#چالش_امشب_انجمن_ادبی_آن...
نـــــفرات برتر
#برنامه_سرگرمی_ادبی با واژه ها
👇داوربرنامه: جناب آقای
#محمدمحمدیمدیریت چالش: جناب آقای
#محمدمحمدیزمان شروع برنامه:
#سه_شنبه_ها ۲۲:۰۰ تا ۲۳:۳۰
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰در بیت اول مانده ام بر پلک تقدیرم
باید
#سقوط از چشم هایت را بیاموزم
#نفرین نکردم تا به من برگردد اما باز
بین دعای دست هایت سخت می سوزم
دنیای من
#خاکستری که زیرِ آن آتش...
دارد
#عطش می بارد از چشمان خاموشم
هر روز را با
#دلهره آغاز و بعد از آن
شب جای آغوش تو بر تن غصه می دوزم
شاید وجودت از گِل مرغوب هم باشد
اما دل نامرد تو
#انگار از
#سنگ است
آیینه هایم را شکستی
#دوست اما من
دارم دعایت می کنم در هر شب و روزم
یک روز آدم بوده و حالا درختی پیر
مجنون که حالا در میان
#باد می رقصد
#محبوب من دارم به پایان می رسم بی تو
دارم چراغِ مردن خود را می افروزم
#نازنین_پورمحسنی 〰〰〰〰〰〰〰〰〰پرنده مُحرِم ابر است و همهوای
#سقوطبه لطف
#سنگ سیاهی، میان یک برهوت
بجای
#دلهره میریزد از تنش یاقوت
#عطش رسیده به مرز پریدنش در
#باد(به سهم خواب زمستان، به دست
#مهر افتاد)!
هوا هوای دوتایی، زمین زمین
#شکار...
میان جفتِ موازی؛ سحابی و
#نیزار...
رسیده فصل زمستان، به باورش
#انگاربه دست "خونِ مسافر"، نفس شده تبعید...
(به جبر حادثه
#نفرین شد و کمی خوابید)!
صدای بال کسی توی خلسه میآید
کسی که از دل فرداش میرسد، باید_
بگوید: ای "من
#خاکسترین"! تنت، شاید_
پلی برای رسیدن به صبحدم باشد!
(خدا نخواست که همسایهی عدم باشد)!
شبیه جانِ فداکرده پیش حضرت
#دوستعدم؛ ضمانت فردای یک گل شببوست!
و خون لخته که
#محبوب بغض تُرد گلوست_
میان حنجره جاخوش اگر کند زیباست!
(خودش برای خودش مرگ بدتری را خواست)!
#رامین_رخشا〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰@an_anjomansher 🌹Insta: an_anjomansher
Weblag:
http://anjomanean.blog.ir🌹 از حضور سبزتان صمیمانه سپاسگزاریم
🌹31 اردیبهشت ماه 1398