هزاره جنبش یتیمان مزاری(ره)

#دوم
Channel
Logo of the Telegram channel هزاره جنبش یتیمان مزاری(ره)
@YatemanMazaryPromote
438
subscribers
2.91K
photos
2.31K
videos
178
links
هدف ما تلاش برای ترویج احیای هویت فرهنگی ، تاریخی و سیاسی ملت هزاره است. تازه ترین اخبار جهان ، افغانستان و جبهه مقاومت را با ما دنبال کنید. ارتباط با ما @Sha140013 مارا به دوستان خود معرفی کنید.
#دوم_اسد
خون سفید و سرخ و حبش هست در زمین
خون می‌دهیم و باز عطش هست در زمین

ضحاک پیر غازه طلب می‌کند زما
هر روز خون تازه طلب می‌کند زما

خون گلوی کیست برین سنگ‌فرش داغ
اینک سزای آن که طلب می‌کند چراغ

خواهر بگو هوایِ کدام شما چُم است
از خانه کدامِ شما روشنی گُم است

بخت بدِ کدام شما سرب و سنگ بود
نان آورِ کدامِ شما دهمزنگ بود

-ابوطالب مظفری، ۲ اسد ۱۳۹۵

#یاد_یاران_شهید_مان_گرامی_باد.

#جنبش_روشنایی


@YatemanMazary
@ytimanmazari
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوم اسد/مرداد روز سیاه ملت ما
پنج سال از پرپر شدن صدها جوان دانشجوی عدالت خواه ما در چوک دهمزنگ کابل گذشت.
روح این لاله های سرخ شاد و راه شان پر رهرو باد.
تا تبعیض است مبارزه در سنگر قلم و تفنگ ادامه دارد...
#دهمزنگ
#جنبش_روشنایی
#دوم_اسد
@YatemanMazary
#قسمت #دوم
#بخشی #از #زندگی #نامه #فرمانده #علی #پور

#دوران #کودکی #تا #نوجوجوانی:

به تعبیر داکتر انوشه تا داغ دیده نشوید آب دیده نمی شوید.
فرمانده علی پور، ازآوان کودکی تا سن دوازده سالگی در سربلاق کوه بیرون، در کنار پدر و مادرش زندگی می کند، محمد علی پدر فرمانده، مرد جسور وزحمتکشی بود و زندگی نسبتا معمولی داشت در کنار مالداری، دهقانی نیز می کرد، مرد که برداران وسایر خویشا و ندانش همراهش نبود، با شرایط سخت زندگی، دست و پنجه نرم می کرد. با تحمل فقر و مهاجرت و دور از زاد گاه خودش برای ادامه زندگی اش کمر می بندد و زمین هایش که ملکیت شخصی اش بود، در دسترش قرار نمی گیرد و غصب می شود، و نمی خواهد جنجال و تنش به میان آید، برای تداوم زندگی اش سربلاق کوه بیرون را انتخاب می کند.
فرمانده علی پور نیز با این که خورد سال است می خواهد به عنوان بازوی توانمند پدرش، همکار و تکیه گاه پدرش نیز باشد، فصل زمستان کوه بیرون که فصل پر از برف بود و مسیرهای منتهی به بامیان و قسمت های دیگر بهسود مسدود می شد و تمام ارتباطات قطع بوده و قبل از فرا رسیدن فصل زمستان باید تمام نیازمندی های زندگی را آماده می کرد و اگر کسی مریض هم می شد، درصورت که طبابت طبیبان ساحه نتیجه نمی داد، باید جان می داد.
فرمانده علی پور نیز مانند سایر هم سن وسالانش در حسینیه قریه اش به آموختن مضامین دینی می پردازد، با این که آموزگاران قریه علاقه ی به نویسندگی نداشتند ولی عظیم آخوند مرحوم خطاط وشاعر بود، شاگردانش نیز در قسمت خطاطی ونویسندگی با سایرجاها تفاوت چشمگیری داشتند، فرمانده در کنار خواندن، آموزش خطاطی را نیز فرا میگرد.
و پس از فصل زمستان، همه مصروف کار زراعت و مالداری می شدند، فرمانده نیز از این امر مستثنی نبود، در سال ۱۳۵۶ در قریه شیبرک پایین، در سال ۱۳۵۸ در قریه خشک قُل، درسال ۱۳۵۹، درمیان دره ، در سال ۱۳۶۰ درقریه سا و سموج، و همچنان در خواجه حسن ودر سال ۱۳۶۲ خورشیدی در سفید دیوارپایین، رمه های گوسفند را به چراگاه ها می برد و شرایط سخت آن روز را متحمل می شود، بالاخره در آوان نوجوانی شوق وعلاقه ی خاصی به جبهه پیدا می کند و وظیفه چوپانی را ترک می کند،از پدرش می خواهد که اجازه بدهد تا به عنوان یک مدافع به جبهات جنگ برود و در دفاع از عزت وشرف مردمش سینه سپر کند.
تا این که در خزان ۱۳۶۲ خورشیدی، به سازمان نصر می پیوندد.

ادامه دارد.....
حمیدالله اسدی
مورخ۱۴۰۰/۳/۱۵خورشیدی- بهسود.


@YatemanMazary