قلم بیداری

#کنشگری_مدنی
Channel
Logo of the Telegram channel قلم بیداری
@darvishane49Promote
10.25K
subscribers
407
photos
302
videos
3.42K
links
باریکه ای بسوی مدنیت ح-درویشی
♻️حکومت سهامی، مردم کوپنی

رضارضائی ۱۴۰۳/۵/۲۹

آیا جنگ بر سر تصاحب کرسی‌ها و صندلی‌ها به‌مثابه‌ی جنگ ذی‌نفعان یا #سهام‌داران نیست؟

مقدمه: گرچه ذی‌نفعان در هر کشوری باید مردم باشند، چرا که آنها سهام‌دار اصلی هستند که سرمایه‌ی جان و مال را برای بقای کشور عرضه می‌کنند (مثل مردم ایران که در جریان انقلاب، جنگ، بازسازی و تحمل تحریم، هست و نیست خود را در طبق اخلاص گذاشتند) وحکومت‌ها نیز چیزی جز کارگزاران سهام نیستند که باید سهم هرکس را بر اساس میزان سرمایه‌گذاری بپردازند. لیکن در کشور، متاسفانه این چنین نیست و مردم از حکومت سهامی، سهمی نمی برند.

یکم: در حکومت شهروند مدار مدنی، بهره‌مندی از مواهب و منابع بر اساس حقوق شهروندی و پرداخت مالیات صورت می‌گیرد؛ اما در کشور ما مردم صاحب هیچ چیز نیستند جز کوپن، یارانه و امداد.
دوم:  جالب است که مراکز قدرت، مافیا، فاسدان، نظامیان عوامل نفوذی خارجی‌ها در بهره‌برداری از منابع و طرح‌های عمرانی و صنعتی و اکتشافی نیز خود را ذی‌نفع و سهام‌دار منافع کشور می‌دانند.
سوم: از سوی دیگر تولیدکنندگان صنعتی و دامی و کشاورزی نیز خود را سهام‌دار می‌دانند.
چهارم: و همچنین تولیدکنندگان و توزیع‌کنندگان علم و دانش نیز خود را سهام‌دار می‌دانند.
پنجم: مدافعان امنیت و سلامت نیز خود را سهام‌دار می‌دانند.
ششم: کارگران و کشاورزان و کاسبان خرد و حِرَف جزء نیز خود را سهام‌دار می‌دانند.
هفتم: #ایثارگران، مردم عادی، #بازنشستگان، محرومان و مشارکت کنندگان در تمامی مراسم حکومتی نیز خود را سهام‌دار می‌دانند.
هشتم: جالب تر از همه آن است که، منازعات انتخاباتی و تلاش برای نشستن بر صندلی‌ها و کرسی‌ها نیز چیزی جدا از تلاش برای سهم‌خواهی، حفظ سهم موجود، افزایش سهام بدون سرمایه‌گذاری نیست.
نهم: همه‌ی موارد طبیعی است جز توقعات بند شش و هفت که سهام‌دار نیستند؛ بلکه ملت کوپنی هستند که اگر از منابع چیزی باقی ماند به‌عنوان کوپن (فیزیکی، الکترونیک و یارانه) دریافت خواهد کرد و به نظر می‌رسد که مواهب الهی مثل خوشبختی و رفاه و بهداشت و آموزش رایگان در کوپن‌ مردم ما لحاظ نگردیده و بودجه ای برای آن نیست و باید ملت خودش هزینه‌ی آنها را به چندبرابر قیمت بپردازد.
دهم: با توجه به مراتب پیشگفته، بیت‌المال می‌شود بیت الخاص، فرهنگ می‌شود: مصرف‌گرایی و تجمل و خرافات و هدردادن پول مردم برای نمایش مراسم آئینی، اقتصاد می‌شود: صف‌های طویل وام ازدواج و وام پیش‌خرید ماشین و کالاهای ضروری، سیاست هم می‌شود: تأمین و حفظ و نگهداری سهام دول به‌ ظاهر دوست و در باطن غارتگر.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱- بهتر است که اسم حکومت را به سهامی خاص و اسم جمهور را به ملت کوپنی تغییر دهند.

۲- بهتر است اصحاب مشترک‌المنافع، سهم خود را از کرسی‌ها و صندلی‌ها  مشخص کرده و در هزینه‌ی برگزاری انتخابات صوری صرفه‌جویی کنند.

۳- و اما قیام #اکثریت_هشتاد_درصدی‌ها در سال ۱۴۰۲ نشان داد که اکثریت مردم مخالف وضعیت موجود و  بدین‌گونه سهم خواهی از منافع کشور است و با شعار: ایران برای همه ی ایرانیان، راهبرد مطالبه گری خود در حوزه‌ی برابری، عدالت و قسط را مشخص کرده است.
آنها بی توجه به اصحاب قدرت و نطق‌های انتخاباتی و مجلس، دیگر حاضر نیستند که کشور را سهامی بدانند بلکه تمام ایرانیان را مشترک المنافع در تمامی مواهب و نعمت ها می‌دانند.
۴- به نظر می رسد که توصیه به صبر (دوساله) و پیروی از راهبرد نه جنگ و نه صلح (بلاتکلیفی) نیز، مورد پذیرش اکثریت هشتاددرصدی‌ها نبوده و آنها خواهان دستیابی به کشوری آزاد و آباد با برنامه های تعاملی بین المللی مشخص و برنامه های توسعه ای همه جانبه هستند.
پس اکثریت هشتاد درصدی ها طی مدت کوتاه و معقولی سعی خواهند کرد از راه #مقاومت_منفی و #کنشگری_مدنی به اهداف خود برسند و پس از انقضای زمان معقول، روش‌های اقتضایی دیگری در دستور کار آنها قرار خواهد گرفت.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

پ.ن: اکثریت هوشمند هشتاد درصدی ها، نسبت به ماجرای خرید طلا در ۱۳ صفر تبری جسته و آن را ترویج خرافات در جهت منافع سهم خواهان از جیب مردم شریف ایران دانسته و شدیدا آن را محکوم می نماید.

https://t.center/darvishane49
♻️وفاق ملی ناهمگون

رضارضائی ۱۴۰۳/۵/۳

آیا امکان دارد که از نا همجنس ها، ناهمرنگ ها و نا متجانس‌هایی که دارای اهداف و مقاصد مختلف هستند، یک گروه متجانس تحت عنوان #وفاق_ملی ساخت؟
مقدمه: بازی با کلمه‌ی "وفاق" عمری به درازای  بازی سیاسی با کلماتی مثل وحدت و همبستگی دارد و وفاق ملی نیز از آن اصطلاحات است که در ظاهر شامل همه‌ی جریانات فکری و گرایشات قومی و سیاسی می‌شود اما تا به منصه ی ظهور نرسد و آثار مثبت آن هویدا نشود، نمی توان در مورد آن قضاوت کرد.
یکم: کدام عقل سلیم حکم می‌کند که گروه مستبدان و خودکامگان با مطیعان و مجبوران به یک وفاق  می رسند؟
دوم: وقتی کسی برای احراز و کاندید شدن و پیروزی و حذف رقیب و به دست گرفتن قدرت ظاهری، از یک جای خاص حمایت شده، امکان ندارد که بتواند با افراد و گروه‌هایی که در این فرایند حذف شدند (عادلانه یا ظالمانه) بتواند حتی در یک مورد به توافق و وفاق برسد چون اولین مشکل #تعارض_منافع و دومین مشکل تبعیت است که وقتی پای منافع میان می آید، رنگ می‌بازد و به تمرد و طغیان بدل می شود.
سوم: وقتی فردی مدیون و وام‌دار  یک یا چند مرکز قدرت و ثروت و رانت است، غیر ممکن است که خود را نماینده مردم (اکثریت، اقلیت، رای داده و نداده) بداند مگر آنکه این مهم را کتمان یا فراموش کند.
چهارم: وفاق حول محورهای پذیرش سیستم های موجود، سیاست‌های کلان، قوانین مضر، نهادهای غیر پاسخگوی بودجه بر، دخالت‌های نظامیان، عدم حل مشکل قانون راهبردی و #برجام و #FATF و عدم توجه به معیشت مردم، وفاق در حفظ وضعیت موجود و تداوم آن است و به طور کلی در برگیرنده‌ی اصلاحات و تحول و حتی تغییرات اندک نیز نیست.
پنجم: وقتی وفاق ملی فقط برای قوه‌ی مجریه در دستور کار قرار گرفته و برای دیگر قوا و نهادها فقط توصیه و سفارش به همکاری وجود دارد، چنانچه با بدبینی کامل فرض کنیم که آنها نه به وفاق درونی خود رسیده‌اند و نه از نظر ذاتی با قوه‌ی مجریه امکان وفاق دارند، پس می‌توان بر اساس این پیش فرض، وفاق ملی را یک شعار شکست خورده‌ی قبل از تحقق ارزیابی کرد.
ششم: وفاق ملی به معنی هم اندیشی با چند نفر از اقلیت‌ها و یا بکار گیری چند خانم در مناصب حکومتی نیست، وفاق ملی باید با مردمی که می‌خواهند حامی دولت باشند انجام شود و این مهم فقط با #شفاف سازی، عمل به وعده‌ها، توجه به خواسته‌ی #اکثریت که انتخابات را #تحریم کرده و این را یک#کنشگری_مدنی_خشونت_پرهیز و دارای پیام " نه" است، می‌دانند، تحقق می‌یابد.
نظر این کنشگر مدنی: وفاق ملی یک شعار است که  ممکن است جنبش مردمی را به تاخیر بیاندازد و یا در آن خلل ایجاد کند.
در این صورت امیدهای اندک نیز به نا امیدی تبدیل می‌شود.
پس به جای آن باید وفاق ملی را در کنار مردم و خاسته‌های مردم قرار گرفتن، تعریف کرده و آن را تنها راه نجات ملی بدون خشونت و بدون براندازی دانست که امکان عبور از ناکارآمدی‌ها و سلطه گری را فراهم و آینده‌ی نیک برای ملک و ملت را در فضایی آرام فراهم می‌آورد.


پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/darvishane49
♻️قاعده‌ی نهم شمس تبریزی و رئیس تبریزی

رضارضائی ۱۴۰۳/۴/۲۷

چه کسانی از صبر ملت سود می‌برند؟

مقدمه: قاعده‌ی نهم شمس تبریزی عبارت است از < <صبرکردن به معنای ماندن و انتظارکشیدن نیست. به معنای آینده‌نگر بودن است. صبر چیست؟ به تیغ نگریستن و گل را پیش چشم مجسم کردن است، به شب نگریستن و روز را در خیال دیدن است. عاشقانِ خدا صبر را همچون شهد شیرین به کام می‌کشند و هضم می‌کنند. می‌دانند زمان لازم است تا هلال ماه به بدر کامل بدل شود> >.
یکم: بخش اول قاعده‌ی نهم شمس عزیز تبریزی، پویایی و عدم ایستایی و نفی انتظارکشیدن بی‌ثمر و التزام به آینده‌نگری که مترادف با داشتن چشم‌انداز، مأموریت،  هدف، برنامه و فعالیت است و موردتوجه #جنبش مردمی #هشتاددرصدی‌ها است را به تصویر می‌کشد.
دوم: بخش دوم قاعده‌ی نهم آن عارف جان، آن قدر عرفانی و امیدوار کننده است که بیشتر مورداستفاده‌ی رئیس مجبور و حکومت و حامیان آن دو است؛ ولی برای مردم با این شبهه مواجه است که چگونه می‌توان عاشق خدا بود و در شب تار ملت، علائم برطرف‌شدن تاریکی، در آمدن هلال ماه، و رسیدن به صبح سپید، را به‌صورت واقعی، عینی و قابل رویت نظاره کرد تا توانی به دست آورد و منتظر بدر کامل بود؟
سوم: شاید بتوان از این قاعده به < < صبر پویا> > و < < انتظار حرکت‌آفرین> > و < < کنشگری آینده‌نگر> > هم رسید.
چهارم: شاید بتوان از قاعده‌ی نهم شمس تبریزی به رفتارهای #رئیس_تبریزی بهتر پی برد که همچون عاشقان خدا، صبر را  چون شهد شیرین دانسته و با حضور بیش از اندازه در هیئت‌های عزاداری مشق صبر و حوصله و توسل و توکل می‌کنند و انتظار دارند اکثریت هشتاددرصدی‌های مطالبه‌گر هم صبور باشند.
یا شاید بر این باور هستند که باید همچون عاشقان خدا، صبر را توأم با عقلانیت و خردمندی کرده و ملت را به عشق و مراقبت از دستاوردهای چندین‌ساله‌ی جنبش مردمی و تداوم #کنشگری_مدنی_خشونت_پرهیز عاشقانه رهنمون ساخت.
پنجم: شاید رئیس تبریزی می‌خواهد با استفاده از قاعده‌ی نهم شمس تبریزی، صبر هوشمندانه‌ای را پیشه کند تا هم حکم او تنفیذ شود، هم کمیته‌های گزینش وزرا به نتیجه برسند، هم بذر امید در دل‌ها بکارند، هم حاکمیت و جامعه را پذیرنده‌ی تحولات اساسی در مناسبات دولت – ملت کرده و بستر برچیدن #فساد و #ظلم و #نابرابری را مهیا کنند.
نظر این کنشگر مدنی: با حلواحلوا گفتن، دهان شیرین نمی‌شود. مردم به‌جان‌آمده و خسته از درد و رنج، هم عشق و اخلاقیات را می‌خواهند و هم رسیدن به صبح سپید را مطالبه می‌کنند؛ چون رمقی برای صبر عارفانه ندارند. فقط آن بخش از عرفان شمس تبریزی را متوجه می‌شوند که برطرف‌کردن #تحریم ظالمانه و ایجاد رونق اقتصادی و توسعه‌ی متوازن و حسن ارتباط با همه‌ی ملل و دولت‌های جهان و صلح پایدار را برای آنها به ارمغان بیاورد.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/darvishane49
♻️رئیس مجبور

رضارضائی ۱۴۰۳/۴/۲۴

با رئیس مجبور چه باید کرد؟
مقدمه: وقتی که فردی بر اساس قوانین موجود و جاری، تصمیم می‌گیرد که در معرض انتخاب قرار بگیرد، احراز شود، نامزد شود، تبلیغ کند، رأی جمع کند، انتخاب شود، بیعت کند، سوگند ادا کند، پس از تنفیذ رئیس شود، کابینه انتخاب و معرفی کند و برای تک‌تک آنها رأی بگیرد.
سپس به توقعات حامیان مالی و معنوی توجه و حتی در راستای آن عمل کند، با
#باندهای_سازمان‌یافته در ساختار اداری مقابل شود، با قوای ناهمساز، همساز شود، قوه‌ی غیرقانونی و #دولت_پنهان و سایه و شبح را بپذیرد، سیاست‌ها و راهبردها را بر اساس آنچه که قبلاً عده‌ای تعیین کرده‌اند پیش ببرد و... به‌ناچار مظلومی است که خود، تن به این‌همه داده و گرچه مظلوم اما مبرا نیست.
یکم: مخالفت با دولت چهاردهم در همین ابتدای امر که حتی حکم هم نگرفته، نه منصفانه، نه معقول، نه مشروع، نه پسندیده و نه حتی جوانمردانه است.
دوم: #مطالبه از کسی که هنوز قدرت را به دست نگرفته، یک #کنشگری_مدنی کور و غیرواقعی است.
سوم: مخالفت #هشتاد_درصدی‌ها با کسی که ظاهراً حاکمیت، اقلیت درهم‌ریخته و پاشیده، جریان #اصلاحات و پدران معنوی و محصور آن، ۲۰ درصد مردم ناامید و خواهان تغییرات هرچند کم و تدریجی و یک شخصیت پاکدست و مردمی، قطعاً طبعات حقوقی و قضائی و محرومیت و محدودیت و انزوا و انگ و تهمت بهمراه خواهد داشت.
چهارم: برای تعامل با رئیس مجبور، کنش‌ها و رفتارهای زیر قابل‌پذیرش است: گفتمان، نصیحت، توصیه، پیشنهاد، هشدار، افشاگری، تولید اطلاعات و آمار صحیح، معرفی افراد کارآمد و سرآمد، ارائه تحلیل و نظرات کارشناسی مبتنی بر تحقیق و پژوهش واقعی و ابراز همراهی و همدلی.
پنجم: باتوجه‌به دیدارهای جمعی، ملاقات‌های خصوصی، #بیعت‌کردن‌ها، مقالات در روزنامه‌های بین‌المللی، سخنرانی‌ها و مجموعه‌ی گفتارهای رئیس مجبور، می‌توان به‌وضوح ادامه‌ی گذشته را در حال و آینده با کمی تغییر و آرایش دید و تصور کرد.
نتیجه: به نظر این کنشگر مدنی، دررابطه‌با رئیس مجبور می‌توان دو راهکار را در پیش گرفت: اول، باقدرت اجتماعی هشتاد درصدی‌ها طی مدت شش‌ماهه چنان از او #حمایت کرد که از زیر بار جبر و قدرت ذی‌نفوذان و ذی‌نفعان خارج شده و پیشران حرکت‌های نوین تحول خواهانه و مردمی شود. دوم، باقدرت اجتماعی هشتاد درصدی‌ها طی مدت سه‌ماهه، او را از فشار جبر و زور خلاص کرده و به خانه هدایت کرد.
به امید استفاده‌ی بهینه‌ی رئیس مجبور و مردم از فرصت پیش‌آمده و مهندسی فردای بهتر برای ملک و ملت.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/darvishane49
♻️اول چاه را بکن بعد منار را بدزد

رضا رضائی. ۱۴۰۳/۲/۱۸

آیا می شود قبل از تببین درست مسیر دوران گذار، به فکر طراحی نظام بعدی بود؟
بدون شک آفرینش ایران فردا به صورت یک پدیده ی خلق الساعه و لحظه ای نیست که از عدم شروع شود(بیگ بنگ) و عوامل ماورایی آن را خلق کنند بلکه حتما پیش نیاز هایی دارد که باید اول آنها را بوجود آورد.
پس نه ایران فردا و نه نظام آتی و نه قانون اساسی و نه سازمان ها و نهاد ها و ساختارها به صورت آنی برای ما خلق نخواهند شد.
در حالیکه بسیاری از روشنفکران، فرهیختگان و میهن دوستان به فکر بعد از زایمان سخت مام وطن و به دنیا آمدن فرزند نوپا و نورس هستند و از همین حالا جنگ درگرفته که نامش را نظام #جمهوری دموکراتیک لائیک بگذاریم یا #سلطنت مشروطه و یا #حکومت سلطانی، عده ای معتقدند که ج.ا.ا. تا قرن ها دوام خواهد داشت و عده ی دیگری بر این باور هستند که اول چاه را بکن بعد منار را بدزد.
بر اساس باور گروه سوم(اول چاه را بکن بعد منار را بدزد)، می بایست آنقدر سطح آگاهی و بینش آحاد جامعه بالا برود که همه به صورت عقلانی، خواهان نظام دیگری باشند، فرهنگ تغییر و تحول خواهی نهادینه شده باشد، تمام پیش بینی ها برای یک زایمان آسان و بدون درد فراهم شده باشد تا زایمان در وقت مقرر و بدون هیچگونه آسیبی به مام وطن انجام شود.
به نظر می رسد که این عده در گام اول بر روی #آگاهی_بخشی، #شفافیت_طلبی، #مطالبه_گری و #کنشگری_مدنی متمرکز و در گام دوم بر روی #شورای_گذار (انتقال قدرت) متمرکز شده و تعیین نام نوزاد را به برگزاری #همه_پرسی و تدوین #قانون_اساسی موکول کرده اند.
بر اساس باور گروه سوم، گام های دوم و سوم این فرآیند، زمانی می تواند به سرعت انجام شود که تمامی نیروها و ظرفیت های فکری و اجتماعی آن ها برای تحقق گام اول، متحد و بسیج شوند.
لذا دعواهای پیروان #ولایت مطلقه، جمهوری خواهان و سلطنت طلبان، نه ضروری و نه به موقع است و حتی اتحاد تاج زاده، شاه زاده یا هر اتحاد دیگری فقط در زمان تدوین قانون اساسی جدید و تشکیل نظام و حکومت برخاسته از آن، وجاهت دارد.
به بیان ساده تر، وقتی که چاه لازم برای مناره ای به بزرگی یک نظام را نکنده ایم، چگونه می خواهیم منار را بدزدیم؟
به اعتقاد این کنشگر مدنی، تمام گام اول که در نهضت بیداری و خیزش خردورزی تعریف می شود، قادر خواهد بود که پیش بینی شورای انتقالی و #رفراندوم و تعیین نام فرزند آتی را انجام دهد زیرا در صورت آگاه شدن مردم، جوانان به شیوه ی خود شورا تشکیل می دهند، افراد شورا انتخاب می کنند، زایمان را خود مدیریت می کنند، نام نوزاد را خود انتخاب خواهند کرد، #مجلس_موسسان را خود تشکیل خواهند داد، #رفراندوم را خود برنامه ریزی و بر گزار می کنند و تمامی خواسته های نسل خود را در بهترین قانون اساسی و مبتنی بر اقتضائات روز تدوین خواهند کرد.
دزدیدن مناره قبل از کندن چاه، یک خطای بزرگ و استراتژیک است که خسارت زیادی را برای ملک و ملت بهمراه خواهد داشت و اتحاد و همگرایی موقعی معنا می دهد که همگان به دنبال آن باشیم که یک مو از مام وطن کم نشود و رسیدن به یک نظام مبتنی بر خواست اکثریت مردم، فقط با در نظر گرفتن حفظ تمامیت ارضی کشور و تأمین امنیت جانی و مالی مردم، خوب و شیرین خواهد بود.
پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد
https://t.center/darvishane49