هزاره جنبش یتیمان مزاری(ره)

#احمدزی
Channel
Logo of the Telegram channel هزاره جنبش یتیمان مزاری(ره)
@YatemanMazaryPromote
438
subscribers
2.91K
photos
2.31K
videos
178
links
هدف ما تلاش برای ترویج احیای هویت فرهنگی ، تاریخی و سیاسی ملت هزاره است. تازه ترین اخبار جهان ، افغانستان و جبهه مقاومت را با ما دنبال کنید. ارتباط با ما @Sha140013 مارا به دوستان خود معرفی کنید.
جستاری در مورد #کوچی ها و #کوچی_گری

1-کوچ در لغت :کوچ/kuC
مترادف کوچ: جابجایی، رحلت، رحیل، سفر، کوج، مهاجرت، نقل مکان، هجرت

2-کوچ در فرهنگ فارسی عمید:
(اسم مصدر) [ترکی] kuč ۱. حرکت عده‌ای از مردم از سرزمینی به سرزمین دیگر.۲. (بن مضارعِ کوچیدن) = کوچیدن۳. (اسم) [قدیمی] طایفه؛ دودمان؛ خانواده.

1-کوچی درمعنای عام آن در افغانستان:
کوچی‌های افغانستان یا کوچیان گروهی از مردم افغانستان هستند که به شیوهٔ  کوچ‌نشینی  زندگی می‌کنند. کوچی‌ها اغلب از پشتون‌های  غل‌زایی هستند. طایفه‌های #خروتی، #احمدزی وغیره از مهمترین طوایف پشتون‌های کوچی محسوب می‌شوند. البته کوچ‌نشینی در افغانستان منحصر به پشتون‌ها نیست و تعدادی ازافغانستانی‌های غیرپشتون مانند گروهی از #بلوچ‌ها نیز این شیوه زندگی را ادامه می‌دهند.درواقع امر زندگی آنان به صورت ییلاق وقشلاق باتغییر فصل انجام میشود

2-#کوچی_ درمعنای_خاص:
آنهایی که رمه های شان را از یک محل به محل دیگر در افغانستان انتقال میدهند در واقع کوچی نه بلکه چوپان های مالداران بزرگ #پاکستانی اند و چون ویژگی های اساسی کوچی را ندارند مطابق تعاریف پذیرفته شده اصلا نباید کوچی و آنهم کوچی کشور ما محسوب گردند.سالهای متمادیست که مالداران بزرگ متوطن در قلمرو پاکستان مخصوصا شهرهای پشاور، کویته و کراچی با استفاده از بهترین تسهیلات زندگی دارای بهترین وزیباترین قصرهای مسکونی عمدتاً با انگیزه کسب منفعت بیشتر اقتصادی با سرمایه گذاری دررشته مالداری و صادرات سرگرم کار وبار هستند.اکثریت این مالداران بزرگ که گفته میشود نیاکان قدیم شان واقعاً کوچی و از قوم پشتون بودند حالا مالکان شرکت های بزرگ بازرگانی پاکستان بوده، در پاکستان مسکن گزیده و میان پاکستان و افغانستان اساسا سرگرم کار انتقالات در شرکتهای تجاری وبازرگانی هستند. همین سرمایه گذاران اند که تعدادی از متعلقین و خانواده های بی بضاعت خود را از آنطرف سرحد تحت نام کوچی طی توافقات سنتی استخدام و رمه ها و دامهای خود را در اختیارشان قرار میدهند و به همین ترتیب کار خود را در رشته دامداری تداوم بخشیده اند. در مقابل خانواده های کارگران ومستخدمین همین سرمایه گذاران آنها وظیفه دارند تا رمه ها وگله های دام را به محلات سرسبز ولایات مختلف کشور افغانستان در فصل های معتدل انتقال داده و از این طریق امرار معاش نمایند.معیشت کوچی‌ها از راه دامداری تأمین می‌شود. گوسفند، بز، شتر و الاغ چهار دام اصلی آن‌هاست. طبق گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان، کوچی‌ها تا پیش از آغاز جنگ داخلی صاحب حدود ۳۰ درصد بزها و گوسفندها و بیشتر شترهای افغانستان بودند و مسئول اصلی تأمین گوشت، پشم، روغن حیوانی و کشک در اقتصاد ملی افغانستان محسوب می‌شدند.
کوچی‌ها در نقاط مختلف افغانستان پراکنده‌اند و برخی از آن‌ها به پاکستان هم کوچ می‌کنند. آن‌ها منازعهٔ سرزمینی دیرینه و مستمری با #هزاره‌ها داشته‌اند که ریشه این اختلاف از دوران حاکمیت #عبدالرحمن_بارکزی و دعوت از اقوام پشتون ساکن در هند و پاکستان ازبرای تغییر بافت جمعیتی در ساحات هزاره نشین، تاجیک نشین و اوزبک نشین انجام گرفته است (سال ۱۸۸۸ تا ۱۹۲۲ م ) که با افزایش جمعیت و رقابت بیشتر برای تصاحب آب و زمین تشدید شده‌است. کوچی‌ها از مهم‌ترین حامیان حکومت طالبان بودند، چرا که طالبان برای سرکوب هزاره‌های شیعه‌مذهب بسیاری از زمین‌های آن‌ها را در اختیار کوچی‌ها قرار داده بود. جمعیت کوچی‌های افغانستان حدود ۱٫۵ میلیون نفر یعنی کمتر از ۵ درصد کل جمعیت این کشور برآورده شده که دست‌کم ۶۰ درصد آن‌ها کاملاً کوچ‌نشین باقی مانده‌اند.
شیوهٔ زندگی کوچی‌ها باعث شده تا نرخ بی‌سوادی در میان آن‌ها بسیار شایع باشد، از امکانات بهداشتی و رفاهی محروم مانده و حضوری در صحنه سیاست نداشته باشند. در حکومت کنونی افغانستان کوچی‌ها ۱۰ نماینده در ولسی جرگه دارند و دو نفر به عنوان نمایندهٔ کوچی‌ها در مشرانو جرگه (مجلس سنا) عضویت دارند.

@YatemanMazary کانال

@ytimanmazari گروه
هزاره جنبش یتیمان مزاری(ره)
#قسمت #پنجم #روایت #پنجم #قوس۱۳۹۷ه.#ش. اداره امنیت ملی- صدارت- مهمان خانه استا دانش- دوباره به ریاست چهل امنیت ملی. فشار ها و حرکت بی سابقه و گسترده مردم ما، مسوولین حکومت را مجبور ساخت تا برای رهایی من تصمیم بگیرند. در حال بیرون شدن، در دهلیز دروازه خروجی…
#قسمت #ششم- #پایانی.( #برگشت #به #بهسود).
#روایت #پنجم #قوس۱۳۹۷ه.ش.
#واکنش #معصوم #ستانکزی و #وزیر #داخله #دولت #غنی #احمدزی:

شب در مهمان خانه، تلویزیون را نگاه می کردم، که معصوم استانکزی، در صحبت هایش می گوید، هرگاه علیپور محاکمه نشود من از سمتم استعفا می دهم وتعدادی را به برخورد دوگانه و زیر پا کردن قانون متهم کرد، وزیر داخله هم به نظرم ویس برمک بود، نیز گفت که ما بر اساس قانون علیپور را بازداشت کردیم، بعضی ولایات از اقوام پشتون سر زمینم را نیز علیه من تحریک کرده بود. وقراربود تظاهرات راه اندازی کنند تا دو باره مرا به زندان امنیت ملی بفرستد، از برخورد سارنوالان در ریاست چهل نیز پیدا بود که به هر نحوی با دسیسه چینی، و تهمت بستن، در پی زندانی کردنم است و صداقت وراستی در تطبیق قانون دیده نمی شد، وهیچ اراده یی در تحقیقات درست و منطقی سارنوالان و ورفع سوی تفاهم وجود نداشت، اصلا حرف روی برداشتن سوی تفاهم نبود، حرف اصلی، روی حذف من بود نه تنها زندانی کردنم، با خود اندکی کلنجار رفتم و فکر کردم...
در نهایت تصمیم گرفتم که باید از این ماجرا جان خود را نجات دهم وامید مردم خود را به نا امیدی نباید تبدیل کنم و هر نوع غفلت در واقع نادیده گرفتن خون شهدای پنجم قوس خواهد بود.

به یکی از رفقایم زنگ زدم(گ،د) گفتم: موترت تیل دارد، گفت بلی، گفتم سر کوچه مهمان خانه یی استاد دانش بیا! فرد دیگر را فرستادم، تذکر دادم که هر وقت زنگ زدم راهنمایی می کنم، شما هم مطابق راهنمایی ام اقدام کنید، صبح وقت بود، نماز صبح خواندم، در دهلیز مهمان خانه بیرون شدم حاجی میرزایی خواب بود، صدا کردم، گفت چه خبر است؟ گفتم؛ من به دیدن مادرم میروم، که حال خوب ندارد( این که مادرم حالش خوب نبود یک واقعیت بود و توفیق دیدن مادرم را تا همان لحظه پیدا نکرده بودم، همان صبح که می خواستم به عیادت مادرم بروم مرا دستگیر کرد و با شنیدن خبر دستگیری من وضعیت مادرم به شدت نگران کننده بود). زود برمی گردم، مادرم کابل بود، گفت: چه قسمی میروی؟ راسخ را بگو که شما را ببرد وپس برساند، گفتم: موتر از رفقایم است مشکلی نیست، حاجی پرسید که تا ساعت چند بر می گردی، گفتم تا ساعت ده بجه بر می گردم، گفت: بسیار خوب موفق باشی.
موتر را داخل حویلی خواستم، حرکت کردم، رفیقم اعضای فامیلش هم کابل بود، فامیل وبچایش را هم در موتر بالا کرد، با دوتن از رفقایم، حرکت کردیم، از دره میدان، در قسمت از دره رسیدم، که استاد راسخ زنگ زد، پرسید کجایی؟ گفتم شهرک ثارالله، گفت: من میایم، گفتم خوبست، یک نیم ساعت منتظر می مانی، گفت خیر است، آنتن قطع شد، در سرکوتل اونی رسیدم که باز زنگ استاد راسخ آمد، کجایی؟ گفتم: کوتل اونی ، یک باره و با تعجب گفت: ویی ویی، بخدا بیخ کلگی آب راس کدی، چرا رفتی، همی لحظه باید بر گردی، کلگی را ده جنجال می اندازی، من جواب حاجی صاحبان را چه بیگم که ضمانت شما را کرده، گفتم من که آمدم، خدا مهربان است، هیچ مشکلی پیش نمی آید. تلفن قطع شد.

به شهید وفادار زنگ زدم، در سنگینگاه، بچا همراه با دو موتر آمدند، رفتیم در حصه اول درقرارگاه مرکزی.

من وقت در بهسود رسیدم، صبح حاجی صاحبان وشورای هماهنگی کجاب در دفتر استاد راسخ جمع می شود، در جلسه استاد صالحی؛ بلند بلند خنده می کند و خوشحال به نظر می رسد، یکی ازحاجی صاحبان ناراحت می شود، که چرا می خندی، کلگی را در جنجال گرفتار کرد و ملکیت های شخصی ما را در ضمانت گذاشته ایم، صالحی می گوید، کاری خوبی شد و همین بهترین کاری است که کرده، چیزی نمی شود انشاالله، در جلسه تصمیم می گیرد که تعداد به امنیت ملی برود خبر بدهد که علیپور رفته است وتعدادی هم نزد بزرگان، آقای صالحی و جمع حاجی صاحبان وقتی به امنیت ملی میرود خبر می دهد که علیپور رفته است و نا راحتی ها را طبعا درپی داشت و حرف های درامنیت بین شان ردو بدل می شود و هم چنان نزد یکی از بزرگان میروند، بزرگ قوم گفته بوده؛ غصه نخورین، اگر شما را زندان کرد من هم محاسنم سفید شده کنار شما می آیم.
نزد استاد دانش که میرود گفته بود، که خیراست، آلی که رافته رافته، کلگی ره از جنجال خلاص کد.
جنجال و سرو صدا در پارلمان هم پیدا شد، اسدالله سعادتی بسیار منطقی پاسخ گفت وهمه گی آرام شد.
چند روز بعد راسخ زنگ زد که معاون امنیت ملی، بهسود می آید به دیدنت وسوی تفاهمی که شده برداشته شود، گفتم: خوبست، چند روز بعد در روز معینه آمد.
ما تدابیر شان را در حسینیه دهن اوبه سید حصه اول، گرفته بودیم، بعد از آن، استاد راسخ ومعاون امنیت ملی در چرخبال که آمده بود، برگشت، پنج، شش نفری که مانده بود ، در قرارگاه آمدیم، فردا صحبت آغاز شد، گفتند که ما؛ از چهار ارگان استیم، از جمله شیر تکانه وحاجی میرزایی هم بود، شما باید اسلحه خود را سجیل کنید و تحت پوشش دولت وظیفه اجرا کنید.