اهل قلم | شهره مرادی

عادی شدن

چند وقت پیش بعضی از لامپ‌های اتاق‌ها و آشپزخانه درحال چشمک زدن بودند و یکی ‌یکی کم نور و سپس سوختند. روند آرام آرام سوختن لامپ‌‌ها برای ما عادی شد.

با خودم فکر کردم که هر اتفاقی پیش از عادی شدن اخطار و علامت می‌دهد اما آنقدر ما آن اخطارها را نادیده می‌گیریم که برایمان عادی می‌شوند.

وقتی نگاهی تیزبین نسبت به خود داشته باشیم و مانند دیده‌بان به خود نگاه کنیم از عادی شدن اتفاقات و رخداد‌هایی که نیاز به بررسی و بازبینی دارند جلوگیری می‌کنیم.

متوجه می‌شویم باید در بعضی مسیر‌های زندگی تجدیدنظر کنیم و مسیرهای دیگری را انتخاب و امتحان کنیم.

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

#روزگفتار
تابو نوشتن صد داستان


#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

مکاشفه از کتاب بی‌کرانگی
روپرت اسپایرا

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

فروشنده مترو

خانم فروشنده در قطار مترو می‌خاستم پیاده شود گفت وای این ایستگاه هم مامور گذاشتن.

گفت اول فقط چند ایستگاه شلوغ، مامور داشت حالا بیشترِ ایستگاه‌ها مامور دارن.

گفت اگه ببین وسایلم رو ازم می‌گیرن.

گفت نمی‌فهمن خرج بچه‌ی مدرسه‌ایم و دختر دانشجوم رو از کجا باید بیارم.

گفت بچه‌هام افسرده شدن از بس خواسته‌ایی که دارند رو گفتم نیست نیست، از کجا بیارم.

گفت والا بیچاره‌ها خواسته‌ی زیادی هم ازم ندارن.

گفت مامور گذاشتن نمیزارن یه قرون در بیارم.

گفت با این کارشون انگار که می‌خوان بگن از دیوار مردم برو بالا ولی اینجا چیزی نفروش.

مشکلات مردم به هر گونه که باشند کسی جوابگو نخواهد بود. تنها خود انسان است که باید مشکلات را شکست دهد. هر چند این جمله خیلی شعار‌گونه است اما واقعیت بر همین مبناست.

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

توجیه نشدن

چرایی و دلیل بعضی از کارهایی که انجام می‌دهیم را نمی‌دانیم زیرا ما را برای چرایی انجام دادنش توجیه نکرده‌اند.
دانستن چرایی کاری که انجام می‌دهیم قانون شروع کار است.

یک مثال قابل ملموس برای همه مشق نوشتن است. خیلی از بچه‌ها از زیر مشق نوشتن در می‌روند چون چرایی و دلیل انجام دادنش را نمی‌دانند.
فقط گفتن از روی فلان درس بنویسید.
به این سبب یکی از تکالیف سخت مدرسه مشق نوشتن است.

انسان ذاتن برای انجام هر کاری باید توجیه شود. باید دلیل و چرایی قانع کننده‌ایی برای کاری که قرار است انجام دهد بداند، تا به نحو احسن انجام شود در غیر این صورت یا کار انجام نمی‌شود و یا با بی‌‌میلی و یا ناکارآمد انجام می‌شود.

اصولن وقتی برای انجام کاری دلیل و چرایی آن را بدانیم با کیفیت و تمایل بیشتر و بهتر صورت می‌گیرد.

در مباحث موفقیت نیز چرایی و دلیل انجام کار جز اصول پایه‌ایی هستند. تا در راه رسیدن به اهداف نمای واضح‌ایی داشته باشیم.

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

انسان موفق کیست

یکی از فاکتورهای انسان موفق این است که از تجاربی که بدست می‌آورند بسیار استفاده می‌کنند.

انسانهای موفق یک اشتباه را چندین بار تجربه نمی‌کنند. آنها آنچه را که از یک اشتباه درک کردند بکار می‌‌گیرند تا دوباره گرفتار همان اشتباه تکراری نشوند.
تجمع و روند این شیوه باعث می‌شود تا نگاهی عمیق به رویکردها و اتفاقات داشته باشند.

کسب تجربه و بکار‌گیری آن در زندگی نه تنها باعث تکرار یک اشتباه به کرات نمی‌شود بلکه احساس رضایت را بهمراه می‌آورد. احساسی که خود باعث تشویق این چنین نگاه به تجارب و عملکردها می‌شود.

حس رضایت شخصی نیز باعث خلق موفقیت‌های متعدد می‌شود. هرگاه با احساس رضایتمندی از خود کاری را انجام دهید نتایج آن کار ماندگار‌تر است.

انسان‌های موفق انسان‌های خودساخته‌ایی هستند که نگاه هوشمندانه‌تر از سطح عمومی مردم به مسائل و حل آنها دارند.

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

نوشتن را امتحان کنید

نوشتن آرامش‌ بخش‌ترین هدیه‌ای است که در طول روز می‌توانید به خود بدهید.

نوشتن از رخدادهایی که در گذشته برایتان اتفاق افتاد باعث خالی شدن ذهن‌تان از نشخوار فکری در مورد آن اتفاق می‌شود.

بسیاری از خاطرات گذشته را به خاطر آزردگی که در موردشان کشیده‌ایم به دست فراموشی می‌سپاریم تا یادآوری‌اش باعث رنجش بیشترمان نشود، حال آنکه آن خاطرات و اتفاقات ناگوار در پس ضمیرناخودآگاه ما به دلیل اینکه ‌ثبت شده‌اند آثار سو خود را در رفتارها و افکار ما می‌گذارند.

در دروان بچگی رفتارها و پرخاشگری والدین یا اطرافیان باعث شده‌اند که ما با افکار کودکانه‌ تعهداتی به خود بدهیم. مثلن اگر به دلیل شیطنت تنبیه شدیم برداشت و تعهد کودکانه‌ی ما از این تنبیه این بود که دیگر ساکت می‌نشینم، و این تعهد در دوران نوجوانی یا بزرگسالی به صورت فرد خجالتی نمایان می‌شود.

همه‌ی تعهداتی که در عالم بچگی در قبال رفتارهای دیگران به خود دادیم در نوجوانی و بزرگسالی به نوعی در رفتارهای ما اثر می‌گذارد.

نوشتن از دوران بچگی تا نوجوانی و بزرگسالی، نوشتن از رفتارهای دیگران با ما و رفتارهای خودمان، اتفاقات و تصمیمات و اشتباهات که در مسیر زندگی رخ دادند، باعث خالی شدن ذهن و فارغ شدن از آنها می‌شود.

وقتی ذهن از اتفاقات گذشته خالی شود انرژی درونی برای خلق زندگی بهتر فراهم می‌شود.

نوشتن از یک یا چندین اتفاق ناگوار یا آسیب اجتماعی یا رنجش‌های والدین یا هر دغدغه‌ی ذهنی که اغلب به دست فراموشی سپرده‌اید را امتحان کنید تا رهایی از آن را خیلی زود احساس کنید.


#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

جرات + کار

دوستی گفت فلانی خیلی جرات کار دارد. او در کاری که انجام می‌دهد هر نوع خواسته‌ایی ازش بخواهی را به راحتی از پسش بر می‌آید و انجام می‌دهد.
اما همین شخص هنرمند در حرفه‌ی خود اهل ریسک‌پذیری نیست.

بعضی فاکتورها در کنار هم کاربرد دارند. فقط جرات انجام کار داشتن کافی نیست. زیرا شخص حرفه‌ایی و هنرمند باید گزینه‌های درونی دیگری داشته باشد تا به موفقیت ناب نائل شوید.

بارها افرادی را حتمن دیده‌اید که پشتکار یا مداومت دارند اما همچنان به قول معروف هشت‌شان گرو نُهِ‌شان است. با وجود مهارتی خاص که در کارشان دارند و حتی می‌شود نام آنها را نابغه خواند اما هیچ استفاده‌ی فوق‌العاده‌ایی از هنرشان نمی‌کنند.

اما چه بسیارند کسانی که با وجود نداشتن هیچ هنر چشمگیری ایده‌هایی که به ذهنشان می‌رسد را اجرا می‌کنند و باعث حرکت‌های اقتصادی می‌شوند. شم اقتصادی آنها گویی هرگز از حرکت باز‌ نمی‌ایستد. آنها در کارشان جسور و ریسک‌پذیر هستند. و حتی حاضرند با کمال میل طعم شکست را بچشند اما بی‌حرکت نمانند. و اغلب همین جرات و جسارتشان باعث موفقیت ‌آنها می‌شود.

آنها ایده‌ها را با جرات عملی می‌کنند و منتظر اتفاق یا معجزه‌ایی نیستند. آنها انجام دادن هر ایده‌ایی که به ذهنشان می‌رسد را معجزه می‌دانند و آن را اجرا می‌کنند.
شاید اگر عملکرد آنها را بخش‌بخش کنیم به همه‌ی فاکتورهایی که پیش‌نیاز موفقیت و عملگرا بودن است برسیم.

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

کتاب‌های روی زمین، خروارهای طلا‌

بازار. کتاب فروش با لباسی درهم، تقریبن ژنده، موهایی ژولیده، روحیه‌ایی آشفته و در خود فرو رفته بر روی صندلی پلاستیکی زوار در‌ رفته نشسته.
کتاب‌ها خاک گرفته، کثیف، کهنه و قدیمی.

او تصویری شکست خورده را به نمایش گذاشته که کسی را راغب به خرید کتاب نمی‌کرد. تصویر کتاب‌هایش چشمکی به رهگذران نمی‌زد و شاید حتی بیزاری را تا چند قدم آن طرف‌تر در ذهن عابران باقی می‌گذاشت.

آن‌ طرف‌تر کمی دورتر پاساژ طلا، عمده فروشی و خروارهای طلا در پشت ویترین‌های شیک که حتی به بعضی مشتری‌های در پاساژ جرات ورود به مغازه‌ها را نمی‌دهد، درخشندگی ثروت را به محیط اطراف می‌بخشید.

کتاب‌های کتاب فروش زیر خاکی‌هایی هستند که وقتی باز شوند نوشته‌ها مانند طلا‌هایی درخشان و دُر و گوهر از آنان لبریز می‌شود، که هر رهگذری نمی‌تواند آنان را خریدار باشد.


بعضی چیزها وقتی گشوده می‌شوند انسان را اغوا می‌کنند و در خود فرو می‌برند. طلا با همه‌ی طلا بودنش هویتش مشخص و ثابت است، اعتبار می‌دهد و ترا گرفتار برق نگاه خود می‌کند. زیبایش توصیف شدنی است و دوست داشتنی.

کتاب وقتی گشوده می‌شود، قدرت بدست گرفتن روح تو را دارد. تو را با خود به سفرهای ناشناخته می‌برد.

هر کدام طلا‌های مختص خود هستند، یکی خریدنی یکی خواندنی. هر کدام نیاز خاص خود را می‌طلبد.
گاهی طلا گاهی کتاب.

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

فرایندِ فرایند

چقدر حاضری در این فرایند(تعیین اهداف) سرمایه‌گذاری کنی؟

این سوال را همیشه در هر مرحله از مسیرم از خود می‌پرسم و همیشه جوابم تمام وقت است. عشق به کارم راه هر نوع خستگی را از سرم می‌پراند. و غرقگی در کارم چنان روزهای در راهم را اغوا کرده که هر صبح به عشق این غرقگی بیدار می‌شوم. مسیر را طی می‌کنم و برای روزهای آتی برنامه‌ریزی می‌کنم.

هدف و مهارت انتخاب شده فرایندی است که برای رسیدن به آن باید غرق در این فرایند شد.

این سوالی است که در ابتدای ورود به کسب هر مهارتی پرسیده می‌شود؟ چقدر حاضری در این فرایند(تعیین اهداف) سرمایه‌گذاری کنی؟ اما شاید در ابتدای کار سوال آسان و یا سختی باشد.

آسان، زیرا هنوز به عمق و سالهایی که کسب آن مهارت نیاز دارد آگاه نیستیم و آن مهارت را سرسری می‌گیریم.
اما گاهی سخت است زیرا از عمر و وقتی که باید پای کسب آن مهارت بگذاریم آگاه هستیم و شاید چنان به آن مهارت علاقه و یا در آن غوطه‌ور نشده‌ایم که حاضر باشیم چنین عمری را خرج آن کنیم.

آگاهی در مورد مهارت باید هم‌پایه‌ی شور و علاقه به آن باشد تا سرمایه‌گذاری را با جان و دل پذیرا باشیم.

داشتن اهداف همچنان که بسیار مهم هستند اما فرایند گذر کردن از مراحل آن یکی پس از دیگری بسیار اهمیت دارد. زیرا ماندن در هر مرحله باعث توقف هدف می‌شود. و پایان فرایندِ فرایند.

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

پیدا کردن یک باور مخرب

امروز در لابه‌لای ریز و خورد و بلند و طولانی نوشتن‌ها به باور مخربی که عملکرد به آن سالها باعث آسیب رساندن به من شده بود را در پی کنکاش کردن یافتم. مانند موشی که در تله می‌افتد. دمش را گرفتم و همه‌ی سوراخ‌هایی که ایجاد کرده بود را ریز‌به‌ریز و جز‌به‌جز نوشتم.

درسته که بلاخره نشتی که موش قصه ایجاد کرد را پیدا کردم اما آن باور سالها باعث کم‌کاری در من شده بود. بعضی وقت‌ها می‌شود با خود کمی مهربانانه رفتار کرد و برای خوشحالی گفت ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.

پیدا کردن باورهایی که در پی‌ خود رفتارها و عملکرد‌های اشتباه دارند را هم می‌توان مانند انسان‌های ناامید و هم مانند انسان‌های قوی که همیشه بدنبال فرصت‌ها هستند بکار برد.

می‌شود نشست و غصه‌ی سالهای اشتباه را خورد و می‌شود در پی اقدام بر‌آمد. می‌شود گفت که دیگر دیر شده و نمی‌شود، می‌شود به خود گفت که از این لحظه دوباره شروع می‌کنم.

انتخاب همیشه حق مسلم ما است.

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

اسارت

گفت فلانی زیردستش را سالهاست پیش خود نگه داشته است.

بعضی افراد انسانها را محدود می‌کنند افکارش را بسته نگه‌ می‌دارند تا از حدی فراتر نروند. تا همیشه زیر دست آنان باقی بمانند.

انسان اگر در اسارت افکارش بماند رشد فکری‌اش را به مرور از دست می‌دهد. رشدی که ذاتن هرگز متوقف نمی‌شود ولی می‌توان آن را آنقدر محدود کرد که گویی در زندان تاریک افکار کوچک گرفتار شده است.

مانند ماهی که عادت می‌کند در تنگ بلورین کوچکش بماند و به همان محدوده‌ی خود عادت کرده است.

کسی که به فضای کوچک عادت کند در واقعیت اسیر و گرفتار است. به مرور که بر سالهای عمرش افزوده می‌شود ترس جدایی از محدود‌ی کوچکش اجازه‌ی فراتر رفتن به او‌ نمی‌دهد.

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

نوشتن

نوشتن جسارت می‌خواهد، جرات می‌خواهد.

خیلی از مواقع می‌دانم که جسارت نوشتنم کم است اما خودم را با کم‌کم یادگیری جسارت عادت می‌دهم.

وارد هر مسیر هدف‌گذاری که می‌شویم باید باورهای درست در رابطه با آن هدف را در خود تقویت و اعمال کنیم. زیرا اگر راه به طرفی برود و باورها به سمت دیگر نتیجه هرگز نرسیدن، به خانه‌ی موفقیت است.

جسارت و باورِ توانستن یکی از باور‌های نوشتن است. باوری که به استحکام نوشتن صحه می‌گذارد و مسیر را از نامسیر تمیز می‌دهد.

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

تراز

هفته‌ی گذشته نگاهی به روند کارهایم داشتم و پیشرفت کاری‌ام را رصد کردم و از یک سری دستاوردهایم خوشحال شدم. اما دو سه روز پیش این شوق و هیجان باعث شد رسیدگی کاری‌ام پایین بیاید. در ابتدا متوجه نشدم اما از آنجایی که هر روز تراز کاریم را می‌نویسیم متوجه این ‌ایست که از هیجان می‌آمد شدم.

این را می‌دانم که انسان‌های موفق هنگام پیشرفت و کسب موفقیت نه تنها کارشان را کم نمی‌کنند بلکه تلاش‌شان همانند همان روزهایی که قصد رسیدن به موفقیت را داشتند است.

با این آگاهی از خودم، دوباره دست بکار شدم و برنامه‌ی فشرده‌ی قبلی‌ام را ادامه دادم.

اما این موضوع باعث یادآوری‌‌ به من شد که سایه‌ی اهمال کاری همیشه همراهم است و هر لحظه از برنامه‌ام غافل شوم سایه‌اش مثل ابر سیاهی بر من نمایان می‌شود.

از این تجربه‌های اغفال شدن و از مسیر باز ماندن در گذشته بسیار دارم اما همان تجربه‌های شکست دیروز، امروز مرا مصمم‌تر در مسیر اهدافم قرار داده است.

تجربه‌ی زیسته‌ی گذشته را همیشه در کارهایم اهمال می‌کنم و هرگز شکست‌ها و ناکامی‌های گذشته فراموشم نمی‌شود. اما هر چه بودند زندگی و گذر آن به من فهماند چه ادامه بدهم یا چه شکست را بپذیرم می‌گذرد. اما چه خوب است که شکست را همواره شکست داده حتی اگر در طول روز قدم کوچکی در مسیرم بردارم.

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

روش خوشه‌سازی برای یادگیری سریع‌تر

با اینکه همیشه قدرت حافظه‌ام بسیار برای یادگیری عالی بود و به راحتی مطلبی را از بر می‌کردم ولی باز هم در پی راهی سریع‌تر و بهتر برای یادگیری بودم تا اینکه به خوشه‌سازی که روش علمی است رسیدم.

داستان خوشه‌سازی از این قرار است که سوال یا واژه‌ی کلیدی که قصد به خاطر سپردنش را داشتم را در مرکز دایره‌ایی می‌نوشتم و بعد بصورت شاخه‌هایی در اطراف این مرکز جواب را می‌نوشتم و همرمان که می‌نوشتم خود متن حفظم می‌شد. یا بخاطر سپردن با این روش برایم زمان کمتری داشت.

علت تمرکز بیشتر و یادگیری سریع‌تر در این روش این است که مغز برای تثبت و یادآوری مانند یک رو میزی گرد که توسط بافتنده با زنجیره‌های بافته شده به هم وصل می‌شوند چنین چیزی را با تکرار به هم می‌بافد.

نام علمی آن پیوند نورون‌ها است. هر چه ما یادگیری‌مان را بیشتر تکرار کنیم این پیوند نورونی بیشتر می‌شود. پس روش خوشه‌سازی برای یادگرفتن سریع نیز به همین ترتیب عمل می‌کند. و نتایج بسیار برای یادگیرنده دارد. و سرعت ما را در یادگیری افزایش می‌دهد. از این روش نتایج بسیاری براحتی گرفتم.

نوشتن سوال و جواب به شکل معمولی برای شناسایی مغز کار دشواری است مغز ما چون یادگیری را به صورت تجمع بافت‌ نورون‌ها ثبت می‌کند روش خوشه‌سازی برایش بسیار آشنا است. وقتی سوالی را به صورت خوشه‌ایی می‌نویسیم یادگیری‌ برای مغز خیلی آشنا‌تر می‌شود.

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

قورباغه‌ات را قورت بده

صبح اول وقت قورباغه‌یتان را قوت دهید.
اولین کاری که سخت‌ترین و پشت گوش انداز‌ترین کارتان است را انجام دهید. انجام اول وقت سخت‌ترین کاری که همیشه تا آخر شب طول می‌‌کشد انرژی مضاعف به شما می‌دهد و انگیزه و نیرویی درونی‌یتان را به انجام کارهای دیگر در طول روز افزایش می‌دهد.

شاید گفتن قورباغه‌ات را قورت بده کمی حال شما را به هم بزند. اما باور کنید که انجام آن کار سخت چیزی دست کم از خوردن قورباغه ندارد.
اما پس از انجام دادنش به جای اینکه حالتان به هم بخورد انرژی فوق‌العاده‌ای در شما ایجاد می‌کند.

انجام کاری که نه بعلت سهل‌انگاری بلکه بخاطر سخت بودن یا عادت نداشتن به انجام آن برایتان سخت و خسته کننده است احساس خوبی در شما ایجاد می‌کند. گاهی امتحان بعضی کارها به انجام دادنش می‌ارزد.

پس همواره خود را موظف به خوردن قورباغه (کار سخت) در اول صبح کنید.
به این ترتیب می‌توانید خود را به انجام کارهایی که به تعویق می‌افتند عادت داده و به مرور از خود آدمی مسئولیت‌پذیر و متعهد بسازید.

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

آگاهی

از آنجایی که هر آدمی نظر و عقیده‌ایی دارد و بسیار قابل احترام است نظر و عقیده‌ی هرشخص چه به ضرر ما باشد چه به نفع ما بسیار محترم است. زیرا او انسانی ارجمند و دارای تجربه‌های زیسته‌ی منحصر‌به‌فرد خود است.

پس وقتی مقاومت خود را در برابر حرف‌ها و نظرات دیگران بالا ببریم با این اعتقاد که نظر هر کس قابل احترام است و من قادر به تغییر نظر هیچ‌کس نیستم هرچند هم حق با من باشد. زیرا برای هر مسئله‌ی بوجود آمده به تعداد کسانی که آن را می‌شنوند و درک می‌کنند نظر و عقیده وجود دارد.

یک رخداد صفر و یک نیست بلکه صفر تا بی‌نهایت است. یعنی بی‌نهایت می‌توان در مورد آن رخداد اتفاق‌ نظر وجود داشته باشد.
پس ما در معنی واقعی نمی‌توانیم همه‌ی نظرات را موافق خود کنیم ولی می‌توانیم طبق اصول جهان نظرات متفاوت را بپذیریم. نظر شخص درمورد ما بد است یا خوب هر دو نظر که سرشار از احساسات متفاوت و متناقض هستند نباید بر روی ما و احساسات و افکار ما تاثیر بگذارند.

اگر شما را بزرگ جلوه می‌دهند یا کوچک این نظر شخصی آنها است. آنها می‌توانند در مورد شما و هر کس دیگر نظر و عقیده‌ی خود را داشته باشند. همچنان که نظر آنها را به عنوان انسان صاحب نظر می‌پذیریم اما آنچه صلاح و مصلحت خود می‌دانیم انجام می‌دهیم. انسان توانمند چنین دیدی نسبت به اطرافیان و اجتماع دارد.

و ما با این اعتقاد عزت‌نفس خود را حفظ کرده و انرژی‌های منفی به ظاهر مخرب دیگران که در واقع سم هستند را وارد بدن خود نمی‌کنیم و تلاش بر بهتر شدن دیدگاه و ارزش‌های درونی‌مان می‌کنیم. تکرار چنین دیدگاهی باعث می‌شود که شما هر بار با انرژی بیشتر به اهداف و زندگی‌تان رسیدگی کنید.

اما گاهی پذیرفتن همین اعتقاد بسیار سخت می‌شود. زیرا افکار دیگران چنان شما را آزرده کرده‌اند و شما رنجور شده‌اید که بسیار سخت می‌شود از زاویه‌ی قربانی بودن به خود نگاه نکنید. مسیر درست به شما چشمک می‌زند اما قادر نیستید که در مسیر قرار بگیرد.

افکار منفی مانند جنگل انبوه هستند که شما در آن گم شده‌اید. شاخ و برگ درختان (افکار منفی) به شما حمله می‌کنند و اجازه‌ی عبور نمی‌دهند. صبح را با همین افکار از خواب بیدار می‌شوید. هویت خود را در سپردن به افکار پوچ که دیگران چقدر به شما آزار رساندند پیدا می‌کنید. خود را قربانی و زخم خورده می‌بیند. برای خود افسون می‌خورید و ناراحت هستید. و چاره‌ی کار را در ناچاری می‌بینید. و تمام انرژی و انگیزه‌ی خود را صرف فکر کردن به حرف یا عمل دیگران می‌کنید. همه‌ی این اتفاقات برای شما رخ می‌دهد زیرا شما انتقاد‌پذیر خوبی نیستید. و احساسات‌تان را به دست حرف یا نظر یا عقیده‌ی دیگران می‌سپارید.

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

اولویت کار

همیشه اولویت‌ها مثبت و انجام شدنی نیستند. گاهی اولویت‌ها منفی و مخرب هستند.

گاهی اولویت کار ما تنبلی و سهل‌انگاری است.
اگر کاری در ذهنمان آنقدر مهم باشد حتمن آن را انجام خواهیم داد.
اولویت‌ها هم سازنده هستند و هم بازدارنده.

اولویتی که از سر تنبلی و بی‌مسئولیتی باشد حتمن بازدارنده خواهد بود.
اما اولویت سازنده یعنی هرروز برای انجام آن اقدامی صورت خواهیم داد.

اولویتها گاهی به چند دسته در ذهنمان تقسیم و برنامه‌ریزی می‌شوند.

▫️گاهی اولویتی را همیشه پشت گوش می‌اندازیم. زیرا عوامل دیگر پیش از اولویت، آن را مدیریت می‌کنند. عواملی مانند: ترس، استرس، خجالت کشیدن، امید نداشتن و…

▫️اولویت دیگر این است که می‌دانیم باید انجامش دهیم اما نادیده می‌گیریم. حاضر هستیم پا روی احساسات و تعهدات خود بگذاریم اما وارد جریان کار نشویم.
دلیل: گاهی نامبهم و گاهی آشکار است.

▫️گاهی هم بخاطر شلوغ بودن برنامه‌ریزی‌هایمان از اقدام کردن آنها طفره می‌رویم یا از زیر کار در می‌رویم.

▫️گاهی اولویت کار پنهان می‌ماند. یعنی دلیلی برای اینکه انجام شود نداریم.
چرایی و دلیل و اهمیت کاری که باید انجام دهیم اگر برای ما واضح و روشن شود حتمن جز لیست اولویت‌های کاری ما قرار خواهد گرفت.

▫️گاهی هم معنی اولویت در ذهنمان برعکس است. یعنی کارهای سطحی و غیرضروری در گزینه‌های اول لیست اولویتهای انجام شدنی قرار می‌گیرند و در فهرست انجام کارهای مهم‌تر می‌گذاریم.

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii

شنبه است

شنبه است شروع دوباره. بعد از یکی دو روز استراحت سرکار می‌روی.
هفته با ۷ روز دوباره تازه و جدید و نو و آغازین خود را به ما عرضه می‌کند اما انسان به اندازه‌ی هفته که جدید شده خود را نو و تازه نمی‌کند. دوباره با همان افکار، باورها، اندیشه‌های قدیمی هفته‌‌ای را شروع می‌کند.

درس گذر لحظات و روزها و هفته‌ها این است که هر لحظه آدمی با اندیشه و باورهای سازنده‌ی نو شود. اما چه بسیار اشخاص کم هستند که از این گردش به نفع نواندیشیدن خود استفاده کنند.
اتفاقات در زندگی ما برای درس گرفتن و آموختن اتفاق می‌افتند برای نگرش جدید فکر کردن و عملکردهای تازه.

عمر با گذر روزها و هفته‌ها سپری می‌شود تا باین وسیله تجربیات ما افزون شود. روزگار آنقدر تکرار می‌شود تا ما آنچه باید را دریافت کنیم. طبیعت بهترین درس‌ها را در خود دارد. گردش لحظات تنها برای سپری شدن و رسیدن ما به برنامه‌ی روزانه یا سالیانه‌ نیستند. بلکه برای هر لحظه نواندیشیدن است.

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii
#روزنوشته

کمالگرایی

کمالگرایی یعنی بیش از حد توان خود بخواهید کامل باشید یا کاری را بطور کامل انجام دهید.
کمالگرایی نوعی وسواس در کار است و نوعی احساس ذهنی است.
افردا کمال‌گرا به چند دسته تقسیم می‌شوند
فرد کمال‌گرای ترسو
فرد کمال‌گرای تنبل
فرد کمالگرای قوی و کارآمد

در فرد کمال‌گرای ترسو اقدام صورت نمی‌گیرد چون همیشه از شروع کردن می‌ترسد. در حالیکه اهداف بزرگ برای خود تعیین می‌کند.

فرد کمال‌گرای تنبل طبق تعریف ذهنی خود که باید همه چیز کامل باشد، باید در کار خود مهارت عالی داشته باشد. اما شروع نمی‌کند چون قدرت کامل بودن و کامل کردن ندارد.

فرد کمالگرای ترسو و تنبل استاداردهای بالایی در ذهنشان است ولی خودشان در پی کسب مهارت نیستند و به همین دلیل کمال‌گرایی ذهنی آنها با سبک زندگی ترسو بودن یا تنبل بودن هم‌خوانی ندارد. عملکرد آنها با استاندارد بالای ذهنشان تفاوت بسیار دارد.

اولین کاری که کمال‌گراهای ترسو و تنبل باید کنند این است که اهداف خود را بر اساس واقعیت توانمندی خود انتخاب کنند. هرچند که این توانمندی خیلی کم باشد.

فرد کمال‌گرای قوی و کارآمد کسی است که می‌خواهد همه چیز کامل باشد خودش نیز در شرایط عالی بودن و کسب مهارت بالا است.
استانداردهای بالایی مطابق با قدرت تفکر و اراده و پشتکار دارد.

در واقع کمال‌گرایی در ذهن تمام انسانها وجود دارد ولی هر کس بهانه‌هایی برای ارائه‌ی آن بیان می‌کند.
فرد کمال‌گرای ترسو و تنبل باید همه چیز جامع و کامل باشد تا او وارد عرصه بازار شود. آنها مطابق با حد استانداردی که در ذهن‌شان تعریف کردند عمل نمی‌کنند. بنابراین از خود راضی نیستند و احساس می‌کنند در هیچ کاری خوب نیستند و فکر می‌کنند باید به آن حد اعلا که تعیین کردند برسند تا حس خوبی را تجربه کنند. اما در واقع آن استاندارد آنقدر از حد ذهنیشان بالاتر است که قدرت حرکت را از آنها گرفته است.

در کمال‌گرایی افراد قوی و کارآمد آنها از خود راضی هستند هر بار با کسب موفقیت‌های بیشتر حد استاندارد خود را بالاتر می‌برند. انسانهای موفق جز این دسته هستند.

#شهره‌مرادی
@shohrehmoradii