#عصیان #ماندگار(ناگفته هایی از جغرافیای مقاومت)
#قسمت #هفتم #وپایانی-بی قولی دیگر و اقدام به حمله نظامی----
ساعت یازده شب، بنا به درخواست مردم، در جلسه مردمی رفتم. گزارش مذاکره و صحبت های مطرح شده در گفتگو را با مردم شریک ساختم. گزارش حمله نظامی طالبان به مَرَک نیز رسیده بود. در این زمینه باید با مردم مشوره میکردیم. مردم با استدلال های که داشتند، تصمیم گرفتند که از درگیری در ساحه مشکونی خود داری شود، به این جهت ساحه مرک باید از وجود نیروهای دفاعی مسلح، تخلیه شود.
مطابق فیصله مردم، نیروهای نظامی مقاومت ساحه را ترک کردند. خوشبینی مردم از این بود که میگفتند تعدادی از متنفذین بهسود (همسو با طالبان) پیشاپیش قطعات نظامی طا لبان می آیند و اگر نیروهای مقاومت اقدام نظامی نکنند، امکان درگیری منتفی است و آسیبی به کسی نمیرسد.
شب قطعات طالبان وارد مَرَک شدند. بدون ممانعت و درگیری و رهنمایی راه بلدان منطقوی. چراغ بدستان داخلی هر رهنمودی را که برای شان ارایه کرده بود، انجام داده بودند.
قلندر و سهراب در نتیجه یک بی احتیاطی و خیانت مزدوران داخلی، به شهادت رسیدند. شهید قلندر و شهید سهراب از نیروهای مردمی بودند. آنها از نیروهای سرهلمند بودند که در جلوگیری از هجوم کوچیهای مسلح، فداکاری های زیاد کرده بودند. چند شب قبل از حادثه شهادت شان، به مرک رفته بودند. در شبی که طالبان به مرک رسیده بودند، تعدادی از خانواده ها را کمک کرده بودند تا در یکی از درههای کوه بابا پناه بگیرند. به خاطر سردی هوا، آتش روشن کرده بودند که موقعیت شان شناسایی شده بود و راه بلدان مستقیم نیروهای طالبان را در موقعیت آنها رسانده بودند. نیروهای طالبان به محض رسیدن در آنجا قلندر و سهراب را به رگبار بسته بودند. روح شان شاد و یاد آن شهدای نیکنام جاویدان باد.
طا لبان چهارتن دیگر از مردم ساحه را دستگیر میکنند. یکی از این چهار نفر تا هنوز نزد طالبان زندانی است. طا لبان با رهنمایی پیش بلدهای شان به کوه ها و دره های کوه بابا بالا میشوند. در ارتفاعات کوه، بین نیروهای مقاومت و نیروهای قطعه سرخ طالبان درگیری آغاز شد. پس از ادامه درگیری طالبان، جستجوی دره ها و کوه ها را متوقف کردند و برگشتند. در نتیجه این درگیری، به نیروهای مقاومت آسیبی نرسید. اما از تلفات طالبان راپور دقیق در دست نیست. به گزارش شماری از باشندگان محل نیروهای طالبان دروازه کلینیک مرک را شکستانده بودند و مواد اولیه و ادویه پانسمانی را با خود برده بودند. در دهلیز و اطراف کلینیک خون نیز دیده شده بود که حکایت زخمی شدن نیروهای طالبان دارد. ودر یکی از صحبت های افراد وابسته به طالبان که با هم صحبت داشته نه نفر در دره مرک وهژده تن درحصه اول تلفات داشته
طا لبان در برگشت شان وسایط مردم ساحه را با خود بردند. از جمله یک عراده موتر نوع تونس و یک عراده موتر نوع هایلکس که مربوط کارگران پروژه سرک و دیگر پروژه های فواید عامه و موسسات بود، با خود بردند و تعدادی از موترها را به آتش کشیدند. چند اتاقی را که برای بودوباش موقتی با توافق یکی از ساکنان محل ساخته بودیم( تهیه چوب و در و پنجره به عهده صاحب زمین وکرایه اوستا کار وکار گر به عهده ما بود پس از دوسال ساختمان به صاحب زمین تعلق می گرفت) ، نیز به عنوان قرارگاه علی پور، تخریب کردند.
دیگر راهی برای گفتگو و مذاکره به صورت کلی و قطعی بسته شد. برای انتقام جویان و استفاده جویان نیز فرصت فراهم شد تا برای کسب امتیاز هرچه در توان دارند در خدمت طا لبان دریغ نکنند. این افراد راپورهای دروغ و گزارشهای کذب و غیر واقعی را به مسئولین تحریک طالبان در میدان وردگ میدهند. از آن زمان تا کنون تنشها پا برجا مانده است و راه های هرنوع گفتگو و سازشِ دوباره مسدود گردید. اینکه در آینده چه خواهد شد، با گذشت زمان روشن میشود.
حلقات استفاده جوی دوران غنی و دسته های توطیه گر و مجموعهوهای دسیسه ساز تا چه حد به آرزوهای ذلیلانه شان خواهند رسید نمیدانم. اما چیزی که روشن است این است که همه شان در پیشگاه ملت ومردم خود پاسخگو خواهند بود. هیچ ذلتی و هیچ حقارت و خیانتی از چشم تاریخ پنهان نمیماند و همه ثبت تاریخ خواهد شد.
ما از منظر نظامی و اطلاعاتی شکست خوردیم. البته کمر مقاومت قبلا توسط حکومت غنی شکسته شده بود. اما با افتخار و استواری تمام میخواهم تصریح کنم که شکست آن نیست که هرگز نیفتی، بلکه شکست آن است که پس از هرافتادنی اراده ی ایستادن را ببازی. ذلت و حقارت در ضمیر و اندیشه ی انسان مسئول نمیگنجد.
@YatemanMazary