——————————
۱
ساعتِ ۵ صبح وقتی که
آسمان، رنگ روزگارم بود
چشم وا کردم و دویدم در
کوچه ای که همیشه یارم بود
آه، سگ های کوچه دندان تیز
میچکید از دهانشان کابوس
توی مغزم مرور وحشت بود
از سیاهی، غم خزان، کابوس...
زیر پایم شماره ی تلفن ...
بسته بندی چیپس و بیسکوییت...
سبزی و میوه های پوسیده
آگهی و هزار کارت ِ ویزیت
این همه زندگی کفِ کوچه
بر تن شب چه کار می کردند ؟
طاقت کوچه را بریدند و
کوچه را بیقرار می کردند
کم کم از شب به روز رفتم تا
روز نو با زباله های جدید...
فصلِ سبز و شکوفه را دزدی
از درختان کوچه ام می چید
تکیه دادم به شانه ی دیوار
گریه کردم برای شب هایم
گریه کردم برای جارو که
همدم دست های تنهایم
چهره ی شهر من غبار آلود
دست مردم یکی یکی چرکین
گریه کردم برای آدم ها
قصه هایی که ریخت روی زمین ...
#نازنین_پورمحسنی——————————
۲
دست هایم را به آغوش می کشم
و خودم را
در تبعیدگاه سرنوشت اجباری ام
پنهان می کنم
بی آنکه سیبی دهانم را
به مهمانی طعم های خوش یمن خوانده باشد
و با رسم الشکل بغض
خانه ی خواب آلود چشم هایم را
به آستانه ی بیداری
پرت می کنم
شاید که ....
هر چه این کوچه های وهم آلود خاطرات را
کنکاش می کنم
انسانی نمی یابم
که درد را
تا نخاع ننوشیده باشد
اصلا می خواهم بگریزم
از دفترم
از شعرهایم
از عکس های قاب گرفته
که خاک را با تمام وجود
نفس می کشند
از تمام پنجره هایی که
به خیابان منتهی می شوند
از تختخوابم
از اتاقم
از این صندلی راحتی
که سالها مرا فریب می دهد
بی آنکه آرامش را
در شهر مشوش خیالم
به ارمغان آورد
گاهی جنون
زیباترین فراموشی ست!.......
#رها_قاسمی——————————
۳
سر روی زانومی گذارم شانه ات کو؟
بارانی ام مرثیه های میهنم را
#زیبا_درودگر——————————
۴
"مسافر خانه ی رنج است" دنیایی که ما داریم
که تخت خستگیهایش برای ما مهیا شد
#سمیه_صالحی——————————
۵
جرممان بود زندگی ، وقتی
ناخودآگاه مرتکب بودیم
#زهرهنیکدل——————————
t.center/an_anjomansherinstagram.com/an_anjomansherWeb:
http://anjomanean.blog.ir🌹 از حضور سبزتان صمیمانه سپاسگزاریم
🌹۲۰ مردادماه ۱۳۹۸