اندر احوالات
فلسفه(قسمت دوم)
🔸در قسمت اول بحث اشاره کردم که سوال در مورد
#چیستی و
#ضرورت_فلسفه یا تشکیک در فایده و اهمیت آن محل تامل خیلی از افراد است.
🔰معمولا در جدل با پرسشگر یا مخالف
فلسفه می توان
#فلسفه_ورزی ایشان را گوشزد کرد چه اینکه سوالاتشان، خود مبتنی بر مفاهیمی چون
#ضرورت،
#فایده و... است؟ اساسا
ضرورت چیست و بنیاد آن کدام است؟ چه اقسامی دارد؟ آیا امری
#سوبژکتیو است یا
#ابژکتیو؟ و سوالات متعدد دیگر. همین سوالات در مورد مفهوم فایده و دیگر اجزای سخن سوال کننده قابل طرح است.
🔰صرفا پس از روشن شدن پاسخ این سوالات است که نوبت به ارائه استدلال در باب
ضرورت و فایده داشتن یا نداشتن
#فلسفه می رسد و آیا شروع در این امور خود
فلسفه ورزی نیست؟؟؟
🔰جالب اینکه اولین فیلسوف شاخص جهان اسلام
#کندی این سخن
#ارسطو به مخالفین
فلسفه را گوشزد می کند که:
"یا باید فیلسوف بود و یا برای فیلسوف نبودن باز باید فیلسوف بود".
🔹ممکن است این اشکال مطرح شود که این نگاه به
فلسفه، چنان عام است که حتی مخالفین
فلسفه را در بر می گیرد.
🔰در پاسخ به این اشکال سریعا ذهنم معطوف به
#مغالطه_ای می شود که در آن نهفته است و آن اینکه ابتدائا دو دسته موافق و مخالف
فلسفه را بازشناخته پیش از آنکه شاخص فلسفی بودن را بیان کرده باشد.
🔹پس شاید سزاوار است که پیش از هر چیزی، لَختی تامل کرده و کمی از
فلسفه سخن بگوییم و پس از آن، بحث را ادامه دهیم.
🔰مشهور است که ساحت
فلسفه برخلاف علوم دیگر، ساحت
#عقلانیت در حوزه
#موجود است بدون آنکه اختصاص به نوع خاصی از موجودات داشته باشد و همین نیز موجب می شود که گاه آن را
#انتزاعی و بریده از واقعیتهای دم دستی بر شمرند.
🖌دکتر مجید احسن(پژوهشگر حوزه
فلسفه و دین)
@majidahsan62