الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#شهید_پیام_پوررازقی
Channel
Logo of the Telegram channel الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELPromote
537
subscribers
10.3K
photos
645
videos
247
links
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
☘️🌿☘️🌿☘️☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️
🌿☘️🌿☘️
☘️🌿
#سال_تحویل_های_جبهه
#شب_عید_سال_65
#حسینیه_الوارثین
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

تحویل سال 65 مصادف بود با #روز_ولادت_جواد_الائمه_علیه_السلام
و شب عید مراسم جشن ولادت برگزار شد.
همه ی #بچه_های_تخریب حضور داشتند.
هنوز توی آماده باش بویم و مرخصی به کسی نمیدادند.
و تقریبا اون بچه هایی که توی عملیات والفجر هشت مجروح شده بودند خودشون رو به گردان رسونده بودند
شب جمعه هم بود.. بعد از برگزاری #دعای_کمیل برنامه شروع شد.
برای اینکه لامپ های زیادی توی #حسینیه_الوارثین روشن بود و سفره هفت سین مفصلی چیده بودند قرار شد کسی توی چادرها نباشه و همه ی لامپ ها خاموش باشه که برای موتور برق مشکلی پیش نیاد.
برنامه شب سال تحویل و شب عید
شیرین کاری های برادر ممقانی بود
و بعد از اون مداحی من و #شهید_تابش.
اون شب با توجه به اینکه چند تا روحانی توی گردان بود سخنرانی نداشتیم
شلوغ کن های اون شب #شهید_غلامرضا_زند ، #شهید_محمد_مرادی ، #شهید_مجید_رضایی و #شهید_نباتی بودند.
دوسه هفته از شهادت #شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده مون میگذشت... بعضی ها تذکر دادند که برادرها به احترام حاج عبدالله کف نزنند.
#شهید_پیام_پوررازقی مدام به من تاکید میکرد که برادر طهماسبی بدون کف زدن بخونید.
من هم با عصبانیت گفتم: برادر یه دفعه گفتی شنیدم
#شهید_محمد_مرادی از دور با سر اشاره میکرد که ما میخواهیم کف بزنیم.
قرار شد دو انگشتی دست بزنند.
تا من میخوندم سعی کردم از دو انگشت بیشتر نشه
اما وقتی #شهید_تابش شروع کرد به سرود خوندن #شهید_محمد_مرادی جلسه رو به دست گرفت و یه عده هم از خداخواسته #حسینیه_الوارثین رو رو سرشون گذاشتن.
#شهید_سید_محمد که با شهادت شهید حاج عبدالله فرمانده گردان شده بود هیچ دخالتی نکرد.
هرچی پیام از دور به آقا سید اشاره کرد سید توجههی نکرد.
اون شب برادر ممقانی هم با شیرین کاری هاش غوغا کرد
مخصوصا اون موقع که ادای فخرالدین حجازی رو در آورد.
به حالت ایستاده وایساد و آستین هاش رو بالا زد و گفت:
نیروی هوایی از هوا.... دوتا دستهاش رو بالا آورد
نیروی زمینی از زمین...دوتا دستهاش رو به سمت زمین آورد و
نیروی دریایی از دریا....
فاو رو به محاصره خود درآوردن... و محاصره درآوردن رو با چرخوندن کمرش نشون داد.
بچه ها از خنده روده بر شده بودن.
اون شب خاطراتی بود
بیش از 30 شهید اون شب توی جلسه بودند.
روز اول فروردین سال 65 ساعت یک و نیم بعد از ظهر سال تحویل شد
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نماز شبی که شهید پیام پوررازقی میخواند
به روایت حاج حسین بداغی
#گردان_تخریب #لشگر_ده_سید_الشهداءعلیه_السلام
#شهید_پیام_پوررازقی در عملیات کربلای یک در تیرماه سال 1365 آسمانی شد
khaledin.com
@alvaresinchannel
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ایمان و توکل به خدا به شیوه ی شهید پیام پوررازقی
به روایت حجه الاسلام حاج مسعود تاج آبادی
#تخریب_لشگر_10_سیدالشهداءعلیه_السلام
#شهید_سید_اسماعیل_موسوی در جزیره ام الرصاص در تاریخ 20 اسفند 64 به شهادت رسید و #شهید_پیام_پوررازقی در عملیات کربلای یک در تیرماه سال 1365 آسمانی شد

khaledin.com
@alvaresinchannel
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺
#حنابندون_قبل_از_عملیات
#عملیات_عاشورای_3
#گردان_تخریب_لشگر_10
✍️✍️ راوی : #جعفر_طهماسبی

چند روز قبل از #عملیات_عاشورای 3 در اواخر مرداد 1364 #شهید_پیام_پوررازقی در #مقر_الصابرین_گردان_تخریب در کنارکرخه ، یه قابلمه حنا درست کرد و همه رو تشویق کرد تا دست و سرشون رو حنا بگذارند.
آنقدر #مهربان و#با_اخلاص بود که کسی به خواهشش نه نمیگفت. خیلی از بچه ها دست وسرو پاشون رو حنا گذاشتند و قرارشد شب رو با سر وروی حنا گرفته بخوابیم وفردا صبح قبل از نماز بریم #ایستگاه_صلواتی #کرخه حموم.
شب موقع خواب توی چادر من کنار#پیام و#شهید_حسن_مهوش_محمدی میخوابیدم...
پیام و حسن خوابیدند و میدونستم تاصبح طاقباز میخوابند وتکون نمیخورند.شیطنتم گل کرد و با حناهایی که به سرم گذاشته بودم چهارتا قل قلی درست کردم وبه لپ پیام وحسن چسبوندم وگرفتم خوابیدم و فردا صبح رفتیم حمام و سرو رومون رو شستیم و دوتا توپ حنایی توی گونه های شهید پیام وشهید مهوش محمدی نقش بسته بود و اسباب خنده بچه ها رو فراهم کرده بود.
البته این دوتا شهید به من لطف داشتند وهیچ گله ای نکردند.
شانس آوردم #شهید_حاج_عبدالله_نوریان(فرمانده گردان تخریب ل10) درگردان نبود ورفته بود حج. اگرایشون بود گوشم رو میگرفت ومیگفت باز شیطونی کردی.
شهید #حسن_مهوش_محمدی چند روز بعد با اون لپ های حنایی به معراج رفت.
و #شهید_پیام_پوررازقی سال بعد در تیرماه 65 در #عملیات_کربلای_یک از شهر مهران آسمانی شد
🌺
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#تو_امشب_شهید_میشی
#سردار_شهید_تخریب_لشگر_10
#شهید_پیام_پوررازقی
✍️✍️✍️ راوی : اویس زکی خانی

یک ماه قبل از #عملیات_کربلای_1 اومدم #موقعیت_الوارثین یک سری به پیام بزنم اونجادوربین همراهم بودوچندتاعکس باپیام گرفتم
بهش گفتم وایسا یه عکس تکی ازت بگیرم
اون هم با مهربونی قبول کرد
به پیام گفتم این اخرین عکسی است که من ازت میگیرم
اون هم خندید وگذشت
تااینکه لشگرده برای شرکت درعملیات کربلای 1 اومد مهران و کنار رودخانه کنجان چم اردو زد
تافهمیدم پیام هم اونجاست
مشتاق شدم ببینمش
رفتم مقربچه های تخریب لشگر10ببینمش گفتن رفته خط
رفتم تو خط پیداش کنم گفتن رفته عقب
یه هفته دنبالش بودم ببینمش نشد
تا اینکه شب عملیات کربلای یک
نیروها رو تقسیم کردم که گزارش کار یگانها رو بیارن
حسن اینالنلو رو هم مامور بچه های تخریب ل ۱۰ کردم
به حسن گفتم من پیام رو ندیدم
امشب پیداش کن و سلام من رو بهش برسون
و بهش بگو: تو امشب شهید میشی
و شفاعت من یادت نره

یه دفعه بهش گفتم پیام حالا که تو توی جبهه پابند شدی لا اقل بیا پاسدار وظیفه شو که خدمتت هم حساب بشه
باز هم خندید و گفت لطف جهاد به بسیجی بودنه
@alvaresinchannel
☘️🌿☘️🌿☘️☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️
🌿☘️🌿☘️
☘️🌿
#سال_تحویل_های_جبهه
#شب_عید_سال_65
#حسینیه_الوارثین
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

تحویل سال 65 مصادف بود با #روز_ولادت_جواد_الائمه_علیه_السلام
و شب عید مراسم جشن ولادت برگزار شد.
همه ی #بچه_های_تخریب حضور داشتند.
هنوز توی آماده باش بویم و مرخصی به کسی نمیدادند.
و تقریبا اون بچه هایی که توی عملیات والفجر هشت مجروح شده بودند خودشون رو به گردان رسونده بودند
شب جمعه هم بود.. بعد از برگزاری #دعای_کمیل برنامه شروع شد.
برای اینکه لامپ های زیادی توی #حسینیه_الوارثین روشن بود و سفره هفت سین مفصلی چیده بودند قرار شد کسی توی چادرها نباشه و همه ی لامپ ها خاموش باشه که برای موتور برق مشکلی پیش نیاد.
برنامه شب سال تحویل و شب عید
شیرین کاری های برادر ممقانی بود
و بعد از اون مداحی من و #شهید_تابش.
اون شب با توجه به اینکه چند تا روحانی توی گردان بود سخنرانی نداشتیم
شلوغ کن های اون شب #شهید_غلامرضا_زند ، #شهید_محمد_مرادی ، #شهید_مجید_رضایی و #شهید_نباتی بودند.
دوسه هفته از شهادت #شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده مون میگذشت... بعضی ها تذکر دادند که برادرها به احترام حاج عبدالله کف نزنند.
#شهید_پیام_پوررازقی مدام به من تاکید میکرد که برادر طهماسبی بدون کف زدن بخونید.
من هم با عصبانیت گفتم: برادر یه دفعه گفتی شنیدم
#شهید_محمد_مرادی از دور با سر اشاره میکرد که ما میخواهیم کف بزنیم.
قرار شد دو انگشتی دست بزنند.
تا من میخوندم سعی کردم از دو انگشت بیشتر نشه
اما وقتی #شهید_تابش شروع کرد به سرود خوندن #شهید_محمد_مرادی جلسه رو به دست گرفت و یه عده هم از خداخواسته #حسینیه_الوارثین رو رو سرشون گذاشتن.
#شهید_سید_محمد که با شهادت شهید حاج عبدالله فرمانده گردان شده بود هیچ دخالتی نکرد.
هرچی پیام از دور به آقا سید اشاره کرد سید توجههی نکرد.
اون شب برادر ممقانی هم با شیرین کاری هاش غوغا کرد
مخصوصا اون موقع که ادای فخرالدین حجازی رو در آورد.
به حالت ایستاده وایساد و آستین هاش رو بالا زد و گفت:
نیروی هوایی از هوا.... دوتا دستهاش رو بالا آورد
نیروی زمینی از زمین...دوتا دستهاش رو به سمت زمین آورد و
نیروی دریایی از دریا....
فاو رو به محاصره خود درآوردن... و محاصره درآوردن رو با چرخوندن کمرش نشون داد.
بچه ها از خنده روده بر شده بودن.
اون شب خاطراتی بود
بیش از 30 شهید اون شب توی جلسه بودند.
روز اول فروردین سال 65 ساعت یک و نیم بعد از ظهر سال تحویل شد
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#تو_امشب_شهید_میشی
#سردار_شهید_تخریب_لشگر_10
#شهید_پیام_پوررازقی
✍️✍️✍️ راوی : اویس زکی خانی

یک ماه قبل از #عملیات_کربلای_1 اومدم #موقعیت_الوارثین یک سری به پیام بزنم اونجادوربین همراهم بودوچندتاعکس باپیام گرفتم
بهش گفتم وایسا یه عکس تکی ازت بگیرم
اون هم با مهربونی قبول کرد
به پیام گفتم این اخرین عکسی است که من ازت میگیرم
اون هم خندید وگذشت
تااینکه لشگرده برای شرکت درعملیات کربلای 1 اومد مهران و کنار رودخانه کنجان چم اردو زد
تافهمیدم پیام هم اونجاست
مشتاق شدم ببینمش
رفتم مقربچه های تخریب لشگر10ببینمش گفتن رفته خط
رفتم تو خط پیداش کنم گفتن رفته عقب
یه هفته دنبالش بودم ببینمش نشد
تا اینکه شب عملیات کربلای یک
نیروها رو تقسیم کردم که گزارش کار یگانها رو بیارن
حسن اینالنلو رو هم مامور بچه های تخریب ل ۱۰ کردم
به حسن گفتم من پیام رو ندیدم
امشب پیداش کن و سلام من رو بهش برسون
و بهش بگو: تو امشب شهید میشی
و شفاعت من یادت نره

یه دفعه بهش گفتم پیام حالا که تو توی جبهه پابند شدی لا اقل بیا پاسدار وظیفه شو که خدمتت هم حساب بشه
باز هم خندید و گفت لطف جهاد به بسیجی بودنه
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
🔴 #شبی_که_پیام_لو_رفت
#تخریبچی_شهید_پیام_پوررازقی

معمولا #بچه_های_تخریب عمومشون اهل نماز شب بودند غیر از عده قلیلی که من هم جزوشون بودم
موقعیت شهید موحد توی جاده اهواز خرمشهر بودیم.
تابستون گرمی هم بود قرار بود #تیپ_سیدالشهداء(ع) چند ماه بعد از عملیات خیبر داخل جزیره مجنون عملیات کنه که به هم خورد.
یکی دو ماهی از اومدن #شهید_پیام_پوررازقی به گردان تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) میگذشت و حسابی توی دل بچه ها خودش رو جا کرده بود. بقول بچه ها از جهت معنوی نور بالا میزد.
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده ما نیرو هایی که تازه وارد گردان شده بودند با نیروهای قدیمی تر ادغام کرد و بچه ها داخل چادر ها مستقرشدند.
پیام پوررازقی چادرشون کنار چادر ما بود و #شهید_زعفری با پیام داخل یه چادر بودند.
یک ساعتی به اذون صبح بود که دیدم سرو صدای زعفری میاد و بلند بلند داره داد و هوار میکنه ، جوری که حنجره اش انگار داره پاره میشه اول خیال کردیم عقرب و یا رطیل اون رو نیش زده ... اما داد میزد
""آی ملت ما اگه نخواسته باشیم نماز شب بخونیم باید کیو ببینیم""
با سروصدای زعفری تقریبا اکثر بچه ها بیدار شده بودن و توی نیمه شب از چادر بیرون زده بودن.
خلاصه اون موقع ما نفهمیدیم چی شد فقط دیدیم پیام پوررازقی با سرعت توی بیابون محو شد. و ما هم رفتیم خوابیدیم و فردا بعد از مراسم صبحگاه بچه ها از هم میپرسیدند دیشب چرا زعفری داد و بیداد میکرد.
بچه ها تعریف کردند که دیشب موقع خوابیدن ، یکی از بچه ها از #شهید_پوررازقی خواسته بود که او را برای نماز شب بیدار کنه و محل خوابیدنش رو هم توی چادر نشان داده بود که توی تاریکی چادر برای کسی دیگه مزاحمت ایجاد نشه که از بخت بد ، شهید زعفری میره و اونجا میخوابه و شهید پوررازقی از همه جا بیخبر برای نماز شب میره اون برادر رو بیدار کنه که اشتباها شصت پای زعفری رو فشار میدهد و اون هم از خواب بیدار میشه و اون علم شنگه رو به پا میکنه.
یاد همه ی شهدا بخیر
چقدر با صفا بودند
البته شهید زعفری منظور سوئی نداشت از لو دادن پیام پوررازقی
شاید دوست داشت بچه ها بهش التماس دعا بگویند
هر دوتاشون توی اون عالم دستشون باز است که برای ما دعا کنند و خدا دعاشون رو مستجاب کنه
توی این شب های ماه رمضان یاد هر دوشون بخیر.
شهید پیام پوررازقی در عملیات کربلای 1 و در تیرماه 1365 از شهر مهران به معراج رفت.
و شهید غلامرضا زعفری هم روزهای آخر اسفند ماه سال 1366 از جبهه ی جنوب به خیل شهدا ملحق شد.
✍️✍️✍️: راوی:جعفرطهماسبی

🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷@alvaresinchannel
☘️🌿☘️🌿☘️☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️
🌿☘️🌿☘️
☘️🌿
#سال_تحویل_های_جبهه
#شب_عید_سال_65
#حسینیه_الوارثین
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

تحویل سال 65 مصادف بود با #روز_ولادت_جواد_الائمه_علیه_السلام
و شب عید مراسم جشن ولادت برگزار شد.
همه ی #بچه_های_تخریب حضور داشتند.
هنوز توی آماده باش بویم و مرخصی به کسی نمیدادند.
و تقریبا اون بچه هایی که توی عملیات والفجر هشت مجروح شده بودند خودشون رو به گردان رسونده بودند
شب جمعه هم بود.. بعد از برگزاری #دعای_کمیل برنامه شروع شد.
برای اینکه لامپ های زیادی توی #حسینیه_الوارثین روشن بود و سفره هفت سین مفصلی چیده بودند قرار شد کسی توی چادرها نباشه و همه ی لامپ ها خاموش باشه که برای موتور برق مشکلی پیش نیاد.
برنامه شب سال تحویل و شب عید
شیرین کاری های برادر ممقانی بود
و بعد از اون مداحی من و #شهید_تابش.
اون شب با توجه به اینکه چند تا روحانی توی گردان بود سخنرانی نداشتیم
شلوغ کن های اون شب #شهید_غلامرضا_زند ، #شهید_محمد_مرادی ، #شهید_مجید_رضایی و #شهید_نباتی بودند.
دوسه هفته از شهادت #شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده مون میگذشت... بعضی ها تذکر دادند که برادرها به احترام حاج عبدالله کف نزنند.
#شهید_پیام_پوررازقی مدام به من تاکید میکرد که برادر طهماسبی بدون کف زدن بخونید.
من هم با عصبانیت گفتم: برادر یه دفعه گفتی شنیدم
#شهید_محمد_مرادی از دور با سر اشاره میکرد که ما میخواهیم کف بزنیم.
قرار شد دو انگشتی دست بزنند.
تا من میخوندم سعی کردم از دو انگشت بیشتر نشه
اما وقتی #شهید_تابش شروع کرد به سرود خوندن #شهید_محمد_مرادی جلسه رو به دست گرفت و یه عده هم از خداخواسته #حسینیه_الوارثین رو رو سرشون گذاشتن.
#شهید_سید_محمد که با شهادت شهید حاج عبدالله فرمانده گردان شده بود هیچ دخالتی نکرد.
هرچی پیام از دور به آقا سید اشاره کرد سید توجههی نکرد.
اون شب برادر ممقانی هم با شیرین کاری هاش غوغا کرد
مخصوصا اون موقع که ادای فخرالدین حجازی رو در آورد.
به حالت ایستاده وایساد و آستین هاش رو بالا زد و گفت:
نیروی هوایی از هوا.... دوتا دستهاش رو بالا آورد
نیروی زمینی از زمین...دوتا دستهاش رو به سمت زمین آورد و
نیروی دریایی از دریا....
فاو رو به محاصره خود درآوردن... و محاصره درآوردن رو با چرخوندن کمرش نشون داد.
بچه ها از خنده روده بر شده بودن.
اون شب خاطراتی بود
بیش از 30 شهید اون شب توی جلسه بودند.
روز اول فروردین سال 65 ساعت یک و نیم بعد از ظهر سال تحویل شد
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
☘️🌿☘️🌿☘️☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️
🌿☘️🌿☘️
☘️🌿
#سال_تحویل_های_جبهه
#شب_عید_سال_65
#حسینیه_الوارثین
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

تحویل سال 65 مصادف بود با #روز_ولادت_جواد_الائمه_علیه_السلام
و شب عید مراسم جشن ولادت برگزار شد.
همه ی #بچه_های_تخریب حضور داشتند.
هنوز توی آماده باش بویم و مرخصی به کسی نمیدادند.
و تقریبا اون بچه هایی که توی عملیات والفجر هشت مجروح شده بودند خودشون رو به گردان رسونده بودند
شب جمعه هم بود.. بعد از برگزاری #دعای_کمیل برنامه شروع شد.
برای اینکه لامپ های زیادی توی #حسینیه_الوارثین روشن بود و سفره هفت سین مفصلی چیده بودند قرار شد کسی توی چادرها نباشه و همه ی لامپ ها خاموش باشه که برای موتور برق مشکلی پیش نیاد.
برنامه شب سال تحویل و شب عید
شیرین کاری های برادر ممقانی بود
و بعد از اون مداحی من و #شهید_تابش.
اون شب با توجه به اینکه چند تا روحانی توی گردان بود سخنرانی نداشتیم
شلوغ کن های اون شب #شهید_غلامرضا_زند ، #شهید_محمد_مرادی ، #شهید_مجید_رضایی و #شهید_نباتی بودند.
دوسه هفته از شهادت #شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده مون میگذشت... بعضی ها تذکر دادند که برادرها به احترام حاج عبدالله کف نزنند.
#شهید_پیام_پوررازقی مدام به من تاکید میکرد که برادر طهماسبی بدون کف زدن بخونید.
من هم با عصبانیت گفتم: برادر یه دفعه گفتی شنیدم
#شهید_محمد_مرادی از دور با سر اشاره میکرد که ما میخواهیم کف بزنیم.
قرار شد دو انگشتی دست بزنند.
تا من میخوندم سعی کردم از دو انگشت بیشتر نشه
اما وقتی #شهید_تابش شروع کرد به سرود خوندن #شهید_محمد_مرادی جلسه رو به دست گرفت و یه عده هم از خداخواسته #حسینیه_الوارثین رو رو سرشون گذاشتن.
#شهید_سید_محمد که با شهادت شهید حاج عبدالله فرمانده گردان شده بود هیچ دخالتی نکرد.
هرچی پیام از دور به آقا سید اشاره کرد سید توجههی نکرد.
اون شب برادر ممقانی هم با شیرین کاری هاش غوغا کرد
مخصوصا اون موقع که ادای فخرالدین حجازی رو در آورد.
به حالت ایستاده وایساد و آستین هاش رو بالا زد و گفت:
نیروی هوایی از هوا.... دوتا دستهاش رو بالا آورد
نیروی زمینی از زمین...دوتا دستهاش رو به سمت زمین آورد و
نیروی دریایی از دریا....
فاو رو به محاصره خود درآوردن... و محاصره درآوردن رو با چرخوندن کمرش نشون داد.
بچه ها از خنده روده بر شده بودن.
اون شب خاطراتی بود
بیش از 30 شهید اون شب توی جلسه بودند.
روز اول فروردین سال 65 ساعت یک و نیم بعد از ظهر سال تحویل شد
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
مانور با #موشک_رعد در آب های رودخانه کارون
قبل از #عملیات_ام_الرصاص

از سمت راست #علمداران_شهید_تخریب_لشگر_10
#شهید_پیام_پوررازقی
#شهید_حاج_ناصر_اربابیان
#شهید_غلامرضا_زعفری
#موشک_رعد موشک های تحویلی به گردان های تخریب بود برای زدن #دژ
این موشک از ابداعات متخصصین تخریب در سال 63 بود که برای انهدام #دژ_های دشمن در #عملیات_بدر ساخته شد.
این سندهای تدبیر #رزمندگان_تخریبچی در دوران دفاع مقدس بود
@alvaresinchannel
❇️ #ویژه_نامه_عملیات_والفجر_8
گزارش_شهید_پوررازقی_از_عملیات_ام_الرصاص.mp4
12.4 MB
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
❇️🔸 #گزارش_یک_شناسایی
انتشار بعد از 35 سال
گزارش غواص تخریبچی لشگر10
#شهید_پیام_پوررازقی از موانع و استحکامات دشمن در ساحل #جزیره_ام_الرصاص
عملیات والفجر8
🔴 شهید سعید مرادی از #اطلاعات_عملیات و شهید پیام پوررازقی از #تخریب مسوولیت راه کار #ابا_عبدالله (ع) در حمله به جزیره ام الرصاص را به عهده داشتند و بارها برای شناسایی مواضع و موانع دشمن از اروند رود گذشتند.
🔸 این فایل صوتی سندی است بر دقت بچه های اطلاعات عملیات و تخریب در شناسایی مواضع و موانع دشمن که با توکل برخدا و با اتکا به قوت و قدرت رزمندگان جبهه حق و با تدبیر به دشمن یورش بردند.
مصاحبگر این فایل صوتی سردار شهید حاج ناصر اربابیان فرمانده تخریب لشگر10 میباشد
تاریخ ضبط این مصاحبه اوایل بهمن 1364
@alvaresinchannel

❇️ #ویژه_نامه_عملیات_والفجر_8
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#تخریبچی_شهید_محمد_مرادی
به روایت ✍🏿✍🏿✍🏿 حاج مجیدمطیعیان
شهید محمدمرادی درمدت کوتاهی توان خودش رونشون داد ودرزمره نیروهای عملیاتی گردان قرارگرفت.
شناخت ما روی این شهیداین گونه بود که محمد بدرد گره گشایی عملیات میخوره.
ایشان درگردان با #شهید_پیام_پوررازقی مانوس شده بود و در خیلی از رفتارهاش از این شهید الگو گرفته بود.و شهادت این عزیز هم حکایتی شنیدنی دارد.تعدادی ازشهدای ما هستند که کسی چگونگی شهادت اونها روندیده و شهید محمد ازجمله اونهاست...
صبح عملیات کربلای 5 محمدتخریبچی مامور به گردان حضرت امام سجادعلیه السلام بود که مامور پاکسازی #کانال_های_زیکزاکی دشمن شدند.داخل کانال دشمن دوشکایی گذاشته بود که امان از همه گرفته بود و گردان رو زمین گیر کرده بود و از طرفی هم هرلحظه آتش ادوات سنگین دشمن روی بچه ها متمرکز میشد.
فرمانده گردان میخواهد که یکی داوطلب بشه و دوشکا رو خاموش کنه .
محمد ازج ا بلند میشه وبی پروا به سمت دوشکا میره و یک نفره به قلب دشمن میزنه .
کسی ندید چه اتفاقی افتاد فقط صدای انفجار نارنجک رو شنیدند و دوشکا خاموش شد و وقتی رزمنده ها حمله کردند دیدند بدن شهید مرادی غرق خون روی زمین افتاده .محمد با این کارش قفل عملیات رو شکست و از تلفات بیشتر گردان عمل کننده جلوگیری کرد.

🍃 @alvaresinchannel
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺
#حنابندون_قبل_از_عملیات
#عملیات_عاشورای_3
#گردان_تخریب_لشگر_10
✍️✍️ راوی : #جعفر_طهماسبی

چند روز قبل از #عملیات_عاشورای 3 در اواخر مرداد 1364 #شهید_پیام_پوررازقی در #مقر_الصابرین_گردان_تخریب در کنارکرخه ، یه قابلمه حنا درست کرد و همه رو تشویق کرد تا دست و سرشون رو حنا بگذارند.
آنقدر #مهربان و#با_اخلاص بود که کسی به خواهشش نه نمیگفت. خیلی از بچه ها دست وسرو پاشون رو حنا گذاشتند و قرارشد شب رو با سر وروی حنا گرفته بخوابیم وفردا صبح قبل از نماز بریم #ایستگاه_صلواتی #کرخه حموم.
شب موقع خواب توی چادر من کنار#پیام و#شهید_حسن_مهوش_محمدی میخوابیدم...
پیام و حسن خوابیدند و میدونستم تاصبح طاقباز میخوابند وتکون نمیخورند.شیطنتم گل کرد و با حناهایی که به سرم گذاشته بودم چهارتا قل قلی درست کردم وبه لپ پیام وحسن چسبوندم وگرفتم خوابیدم و فردا صبح رفتیم حمام و سرو رومون رو شستیم و دوتا توپ حنایی توی گونه های شهید پیام وشهید مهوش محمدی نقش بسته بود و اسباب خنده بچه ها رو فراهم کرده بود.
البته این دوتا شهید به من لطف داشتند وهیچ گله ای نکردند.
شانس آوردم #شهید_حاج_عبدالله_نوریان(فرمانده گردان تخریب ل10) درگردان نبود ورفته بود حج. اگرایشون بود گوشم رو میگرفت ومیگفت باز شیطونی کردی.
شهید #حسن_مهوش_محمدی چند روز بعد با اون لپ های حنایی به معراج رفت.
و#شهید_پیام_پوررازقی سال بعد در تیرماه 65 در #عملیات_کربلای_یک از شهر مهران آسمانی شد
🌺
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
☘️🌿☘️🌿☘️☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️
🌿☘️🌿☘️
☘️🌿
#سال_تحویل_های_جبهه
#شب_عید_سال_65
#حسینیه_الوارثین
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

تحویل سال 65 مصادف بود با #روز_ولادت_جواد_الائمه_علیه_السلام
و شب عید مراسم جشن ولادت برگزار شد.
همه ی #بچه_های_تخریب حضور داشتند.
هنوز توی آماده باش بویم و مرخصی به کسی نمیدادند.
و تقریبا اون بچه هایی که توی عملیات والفجر هشت مجروح شده بودند خودشون رو به گردان رسونده بودند
شب جمعه هم بود.. بعد از برگزاری #دعای_کمیل برنامه شروع شد.
برای اینکه لامپ های زیادی توی #حسینیه_الوارثین روشن بود و سفره هفت سین مفصلی چیده بودند قرار شد کسی توی چادرها نباشه و همه ی لامپ ها خاموش باشه که برای موتور برق مشکلی پیش نیاد.
برنامه شب سال تحویل و شب عید
شیرین کاری های برادر ممقانی بود
و بعد از اون مداحی من و #شهید_تابش.
اون شب با توجه به اینکه چند تا روحانی توی گردان بود سخنرانی نداشتیم
شلوغ کن های اون شب #شهید_غلامرضا_زند ، #شهید_محمد_مرادی ، #شهید_مجید_رضایی و #شهید_نباتی بودند.
دوسه هفته از شهادت #شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده مون میگذشت... بعضی ها تذکر دادند که برادرها به احترام حاج عبدالله کف نزنند.
#شهید_پیام_پوررازقی مدام به من تاکید میکرد که برادر طهماسبی بدون کف زدن بخونید.
من هم با عصبانیت گفتم: برادر یه دفعه گفتی شنیدم
#شهید_محمد_مرادی از دور با سر اشاره میکرد که ما میخواهیم کف بزنیم.
قرار شد دو انگشتی دست بزنند.
تا من میخوندم سعی کردم از دو انگشت بیشتر نشه
اما وقتی #شهید_تابش شروع کرد به سرود خوندن #شهید_محمد_مرادی جلسه رو به دست گرفت و یه عده هم از خداخواسته #حسینیه_الوارثین رو رو سرشون گذاشتن.
#شهید_سید_محمد که با شهادت شهید حاج عبدالله فرمانده گردان شده بود هیچ دخالتی نکرد.
هرچی پیام از دور به آقا سید اشاره کرد سید توجههی نکرد.
اون شب برادر ممقانی هم با شیرین کاری هاش غوغا کرد
مخصوصا اون موقع که ادای فخرالدین حجازی رو در آورد.
به حالت ایستاده وایساد و آستین هاش رو بالا زد و گفت:
نیروی هوایی از هوا.... دوتا دستهاش رو بالا آورد
نیروی زمینی از زمین...دوتا دستهاش رو به سمت زمین آورد و
نیروی دریایی از دریا....
فاو رو به محاصره خود درآوردن... و محاصره درآوردن رو با چرخوندن کمرش نشون داد.
بچه ها از خنده روده بر شده بودن.
اون شب خاطراتی بود
بیش از 30 شهید اون شب توی جلسه بودند.
روز اول فروردین سال 65 ساعت یک و نیم بعد از ظهر سال تحویل شد
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹
#دیدار_یار
#شهید_پیام_پور_رازقی
#عملیات_بدر
#اسفند_ماه_63
✍️✍️✍️ راوی: #حسین_بداغی

قبل از #عملیات_بدر با تعدادی از بچه های #قرار گاه تازه تاسیس #نوح اومدیم منطقه جفیر ، حوالی سه راهی هورالعظیم ،
فرمانده مون اقا سید علی هوایی بود و یک چادر برپا کردیم . کنارمون تعدادی چادر بود که میگفتن بچه های تهرانند ولی خیلی برامون مهم نبود ، چونکه طلیعه عملیات که بعدا اسمش بدر شد پیدا بود و همه فکر و ذکر ماهارو مشغول کرده بود.
یک نامه ای برای پدر و مادرم نوشته بودم که بفرستم ، رفتم چادر تعاون یا تبلیغات که نزدیکمون بود ، یک برادر خوش تیپی که بعد ها فهمیدم حاج علیرضا تقی پور بوده گفت نامه هارو فعلا نمیفرستیم ، داشتم برمیگشتم سمت چادر که #پیام_پوررازقی رو دیدم ، خیلی وقت بود ندیده بودمش و در اون بیابونی که پر از غربت بود و هیچ اشنایی نبود ، یه دل سیر بغلش کردم ، آستیناش رو بالازده بود و وضو گرفته و سر حال بود ، هرچی ازش پرسیدم راجع به عملیات و اینا با لهجه خاص خودش میگفت بلادل گفتن نگید
با هم راه افتادیم و منو اورد پیش #حاج_عبدالله ،
حاجی رو قبلا چند باری دیده بودم ، تازه فهمیدم این بچه های تهران که میگفتند ، بچه های #تخریب_تیپ_سیدا_لشهدان.
موقع خداحافظی ، حاجی عبدالله رو کرد به پیام و گفت ایشون رو هم ببرید عملیات.
پیام گفت برو اماده شو بریم.
سریع لباس پوشیدم و اماده شدم .
دو نفر دیگه هم اومدند و شدیم چهار نفر و سوار یک کامیون که اون موقع بهش میگفتند مایلر شدیم ، هر چهار نفر عقب کامیون بودیم ، یادم نیست که پیام معرفیشون کرد یا نه ولی بعد ها فهمیدم یکی از اون دو نفر حاج ابراهیم طهماسبی بود و یکی دیگه حاج محسن اسدی. رفتیم تا به مقصد رسیدیم .
قرار بود شب بخوابیم و فردا صبح #مین و #خرج_گود و مهمات بار بزنیم و برگردیم ، من از همه جا بی خبر راحت گرفتم خوابیدم و دم دمای صبح با صحنه ای از خواب بیدار شدم. این سه بزرگوار یعنی #شهید_پور_رازقی و حاج ابراهیم و حاج محسن پتو کشیده بودند روی سرشون و مشغول #نماز_شب بودن.منم روم نشد پاشم و گرفتم خوابیدم و ساعتی بعد با صدای اذان #شهید_پیام_پوررازقی از خواب بیدار شدم
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
Forwarded from الوارثین(تخریب لشگر ۱۰) (الوارثین)
☘️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
☘️🌹
#تیغ_جراحی_حاج_شعیب

به قول برادر غلامرضا رجبی #حبیب_ابن_مظاهر_تخریب_لشگر_10
✍️✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

رفته بودم تهرون مرخصی و وقتی برگشتم گردان به #منطقه_قلاجه در مسیر بین استان کرمانشاه و ایلام نقل مکان کرده بود
با هر زحمتی بود مقر#بچه_های_تخریب رو پیدا کردم
موقع اذان بود و همه در حسینیه برای نمازجماعت جمع بودند .
نماز رو که خوندیم بازار ماچ بوسه گرم بود و دوستان هم به این حقیر لطف داشتند. میون اون جمع #شهید_پیام_پوررازقی رو دیدم اول خیلی خوشحال شدم و چند تا ماچ سفت از اون گونه های مهربونش گرفتم و با تعجب گفتم: #برادر_پیام!!!!!! #نعوذ_باالله..... اون هم با تعجب پرسید. مگه چی شده.. گفتم پیام #شلوار_کردی پوشیده....
پیام لبخندی زد و گفت: آهان
این شلوار کردی رو سید خدا (تکه کلامش بود) #حاج_شعیب تن ما کرده.
پیام توضیح داد که من یک توده چربی کنارکشاله رونم بود و اذیتم میکرد و #حاج_شعیب دست به تیغ شد و جراحی کرد و حالا چند روزه مجبور هستم به خاطر زخمش با شلوار کردی راه برم
این رو که از پیام شنیدم خیلی تعجب کردم تا حالا ما توی گردان از این مورد ها نداشتیم که بهداری گردان که در حد یک قرص سردرد و کمک های اولیه ماموریت داشت جراحی هم بکنه.
اونجا بود که زیادتر از این هم شنیدم که تیغ #حاج_شعیب دو نفر دیگر رو هم به حسابشون رسیده.
تیغ جراحی #حاج_شعیب صورت حاج آقا صمدزاده و روی پای #شهید_اللهیاری رو هم یه خراشی انداخته.
البته همه ی اونها به خیر گذشت و همه ی این دوستان بهبود پیدا کردند
از حق نگذریم دست #حاج_شعیب شفا بود و این #پیر_دکتر هم غنیمت و نعمت #گردان_تخریب بود
#شهید_پیام_پوررازقی در تابستان سال 65 ودر عملیات #کربلای_یک پرکشید و #شهید_اسدالله_اللهیاری در زمستان سال 66 به جمع بهشتیان اضافه شد .

روحشان شاد ویادشان گرامی
☘️🌹
☘️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺
#حنابندون_قبل_از_عملیات
#عملیات_عاشورای_3
#گردان_تخریب_لشگر_10
✍️✍️ راوی : #جعفر_طهماسبی

چند روز قبل از #عملیات_عاشورای 3 در اواخر مرداد 1364 #شهید_پیام_پوررازقی در #مقر_الصابرین_گردان_تخریب در کنارکرخه ، یه قابلمه حنا درست کرد و همه رو تشویق کرد تا دست و سرشون رو حنا بگذارند.
آنقدر #مهربان و#با_اخلاص بود که کسی به خواهشش نه نمیگفت. خیلی از بچه ها دست وسرو پاشون رو حنا گذاشتند و قرارشد شب رو با سر وروی حنا گرفته بخوابیم وفردا صبح قبل از نماز بریم #ایستگاه_صلواتی #کرخه حموم.
شب موقع خواب توی چادر من کنار#پیام و#شهید_حسن_مهوش_محمدی میخوابیدم...
پیام و حسن خوابیدند و میدونستم تاصبح طاقباز میخوابند وتکون نمیخورند.شیطنتم گل کرد و با حناهایی که به سرم گذاشته بودم چهارتا قل قلی درست کردم وبه لپ پیام وحسن چسبوندم وگرفتم خوابیدم و فردا صبح رفتیم حمام و سرو رومون رو شستیم و دوتا توپ حنایی توی گونه های شهید پیام وشهید مهوش محمدی نقش بسته بود و اسباب خنده بچه ها رو فراهم کرده بود.
البته این دوتا شهید به من لطف داشتند وهیچ گله ای نکردند.
شانس آوردم #شهید_حاج_عبدالله_نوریان(فرمانده گردان تخریب ل10) درگردان نبود ورفته بود حج. اگرایشون بود گوشم رو میگرفت ومیگفت باز شیطونی کردی.
شهید #حسن_مهوش_محمدی چند روز بعد با اون لپ های حنایی به معراج رفت.
و#شهید_پیام_پوررازقی سال بعد در تیرماه 65 در #عملیات_کربلای_یک از شهر مهران آسمانی شد
🌺
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
پابوسی #علی_ابن_موسی_الرضا(ع)
رزمندگان #تخریبچی لشگر10 سیدالشهداء(ع)
قبل از عملیات بدر. اسفندماه سال63 -ایستگاه راه آهن مشهدمقدس @alvaresinchannel
#شهدایی که در تصویر بالا امام رضایی شدند👆👆👆👆👆👆
#شهید_اسدالله_الهیاری
#شهید_حسن_مهوش_محمدی
#شهید_پیام_پوررازقی
#شهید_حاج_ناصر_اربابیان
#شهید_مصطفی_مبینی
#شهید_محسن_علیپوربایی
#شهید ناشناس
#شهید_سید_اسماعیل_موسوی
#شهید_رحمان_میرزازاده
#شهید_صاحبعلی_نباتی
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
More