با پژوهشگران گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در کشف دوبارۀ زیباییهای زبان و ادبیات فارسی همراه شوید.
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
☄ خدا کشتی آنجا که خواهد بَرَد / اگر ناخدا جامه بر تن دَرَد میگویند بعد از اینکه #سعدی بیت بالا را سرود، #فردوسی در خواب او آمد و گفت اگر من این بیت را میسرودم، اینگونه میشد: ☄ برَد کشتی آنجا که خواهد خدای / اگر جامه بر تن درد ناخدای!
#تفاوتهای_سبکی در زبانشناسی و ادبیات بهقدری حائز اهمیتاند که با شناسایی سبک گفتار و زبان، تا حد زیادی میتوان به اطلاعاتی دست یافت که در گذر زمان فراموش شدهاند. مثلاً اینکه گوینده/نویسنده در چه دورهای میزیسته، دانش زبانی او چقدر بوده و حتی در مواردی هویت واقعی او را میتوان شناخت. در نظر #محمدجعفر_محجوب، «سبک هر كس، روشی است كه برای بيان اندیشهٔ خود برمیگزيند مشروط بر اينكه اين روش را خود ابداع كرده باشد يا حداقل با روش ديگران متفاوت باشد.» در داستان اشارهشده، نویسنده بهخوبی بر تفاوتهای سبکی مسلط بوده است و آنها را بهگونهای به کار گرفته است که تفاوت سبک «حماسی» فردوسی با سبک «تغزلی» سعدی آشکار شود. #یک_نکتهات_بگویم @cheshmocheragh
اگر پرسند که شرط ادب با دوستان چند است، بگوی با دوستان حقیقی یا مجازی؟ اگر پرسند که دوست حقیقی کدام است، بگوی آنکه در دوستی او هیچ غرضی تصور نتوان کرد؛ و علامت اینچنین کسی آن است که در او پنج خصلت باشد: اول، عقل که در صحبت بیعقل هیچ خیر نبُوَد؛ چه اکابر گفتهاند دشمن دانا به از نادان دوست. دویم نیکوخو باشد، که با بدخو صحبت بهدشواری میسر شود. سیُم، صلاحِ نفس که با مفسد و فاسق دوستی نیکو نبُوَد؛ و هرکه از خدای نترسد از وی ایمن نتوان بود. چهارم، قناعت، که هرکه دنیادوست و حریص بُوَد، صحبت [او] همچو زهر قاتل باشد. پنجم، راستی که هرکه ناراست و کجباز و قلب باشد، در دوستیِ وی هیچ راحت نبُوَد، و برای آنکه هرچه گوید بر آن اعتماد نتوان کرد. اگر پرسند که دوست [مجازی کدام] است، بگوی آنکه در دوستیِ او غرضی متصور باشد و آن دوستی اعتماد [را] نشاید. (فتوتنامهٔ سلطانی. مولانا حسین واعظ کاشفی سبزواری. بهاهتمام محمدجعفر محجوب. تهران: بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۰، ص ۲۱۵–۲۱۶) #پرسه_در_متون @cheshmocheragh
#پرسه_در_متون جنازهای را به راهی میبردند. درويشی با پسر بر سر راه ايستاده بودند. پسر از پدر پرسيد كه در این جنازه چيست؟ گفت: آدمی. گفت: به كجاش میبرند؟ گفت: به جایی كه نه پوشیدنی باشد و نه خوردنی، نه آب و نه نان و نه هيزم و نه آتش، و نه زر و نه سيم، نه بوريا و نه گليم! گفت: بابا مگر به خانهٔ ماش میبرند؟ (کلیات #عبید_زاکانی، به اهتمام #محمدجعفر_محجوب، نیویورک: ۱۹۹۹، ص ۲۹۲، حکایت ۱۰۸) https://t.center/cheshmocheragh
#پرسه_در_متون دهقانی در اصفهان به در خانهٔ خواجه بهاءالدینِ صاحبدیوان رفت. با خواجهسرای گفت: برو خواجه را بگوی که خدا بیرون نشستهاست، با تو کاری دارد. با خواجه بگفت. به احضارِ او اشارت كرد. چون درآمد پرسید كه تو خدایی؟ گفت: آری. گفت: چگونه؟ گفت: حال آنکه من پیش، دهخدا و باغخدا و خانهخدا بودم، نُوّاب تو ده و باغ و خانه از من به ظلم بستدند، خدا ماند! (کلیات #عبید_زاکانی. به اهتمام #محمدجعفر_محجوب، نیویورک: ۱۹۹۹، ص ۳۰۵، حکایت ۱۸۶)
☄ خدا کشتی آنجا که خواهد بَرَد / اگر ناخدا جامه بر تن دَرَد میگویند بعد از اینکه #سعدی بیت بالا را سرود، #فردوسی در خواب او آمد و گفت اگر من این بیت را میسرودم، اینگونه میشد: ☄ برَد کشتی آنجا که خواهد خدای / اگر جامه بر تن درد ناخدای!
#تفاوتهای_سبکی در زبانشناسی و ادبیات بهقدری حائز اهمیتاند که با شناسایی سبک گفتار و زبان، تا حد زیادی میتوان به اطلاعاتی دست یافت که در گذر زمان فراموش شدهاند. مثلاً اینکه گوینده/نویسنده در چه دورهای میزیسته، دانش زبانی او چقدر بوده و حتی در مواردی هویت واقعی او را میتوان شناخت. در نظر #محمدجعفر_محجوب، «سبک هر كس، روشی است كه برای بيان اندیشهٔ خود برمیگزيند مشروط بر اينكه اين روش را خود ابداع كرده باشد يا حداقل با روش ديگران متفاوت باشد.» در داستان اشارهشده، نویسنده بهخوبی بر تفاوتهای سبکی مسلط بوده است و آنها را بهگونهای به کار گرفته است که تفاوت سبک «حماسی» فردوسی با سبک «تغزلی» سعدی آشکار شود. #یک_نکتهات_بگویم @cheshmocheragh
سلطان محمود را در حالت گرسنگی بادنجانی بورانی پیش آوردند. خوشش آمد؛ گفت: بادنجان خوش طعامی است! ندیمی داشت. در مدح بادنجان فصلی پرداخت. چون سیر شد، گفت: بادنجان مضر نهادهاند! ندیم باز در مضرّت بادنجان مبالغتی تمام کرد. سلطان گفت: ای مردک، نه تا این زمان مدحش میگفتی؟! گفت: من ندیم توام نه ندیم بادنجان. مرا چیزی میباید گفت که تو را خوش آید نه بادنجان را. (کلّیات #عبید_زاکانی، تصحیح #محمدجعفر_محجوب، ص ۲۸۱).