♦️در ستایش هیجان یا احساس؟
نقدِ "در ستایش احساس"، نوشتهای از علی هراتی
✍ علی زمانیان
آنچه علی هراتی در مطلبی ذیل عنوان "در ستایش احساس" آوردهاند از دو اشکال بنیادین رنج میبرد:
الف. خلط میان مفهوم شورمندی و هیجان
ب. طرح و دریافت ناقص آنچه سروش در باب مداحان میگوید و آنچه
ملکیان در توصیف شریعتی مطرح نموده است.
ما چه موافق و چه مخالف هر ایده و گفتاری باشیم، ابتدا باید دریافت کامل از آن داشته باشیم و سپس در مقام نقد، گزارش کاملی از آن ارائه دهیم. در غیر این صورت به مغالطهی "پهلوان پنبه" دچار میشویم.
1. آنچه
ملکیان در باب خصوصیات شریعتی گفتهاند، صرفان بیان توصیفی از ایشان است. این که توصیف
ملکیان از شریعتی درست است یا خیر، سخن دیگری است. اما باید حواسمان باشد که
ملکیان در مقام نقد و یا ارزشداوری و یا تقبیح کاری را که شریعتی انجام داد، آن سخنان را نگفته است. به سخن دیگر
ملکیان به ذم شیوه و متد خطابهی شریعتی نپرداختند که در مقابلاش و در واکنش به آن، "ستایش احساس" را در میان آوریم.
اما آنچه "هراتی" در مدح و ستایش احساس نوشتهاند، بیشتر پاسخی است به یک موقعیت فرضی که در آن،
ملکیان به تقبیح و ذم احساس دینی پرداخته باشد. این فقط یک موقعیت فرضی است، اما واقعیت چیزی غیر از أنچه "هراتی" فرض کردهاند.
2. نقد سروش نسبت به مداحان به این علت نیست که مداحان در کار نشر احساس و شور دینیاند، زیرا مداحان، نه شور دینی که بر هیجان زودگذر و بیپایه سرمایهگذاری میکنند. شور دینی، آن چنان که در مکتب عارفان و یا کسانی همچون کییرکگور مطرح میشود، با هیجانی که از مداحی پدید میآید، تفاوت ماهوی دارد. هیجانِ روانشناختی کجا و شورِ وجودی کجا.
سروش وقتی مداحان را نقد میکند، شور دینی را طرد و نقد نمیکند، بلکه با تاسی به مولانا تکیه و تاکید بر شور دینی هم دارد. این همان چیزی است که از آن با عنوان تجربهی دینی یاد می نماید؛ همان که کسانی چون ویلیام جیمز هم از آن سخن گفتهاند.
نقد سروش به مداحان عموما به چهار دلیل زیر است:
اول. مداحان، در کار مدح قدرتاند. ابزاری در دست اربابان قدرت که بر سر این و آن میزنند.
دوم. مداحان بیش از هر چیز در کار ترویج خرافاتاند.
سوم. مداحان شور و تجربهی دینی را به هیجانی ناپایدار و بسیار سطحی تبدیل میکنند.
چهارم. و بدتر این که مداحان همهی دین را به هیجان تقلیل میدهند.
شور و تجربه دینی، ورزهای درونی است که آدمی را به سمت تعالی پرواز میدهد. گرمایی است که در زمستان زندگی مایوسانه و نیهیلیستیک، آدمی را به متن هستی پیوند میزند و معنابخش میشود. اما هیجان (فارغ از منبع و علت آن)، در خود متوقف میشود، به ورای خود اشاره نمیکند، چیزی به ارمغان نمیآورد و تماما به رفتار در قالب چیزی ناپایدار منتهی میشود.
جریان روشنفکری دینی به پی تعادل میان ابعاد چندگانهی دین است؛ بهنحوی که حق تجربه و شور دینی و معرفت دینی ادا شود.
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۹
#خطابه #ملکیان #هراتی#زمانیان#شریعتی @NewHasanMohaddesi