#چالش_امشب_انجمن_ادبی_آن...
#نقدوبررسی_آثارشاعران_حاضردرگروه مدیریت چالش : جناب آقای
#محمدمحمدی زمان ارسال و شروع چالش: پنجشنبه ها ۲۲:۰۰ تا ۲۳:۳۰
〰〰〰〰〰〰〰〰〰🌼اثرسوم
👇مثل دیواری که ترکشهای های دشمن خورده است
دختری در بطن جانم ایستاده مرده است
این که آویزان شده دنیا به منقارِ کلاغ
قصّه را تا ناکجای بی کسی ام بُرده است
توی چشمم دانه ی غم هی جوانه می زند
بوته ی لبهام از بی بوسِگی پژمرده است
عشق سهم بهتر از ما بود -یعنی دیگران-
روی نام من ولی یک خط قرمز خورده است
غصه هایم پوست شب را نوازش میکنند
آه قدری که لباس خواب من افسرده است
چند بیتی بغض خواندم، تلخ شد اوقاتتان
عذر خواهم که شما را شعر من آزارده است
#نازنین_پورمحسنی _________سرکارخانم منیره ساداتی:
اثر سوم
غزل بسيار زيبايي خوندم و واقعا لذت بردم
از شاعرش صميمانه سپاسگزارم
🙏🌹بيت اول: غلط تايپي دو بار" هاي" تايپ شده
تصوير سازي
👏🏻بيت دوم
👏🏻فقط يه پيشنهاد حس مي كنم بي كسي ها بشه به موارد بيشتري تعميم داده ميشه
🤔🤔 بيت سوم :
👏🏻مفهوم
👏🏻بوته ي لبهايم از ...
از نظر وزني درست تر
چون در اون صورت بايد بخونيد
بوته ي لب هام، از تا وزن درست شه
ما در مصرع دوم واژه ي بي بوسگي داريم كه هنجارشكني ساختاري رخ داده كه هنوز نمي دونم ساختارشكني موفقي بوده يا نه؟
بيت چهارم
👏🏻وقتي عشق سهم ديگران باشه مشخصه كه اسم ما خط مي خوره پس آوردن ولي اينجا درست نيست مثلا ميشد گفت 'هميشه' خط مي خوره
بيت پنجم
مفهوم
👏🏻👌وزن مصرع اول با اينكه درسته اما خوانش رواني نداره و اونم بخاطره كلمه ي پوست
و استفاده از اختيار شاعري هجاي كوتاه به بلنده
و فعل غصه ها بهتره به صورت مفرد بياد
و توي مصرع دوم وجود "آه قدري" رو درك نمي كنم
بيت ششم
پايان بندي خوبي بود
👏🏻و در آخر براي تمام دوستان آرزوي موفقيت روزافزون دارم
🌹🙏________جناب آقای رامین رخشا:
درود بر شاعر بزرگوار.
امیدوارم جسارتمو ببخشید.
غزل خوش ساختی هست که ایراد وزن (تقریبا) و قافیه نداره.
اما اگه بیت به بیت بررسی کنیم؛
بیت اول:
"دختری در من ایستاده مرده"؛ مثل "دیواری که ترکش خورده"
اینجا تکیه، مفهوم خرف رو روشن میکنه و قدرت قلم شاعر رو نشون میده. اما "دشمن" و "بطن جان"، کاملا اضافی هستن انگار و فقط برای پر کردن وزن اومدن.
بیت دوم:
بسیار زیباست.
👌👌کلاغ قصهای که به خونه نمیرسه و سرگردانه... عالیه. ولی بازم در پرداخت، شتاب زده عمل شده. چرا "ناکجای بیکسی"؟ هر ترکیبی میشه بجاش قرار داد. یعنی سست و غیرمستحکمه.
بیت سوم:
تشبیه "اشک" به "جوانهی غم"... یا تشبیه غم موجود در چشم، به جوانه... بنظرم مفهوم رو انتقال نداده اینجا.
تشبیه بوته و لب، با وجه شبه پژمردگی... بد نیست. ولی میشد ارتباط بین مصرعها رو "مفیدتر" برقرار کرد.
بیت چهارم:
"ولی"، کاربردی نداره اینجا. عشق سهم دیگران بود، ولی، روی اسم من خط قرمز کشیدهاند...
ضمنا تناسب نحوی، رعایت نشده اینجا.
بیت پنجم:
ارتباط نسبتا خوبی برقرار شده. تصویر جالبی رقم خورده (البته شب، همه ش پوست نیست
😁). و اینکه لباس خواب، شاید رسانای خوبی برای غصه نباشه!
😬و اینکه "آه"، با توجه به ابیات قبل، اینجا کارکرد مناسبی نداره بنظرم.
بیت ششم:
پایان بندی عجولانهای انجام شده بنظرم. خیلی ناگهانی، حالت روایت رو عوض میکنه و یک سر و گردن، پایینتر از پنج بیت قبله.
یک نکتهی دیگه، گسستگی ارتباط عمودیه که چندان شدید نیست، ولی جای کار داره بنظرم.
در کل، مشخصا از مقدمات خیلی خوب رد شدین بنظرم. فقط فقط فقط باید از اضافات و البته عجله، بپرهیزید چراکه این، حداکثر پتانسیل شما نیست مطمئنا.
ببخشید جسارت شد.
فقط نظر شخصی یک مخاطبه.
🙏🌹__________جناب آقای منوچهرابراهیمی:
اثر سوم:
غزلی مردف در بحر رمل(رمل مثمن محذوف) و وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن هست.
غزلی اجتماعی که به نظرم اندیشه ی خوبی در کار هست فقط باید مراقب ضعف تالیف ها باشید مثلا آویزان شدن دنیا به منقار کلاغ، گنگه.
بطن جان ترکیب مناسبی نیست.
یعنی دیگران اضافیه، حشو.
بوته ی لب غلطه معمولا غنچه با گل بهتره.
نوازش کردن پوست شب توسط غصه، جالب نیست و مصرع دوم احتیاج به توضیح داره.
بیت پایانی هم خوب تمام نشده.
در کل جای کار داره البته وزن و قافیه ایرادی نداشت.
ممنون و موفق باشید
🙏〰〰〰〰〰〰〰〰〰telegram:
@an_anjomansherInsta: an_anjomansher
Veblag:
http://anjomanean.blog.ir🌼ازحضور سبزتان صمیمانه سپاسگزاریم
🌼