الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#شهید_حاج_عبدالله_نوریان_فرمانده
Канал
Логотип телеграм канала الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELПродвигать
537
подписчиков
10,3 тыс.
фото
645
видео
247
ссылок
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#راه_جمهور_ایران_عزیز 🇮🇷
#مرد_میدان
#جانباز_تخریبچی دکتر حاج علیرضا زاکانی

#شهید_حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده گردان تخریب و مهندسی رزمی لشگر10
الگوی کاندیدای ریاست جمهوری
🔶 مصاحبه سرکار خانم زینب زاکانی با سیمای جمهوری اسلامی ایران
@alvaresinchannel
#راه_جمهور_ایران_عزیز 🇮🇷
تخریبچی جانباز
دکتر حاج علیرضا زاکانی

با نامه و سفارش فرمانده ام پاسدار شدم

»پائیز سال 1362 بود #شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده گردان تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) نامه نوشت و معرفی کرد من را برای رسمی شدن «
@alvaresinchannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#راه_جمهور_ایران_عزیز
تخریبچی جانباز
دکتر حاج علیرضا زاکانی

#روزی_که_پاسدار_شدم
پاسدار رسمی گردان تخریب لشگر10سیدالشهداء(ع)

پائیز سال 1362 بود
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده گردان تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) بنده و محمود آقا(#شهید_محمود_بهرامی) و حسن عبدالقادر (#شهید_حسن_عبدالقادر ) سه تاهیمون رو حاج عبدالله نامه نوشت و معرفی کرد برای رسمی شدن با یک مینی بوس از #پادگان_ابوذر اومدیم اینجا (تهران) و رسمی شدیم.
@alvaresinchannel
☘️🌿☘️🌿☘️☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️
🌿☘️🌿☘️
☘️🌿
#سال_تحویل_های_جبهه
#شب_عید_سال_65
#حسینیه_الوارثین
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

تحویل سال 65 مصادف بود با #روز_ولادت_جواد_الائمه_علیه_السلام
و شب عید مراسم جشن ولادت برگزار شد.
همه ی #بچه_های_تخریب حضور داشتند.
هنوز توی آماده باش بویم و مرخصی به کسی نمیدادند.
و تقریبا اون بچه هایی که توی عملیات والفجر هشت مجروح شده بودند خودشون رو به گردان رسونده بودند
شب جمعه هم بود.. بعد از برگزاری #دعای_کمیل برنامه شروع شد.
برای اینکه لامپ های زیادی توی #حسینیه_الوارثین روشن بود و سفره هفت سین مفصلی چیده بودند قرار شد کسی توی چادرها نباشه و همه ی لامپ ها خاموش باشه که برای موتور برق مشکلی پیش نیاد.
برنامه شب سال تحویل و شب عید
شیرین کاری های برادر ممقانی بود
و بعد از اون مداحی من و #شهید_تابش.
اون شب با توجه به اینکه چند تا روحانی توی گردان بود سخنرانی نداشتیم
شلوغ کن های اون شب #شهید_غلامرضا_زند ، #شهید_محمد_مرادی ، #شهید_مجید_رضایی و #شهید_نباتی بودند.
دوسه هفته از شهادت #شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده مون میگذشت... بعضی ها تذکر دادند که برادرها به احترام حاج عبدالله کف نزنند.
#شهید_پیام_پوررازقی مدام به من تاکید میکرد که برادر طهماسبی بدون کف زدن بخونید.
من هم با عصبانیت گفتم: برادر یه دفعه گفتی شنیدم
#شهید_محمد_مرادی از دور با سر اشاره میکرد که ما میخواهیم کف بزنیم.
قرار شد دو انگشتی دست بزنند.
تا من میخوندم سعی کردم از دو انگشت بیشتر نشه
اما وقتی #شهید_تابش شروع کرد به سرود خوندن #شهید_محمد_مرادی جلسه رو به دست گرفت و یه عده هم از خداخواسته #حسینیه_الوارثین رو رو سرشون گذاشتن.
#شهید_سید_محمد که با شهادت شهید حاج عبدالله فرمانده گردان شده بود هیچ دخالتی نکرد.
هرچی پیام از دور به آقا سید اشاره کرد سید توجههی نکرد.
اون شب برادر ممقانی هم با شیرین کاری هاش غوغا کرد
مخصوصا اون موقع که ادای فخرالدین حجازی رو در آورد.
به حالت ایستاده وایساد و آستین هاش رو بالا زد و گفت:
نیروی هوایی از هوا.... دوتا دستهاش رو بالا آورد
نیروی زمینی از زمین...دوتا دستهاش رو به سمت زمین آورد و
نیروی دریایی از دریا....
فاو رو به محاصره خود درآوردن... و محاصره درآوردن رو با چرخوندن کمرش نشون داد.
بچه ها از خنده روده بر شده بودن.
اون شب خاطراتی بود
بیش از 30 شهید اون شب توی جلسه بودند.
روز اول فروردین سال 65 ساعت یک و نیم بعد از ظهر سال تحویل شد
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
جلسه فرماند هان #لشگر_10 بهمن ماه 64
از سمت راست:
حاج نصرالله سعیدی فرمانده گردان قمربنی هاشم(ع)
#شهید_حسنیان فرمانده گردان المهدی(ع)
حاج علی فضلی فرمانده لشگر10
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده #گردان_تخریب_و_مهندسی
حاج حسن امیری فرمانده گردان حضرت قاسم(ع)
حاج اکبر عاطفی فرمانده گردان زهیر(ع)
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#به_یاد_محرم_های_جبهه
معمولا رزمنده های تهران ماه محرم توی جبهه بند نمیشدن
هر جور بور میپیچدوندن و خودشون رو به هیات های محلیشون میرسوندن و یا اینکه روزهای محرم پاتوق و قرارشون مسجد جامع بازار تهران بود و عاشق منبرهای شیخ حسین و روضه خونی های حاج منصور بودن....
هیچ جلسه ای اینقدر جوون سینه زن نداشت...
ماه محرم سال 63 از راه رسید و ما پادگان ابوذر بودیم... شب اول محرم رفتیم روی ارتفاع 1150 بازی دراز عزاداری کردیم .. اما فرمانده ما شهید حاج کاظم رستگار فرمانده تیپ سیدالشهداء(ع) خبردار شد و منع کرد و قرار شد بیام پادگان ابوذر...
رسم پادگان ابوذر اینطوری بود که ظهرها نماز جماعت و عزاداری در حسینیه قدس پادگان بود و شب ها همین برنامه در مسجد امام حسین(ع) در محوطه خانه های سازمانی ارتش ....
مسوول تبلیغات پادگان گفته بود هر کس میخواد مداحی کنه باید ثبت نام کنه و ما ازش امتحان بگیریم و بعد نوبت بهش بدهیم..
ما دیدیم اگر این رویه باشه تا چهلم امام هم به ما نوبت نمیرسه...
یه 50 تا رزمنده تهرانی بودیم که توی #منطقه_بمو کار میکردیم... بچه های اطلاعات عملیات ، تخریب و طرح عملیات و یه تعداد از واحدهای لشگر 27 و 10....
بچه ها گفتن ما کار خودمون رو بکنیم...
معمولا ما بیشتر ، شب ها دور هم جمع میشدیم توی پادگان ......
بعداز نماز آقا منبر میرفت و دو یا سه تا از بچه های هیکل دار قبل از تمام شدن منبر اطراف منبر مستقر میشدن و میکرفون رو در اختیار میگرفتن و ما میرفتیم و کار عزاداری شروع میشد و آخرش هم میکرفون رو به بقیه میدادیم... ماها به سبک تهرونی ها میخوندیم و تازه حسین جان گفتن رسم شده بود ... در میان سایر رزمندگان شور خوندن مرسوم نبود.. تازه شور معروف جبهه داشت فراگیر میشد ..که آخر سینه زنی میخوندن..قال رسول الله نور عینی..حسن و منی انا من حسینی...حسین جان کربلا..حسین حسین .
و بعد هم شور حسین جان...ما رزمنده های تهرانی وقتی شور میگرفتیم سایر رزمندگان شهرستان ها با تعجب به ما نگاه میکردند که چگونه بر سر و سینه میزنیم...
روز تاسوعا و عاشورا هم عزاداری حسینیه قدس پادگان رو اداره کردیم...تبلیغات چی ها اعتراض کردن اما به جایی نرسید... اونا دوست داشتن به سبک آهنگران و سنت های عزاداری جنوبی ها کار جلو بره اما تهرونی ها غالب شدن... البته اینها که گفتم با جنگ و دعوا نبود همه با صفا و صمیمیت بود و در عزاداری ها همه همراه میشدند...ظهر عاشورا توی حسینیه پادگان جای سوزن انداختن نبود.. رزمندگان تیپ و لشگرها غیر تهرانی تقریبا در پادگان ابوذر و اطراف مستقر شده بودن اما رزمندگان لشگر27 و 10 هنوز در دو کوهه بودن...
اون سال بعد از محرم قرار بود عملیاتی روی #ارتفاع_بمو بشه و ما برای مقدمات اون عملیات لازم بود در منطقه باشیم و این محرم تنها محرمی بود که توی جبهه بودم
یادش بخیر
🔷و یاد فرمانده ما #شهید_حاج_سید_محمد_زینال_حسینی که اون موقع معاون گردان تخریب لشگر10 بود بخیر که من رو تشویق به خوندن میکرد و خودش هم میونداری میکرد..
🔷یاد #شهید_حاج_قاسم_اصغری بخیر که در رساندن میکرفن کمک میکرد و یاد همه ی اون سینه زنها..
🔷یاد #شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده تخریب بخیر که توی اون ماه محرم در #خانقاه_بازی_دراز محرم شده و تک و تنها مشغول خودسازی بود.
🔷و یاد اون پیرمرد یزدی بخیر که توی حسینیه با اون لهجه قشنگی میگفت: خدا پدر و مادر همه تون رو بیامرزه...
#جامانده_از_شهدا
(جعفر طهماسبی)
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#قرار_رزمندگان_لشگر_10
با حضور سردار فضلی فرمانده لشگر10
🔸گلزار شهدای چیذر امام زاده علی اکبر(ع)
سی و هفتمین سالگرد شهادت #شهید_حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10 و شهدای #عملیات_خیبر_و_والفجر_8
🔸پنجشنبه 11 اسفند 1401 ساعت 16
به اطلاع دوستان و همسنگران و عاشقان شهدا برسانید
@alvaresinchannel
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺
#حنابندون_قبل_از_عملیات
#عملیات_عاشورای_3
#گردان_تخریب_لشگر_10
✍️✍️ راوی : #جعفر_طهماسبی

چند روز قبل از #عملیات_عاشورای 3 در اواخر مرداد 1364 #شهید_پیام_پوررازقی در #مقر_الصابرین_گردان_تخریب در کنارکرخه ، یه قابلمه حنا درست کرد و همه رو تشویق کرد تا دست و سرشون رو حنا بگذارند.
آنقدر #مهربان و#با_اخلاص بود که کسی به خواهشش نه نمیگفت. خیلی از بچه ها دست وسرو پاشون رو حنا گذاشتند و قرارشد شب رو با سر وروی حنا گرفته بخوابیم وفردا صبح قبل از نماز بریم #ایستگاه_صلواتی #کرخه حموم.
شب موقع خواب توی چادر من کنار#پیام و#شهید_حسن_مهوش_محمدی میخوابیدم...
پیام و حسن خوابیدند و میدونستم تاصبح طاقباز میخوابند وتکون نمیخورند.شیطنتم گل کرد و با حناهایی که به سرم گذاشته بودم چهارتا قل قلی درست کردم وبه لپ پیام وحسن چسبوندم وگرفتم خوابیدم و فردا صبح رفتیم حمام و سرو رومون رو شستیم و دوتا توپ حنایی توی گونه های شهید پیام وشهید مهوش محمدی نقش بسته بود و اسباب خنده بچه ها رو فراهم کرده بود.
البته این دوتا شهید به من لطف داشتند وهیچ گله ای نکردند.
شانس آوردم #شهید_حاج_عبدالله_نوریان(فرمانده گردان تخریب ل10) درگردان نبود ورفته بود حج. اگرایشون بود گوشم رو میگرفت ومیگفت باز شیطونی کردی.
شهید #حسن_مهوش_محمدی چند روز بعد با اون لپ های حنایی به معراج رفت.
و #شهید_پیام_پوررازقی سال بعد در تیرماه 65 در #عملیات_کربلای_یک از شهر مهران آسمانی شد
🌺
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
☘️🌿☘️🌿☘️☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️
🌿☘️🌿☘️
☘️🌿
#سال_تحویل_های_جبهه
#شب_عید_سال_65
#حسینیه_الوارثین
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

تحویل سال 65 مصادف بود با #روز_ولادت_جواد_الائمه_علیه_السلام
و شب عید مراسم جشن ولادت برگزار شد.
همه ی #بچه_های_تخریب حضور داشتند.
هنوز توی آماده باش بویم و مرخصی به کسی نمیدادند.
و تقریبا اون بچه هایی که توی عملیات والفجر هشت مجروح شده بودند خودشون رو به گردان رسونده بودند
شب جمعه هم بود.. بعد از برگزاری #دعای_کمیل برنامه شروع شد.
برای اینکه لامپ های زیادی توی #حسینیه_الوارثین روشن بود و سفره هفت سین مفصلی چیده بودند قرار شد کسی توی چادرها نباشه و همه ی لامپ ها خاموش باشه که برای موتور برق مشکلی پیش نیاد.
برنامه شب سال تحویل و شب عید
شیرین کاری های برادر ممقانی بود
و بعد از اون مداحی من و #شهید_تابش.
اون شب با توجه به اینکه چند تا روحانی توی گردان بود سخنرانی نداشتیم
شلوغ کن های اون شب #شهید_غلامرضا_زند ، #شهید_محمد_مرادی ، #شهید_مجید_رضایی و #شهید_نباتی بودند.
دوسه هفته از شهادت #شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده مون میگذشت... بعضی ها تذکر دادند که برادرها به احترام حاج عبدالله کف نزنند.
#شهید_پیام_پوررازقی مدام به من تاکید میکرد که برادر طهماسبی بدون کف زدن بخونید.
من هم با عصبانیت گفتم: برادر یه دفعه گفتی شنیدم
#شهید_محمد_مرادی از دور با سر اشاره میکرد که ما میخواهیم کف بزنیم.
قرار شد دو انگشتی دست بزنند.
تا من میخوندم سعی کردم از دو انگشت بیشتر نشه
اما وقتی #شهید_تابش شروع کرد به سرود خوندن #شهید_محمد_مرادی جلسه رو به دست گرفت و یه عده هم از خداخواسته #حسینیه_الوارثین رو رو سرشون گذاشتن.
#شهید_سید_محمد که با شهادت شهید حاج عبدالله فرمانده گردان شده بود هیچ دخالتی نکرد.
هرچی پیام از دور به آقا سید اشاره کرد سید توجههی نکرد.
اون شب برادر ممقانی هم با شیرین کاری هاش غوغا کرد
مخصوصا اون موقع که ادای فخرالدین حجازی رو در آورد.
به حالت ایستاده وایساد و آستین هاش رو بالا زد و گفت:
نیروی هوایی از هوا.... دوتا دستهاش رو بالا آورد
نیروی زمینی از زمین...دوتا دستهاش رو به سمت زمین آورد و
نیروی دریایی از دریا....
فاو رو به محاصره خود درآوردن... و محاصره درآوردن رو با چرخوندن کمرش نشون داد.
بچه ها از خنده روده بر شده بودن.
اون شب خاطراتی بود
بیش از 30 شهید اون شب توی جلسه بودند.
روز اول فروردین سال 65 ساعت یک و نیم بعد از ظهر سال تحویل شد
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐
🌹💐
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
#گروه_انفجارات
#عملیات_بدر #شرق_دجله
#اسفند_ماه_66

معمولا توی #گردان_تخریب_لشگر_10_سیدالشهداء_علیه_السلام #ماموریت_زدن_دژ با #شهید_حاج_امیر_یشلاقی بود
#کار_محاسبات_مواد برای اینگونه ماموریت ها رو #شهید_حاج_ناصر_اربابیان انجام میداد و #شهید_حاج_عبدالله_وشهید_آقا_سید_محمد نسبت به نیروهای این ماموریت ها واسواس خاصی داشتند
همیشه حرفشون این بود که نیرویی باید برای این کار استفاه شود که فقط در صورت شهادت ماموریت کار زمین بماند. این دوشهید اینقدر به نیروهای دست پرورده خود اعتماد داشتند.
در این تصاویر #شهید_حاج_عبدالله_نوریان_فرمانده و معاونش #شهید_آقا_سید_محمد و #شهید_حاج_ناصر را در حلقه #دلاور_مردان_تخریبچی_لشگر_10_نشان_میدهد
☘️
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#ماموریت_انهدام_زرهی_دشمن
به بچه های تخریب واگذار شد

✍️✍️✍️راوی: برادر محمد صادق دانشی

🔴 معمولا نقش #بچه_های_تخریب در حین عملیات زدن معبر برای عبور نیروها و پاکسازی میدان مین جهت درگیری با دشمن است که در #عملیات_والفجر_2 بچه های تخریب تیپ سیدالشهداء(ع) به خوبی از عهده این ماموریت برآمدند ولی به اقتضای دانش و تجربه نیروهای تخریب در انهدام موانعی که مانع از عملیات نیروهای خودی می شد به تخریب ماموریت ویژه ای واگذار شد و آن هم از بین بردن بخشی از امکانات زرهی دشمن از جمله چند تانک و بلدوزر بود که از پایین ارتفاع برای رزمندگان ایجاد مشکل کرده بودند و تلفات میگرفتند.
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده تخریب من و حسین دیوارگر رو که با تجربه تر بودیم مسوول این کار کرد و ما هم به کمک سایر بچه های تخریب #لاستیک های_انفجاری رو که از قبل آماده کرده بودیم به بالای ارتفاع منتقل نمودیم .
واحدهای رزهی دشمن در حال پاتک بودند و سعی داشتن ارتفاع از دست رفته خود را بازپس گیری کنند و آتش سنگینی را با گلوله های مستقیم خود روی سنگرها اجرا میکردند . شدت حملات به حدی بود که احتمال عقب روی از منطقه میرفت اما ابتکار بچه های تخریب گره عملیات را گشود .
لاستیک های انفجاری را در مسیر هجوم و شلیک گلوله های مستقیم دشمن هدف گذاری کرده و پس از مسلح کردن به سمت دشمن رها کردیم. دهها کیلو مواد منفجره با سرازیر شدن لاستیک ها به سرعت به سمت دشمن در حرکت بود و دقایقی بعد کوهی از انفجار در مقابل دشمن ایجاد شد و در اثر موج انفجار تکه های بزرگی از صخره های جدا شده و بر سر دشمن میریخت .
با این عملیات بچه های تخریب فشار دشمن در انجام پاتک و بازپس گیری مواضعش از رزمندگان اسلام را ناکام گذاشتند و ارتفاعاتی که در حین عملیات والفجر2 چندین بار دست به دست شده بود تثبیت شد. و بچه های #حاج_عبدالله از این ماموریت سربلند بیرون آمدند.
@alvaresinchannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده گردان تخریب و مهندسی رزمی لشگر10
الگوی کاندیدای ریاست جمهوری
🔶 مصاحبه سرکار خانم زینب زاکانی با سیمای جمهوری اسلامی ایران
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
🔴 #شبی_که_پیام_لو_رفت
#تخریبچی_شهید_پیام_پوررازقی

معمولا #بچه_های_تخریب عمومشون اهل نماز شب بودند غیر از عده قلیلی که من هم جزوشون بودم
موقعیت شهید موحد توی جاده اهواز خرمشهر بودیم.
تابستون گرمی هم بود قرار بود #تیپ_سیدالشهداء(ع) چند ماه بعد از عملیات خیبر داخل جزیره مجنون عملیات کنه که به هم خورد.
یکی دو ماهی از اومدن #شهید_پیام_پوررازقی به گردان تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) میگذشت و حسابی توی دل بچه ها خودش رو جا کرده بود. بقول بچه ها از جهت معنوی نور بالا میزد.
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده ما نیرو هایی که تازه وارد گردان شده بودند با نیروهای قدیمی تر ادغام کرد و بچه ها داخل چادر ها مستقرشدند.
پیام پوررازقی چادرشون کنار چادر ما بود و #شهید_زعفری با پیام داخل یه چادر بودند.
یک ساعتی به اذون صبح بود که دیدم سرو صدای زعفری میاد و بلند بلند داره داد و هوار میکنه ، جوری که حنجره اش انگار داره پاره میشه اول خیال کردیم عقرب و یا رطیل اون رو نیش زده ... اما داد میزد
""آی ملت ما اگه نخواسته باشیم نماز شب بخونیم باید کیو ببینیم""
با سروصدای زعفری تقریبا اکثر بچه ها بیدار شده بودن و توی نیمه شب از چادر بیرون زده بودن.
خلاصه اون موقع ما نفهمیدیم چی شد فقط دیدیم پیام پوررازقی با سرعت توی بیابون محو شد. و ما هم رفتیم خوابیدیم و فردا بعد از مراسم صبحگاه بچه ها از هم میپرسیدند دیشب چرا زعفری داد و بیداد میکرد.
بچه ها تعریف کردند که دیشب موقع خوابیدن ، یکی از بچه ها از #شهید_پوررازقی خواسته بود که او را برای نماز شب بیدار کنه و محل خوابیدنش رو هم توی چادر نشان داده بود که توی تاریکی چادر برای کسی دیگه مزاحمت ایجاد نشه که از بخت بد ، شهید زعفری میره و اونجا میخوابه و شهید پوررازقی از همه جا بیخبر برای نماز شب میره اون برادر رو بیدار کنه که اشتباها شصت پای زعفری رو فشار میدهد و اون هم از خواب بیدار میشه و اون علم شنگه رو به پا میکنه.
یاد همه ی شهدا بخیر
چقدر با صفا بودند
البته شهید زعفری منظور سوئی نداشت از لو دادن پیام پوررازقی
شاید دوست داشت بچه ها بهش التماس دعا بگویند
هر دوتاشون توی اون عالم دستشون باز است که برای ما دعا کنند و خدا دعاشون رو مستجاب کنه
توی این شب های ماه رمضان یاد هر دوشون بخیر.
شهید پیام پوررازقی در عملیات کربلای 1 و در تیرماه 1365 از شهر مهران به معراج رفت.
و شهید غلامرضا زعفری هم روزهای آخر اسفند ماه سال 1366 از جبهه ی جنوب به خیل شهدا ملحق شد.
✍️✍️✍️: راوی:جعفرطهماسبی

🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷@alvaresinchannel
☘️🌿☘️🌿☘️☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️
🌿☘️🌿☘️
☘️🌿
#سال_تحویل_های_جبهه
#شب_عید_سال_65
#حسینیه_الوارثین
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

تحویل سال 65 مصادف بود با #روز_ولادت_جواد_الائمه_علیه_السلام
و شب عید مراسم جشن ولادت برگزار شد.
همه ی #بچه_های_تخریب حضور داشتند.
هنوز توی آماده باش بویم و مرخصی به کسی نمیدادند.
و تقریبا اون بچه هایی که توی عملیات والفجر هشت مجروح شده بودند خودشون رو به گردان رسونده بودند
شب جمعه هم بود.. بعد از برگزاری #دعای_کمیل برنامه شروع شد.
برای اینکه لامپ های زیادی توی #حسینیه_الوارثین روشن بود و سفره هفت سین مفصلی چیده بودند قرار شد کسی توی چادرها نباشه و همه ی لامپ ها خاموش باشه که برای موتور برق مشکلی پیش نیاد.
برنامه شب سال تحویل و شب عید
شیرین کاری های برادر ممقانی بود
و بعد از اون مداحی من و #شهید_تابش.
اون شب با توجه به اینکه چند تا روحانی توی گردان بود سخنرانی نداشتیم
شلوغ کن های اون شب #شهید_غلامرضا_زند ، #شهید_محمد_مرادی ، #شهید_مجید_رضایی و #شهید_نباتی بودند.
دوسه هفته از شهادت #شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده مون میگذشت... بعضی ها تذکر دادند که برادرها به احترام حاج عبدالله کف نزنند.
#شهید_پیام_پوررازقی مدام به من تاکید میکرد که برادر طهماسبی بدون کف زدن بخونید.
من هم با عصبانیت گفتم: برادر یه دفعه گفتی شنیدم
#شهید_محمد_مرادی از دور با سر اشاره میکرد که ما میخواهیم کف بزنیم.
قرار شد دو انگشتی دست بزنند.
تا من میخوندم سعی کردم از دو انگشت بیشتر نشه
اما وقتی #شهید_تابش شروع کرد به سرود خوندن #شهید_محمد_مرادی جلسه رو به دست گرفت و یه عده هم از خداخواسته #حسینیه_الوارثین رو رو سرشون گذاشتن.
#شهید_سید_محمد که با شهادت شهید حاج عبدالله فرمانده گردان شده بود هیچ دخالتی نکرد.
هرچی پیام از دور به آقا سید اشاره کرد سید توجههی نکرد.
اون شب برادر ممقانی هم با شیرین کاری هاش غوغا کرد
مخصوصا اون موقع که ادای فخرالدین حجازی رو در آورد.
به حالت ایستاده وایساد و آستین هاش رو بالا زد و گفت:
نیروی هوایی از هوا.... دوتا دستهاش رو بالا آورد
نیروی زمینی از زمین...دوتا دستهاش رو به سمت زمین آورد و
نیروی دریایی از دریا....
فاو رو به محاصره خود درآوردن... و محاصره درآوردن رو با چرخوندن کمرش نشون داد.
بچه ها از خنده روده بر شده بودن.
اون شب خاطراتی بود
بیش از 30 شهید اون شب توی جلسه بودند.
روز اول فروردین سال 65 ساعت یک و نیم بعد از ظهر سال تحویل شد
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐
🌹💐
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
#گروه_انفجارات
#عملیات_بدر #شرق_دجله
#اسفند_ماه_66

معمولا توی #گردان_تخریب_لشگر_10_سیدالشهداء_علیه_السلام #ماموریت_زدن_دژ با #شهید_حاج_امیر_یشلاقی بود
#کار_محاسبات_مواد برای اینگونه ماموریت ها رو #شهید_حاج_ناصر_اربابیان انجام میداد و #شهید_حاج_عبدالله_وشهید_آقا_سید_محمد نسبت به نیروهای این ماموریت ها واسواس خاصی داشتند
همیشه حرفشون این بود که نیرویی باید برای این کار استفاه شود که فقط در صورت شهادت ماموریت کار زمین بماند. این دوشهید اینقدر به نیروهای دست پرورده خود اعتماد داشتند.
در این تصاویر #شهید_حاج_عبدالله_نوریان_فرمانده و معاونش #شهید_آقا_سید_محمد و #شهید_حاج_ناصر را در حلقه #دلاور_مردان_تخریبچی_لشگر_10_نشان_میدهد
☘️
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
@alvaresinchannel
🍃🍀🌲🌴🍃🍀🌲🌴🍃🍀🌲🌴🍃🍀🌴
🍃🍀🌲🌴
🍃🍀

#روزهای_شادمانی_در_جمع_بهترین_های_دفاع_مقدس
#تخریب_چی_ها
لشگر10 سیدالشهداء(ع)
✍🏿✍🏿 راوی : #جعفر_طهماسبی

روزهای اول بهار 65 مصادف با #ولادت_مولا_امیر_المومنین_علیه_السلام بود و برای جشن ولادت مولا توی گردان مهمون داشتیم . این بار رزمندگان گردان تازه تاسیس #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها مهمان بچه های تخریب بودند و ما هم برای پذیرایی از مهمونهامون #شله_زرد پخته بودیم...
شاید بعضی ها بگند شعله زرد چه ربطی به ولادت مولا داره.. حوب این به عقل ما رسید..
#شهید_تابش_مداح جلسه بود و من هم میونداری میکردم. اون روز مراسم ساعت 9 صبح و در فضای اطراف مزار #شهدای_الوارثین برگزار شد.. #شهید سید مهدی اعتصامی همه کاره تبلیغات بود و با کمک #شهید مجید رضایی جایگاه مراسم رو با تصاویر شهدای گردان آذین بندی کرد گلهای شقایق و زمین سبز اطراف مقر هم که فروردین ما مثل مخمل سبز خودنمایی میکرد در طراوت مجلس ولادت مولود کعبه موثر بود. قبل از مراسم بعضی ها تذکر میدادند که اولا دست نزنید و ثانیا هم دو انگشتی بزنید و من هم این رو به شهید تابش تاکید کردم ... اما نشد که نشد و این بار هم مجلس از دست در رفت و کف زدن های دو انگشتی تبدیل به کوبیدن دست ها به هم شد.
#شهید دهقان، #شهید الهی، #شهید زند، #شهید خوش سیر، #شهید مرادی سعی میکردند مجلس رو به دست بگیرند و شهید مراتی هم رو سر بقیه سوار میشد تا خودش رو به این جمع برسونه..
#شهید سید محمد زینال حسینی که بعد از #شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده گردان شد هم با اونها همراه میشد و گاها هم به من که سعی میکردم جلسه رو کنترل کنم متذکر میشد که بگذار بچه ها راحت باشند.اداره مجلس جشن دو تا گردان واقعا سخت بود.
روز ولادت مولا حسابی بچه ها شادی کردند.. وبعد هم چند تا مسابقه و چند تا جایزه پایان بخش این جلسه بزم وشادی بود..
واقعا شادی و شادمانی در فضای معنوی گردان ما جایگاه خودش رو داشت و تمام سعی براین بود که فضای شادابی برای جوانها باشه.

🍃🌲
🍃🍀🌲🌴🍃🍀🌲🌴🍃🌲🌴🍃🍀🌲🌴
@alvaresinchannel
☘️🌿☘️🌿☘️☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️
🌿☘️🌿☘️
☘️🌿
#سال_تحویل_های_جبهه
#شب_عید_سال_65
#حسینیه_الوارثین
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

تحویل سال 65 مصادف بود با #روز_ولادت_جواد_الائمه_علیه_السلام
و شب عید مراسم جشن ولادت برگزار شد.
همه ی #بچه_های_تخریب حضور داشتند.
هنوز توی آماده باش بویم و مرخصی به کسی نمیدادند.
و تقریبا اون بچه هایی که توی عملیات والفجر هشت مجروح شده بودند خودشون رو به گردان رسونده بودند
شب جمعه هم بود.. بعد از برگزاری #دعای_کمیل برنامه شروع شد.
برای اینکه لامپ های زیادی توی #حسینیه_الوارثین روشن بود و سفره هفت سین مفصلی چیده بودند قرار شد کسی توی چادرها نباشه و همه ی لامپ ها خاموش باشه که برای موتور برق مشکلی پیش نیاد.
برنامه شب سال تحویل و شب عید
شیرین کاری های برادر ممقانی بود
و بعد از اون مداحی من و #شهید_تابش.
اون شب با توجه به اینکه چند تا روحانی توی گردان بود سخنرانی نداشتیم
شلوغ کن های اون شب #شهید_غلامرضا_زند ، #شهید_محمد_مرادی ، #شهید_مجید_رضایی و #شهید_نباتی بودند.
دوسه هفته از شهادت #شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده مون میگذشت... بعضی ها تذکر دادند که برادرها به احترام حاج عبدالله کف نزنند.
#شهید_پیام_پوررازقی مدام به من تاکید میکرد که برادر طهماسبی بدون کف زدن بخونید.
من هم با عصبانیت گفتم: برادر یه دفعه گفتی شنیدم
#شهید_محمد_مرادی از دور با سر اشاره میکرد که ما میخواهیم کف بزنیم.
قرار شد دو انگشتی دست بزنند.
تا من میخوندم سعی کردم از دو انگشت بیشتر نشه
اما وقتی #شهید_تابش شروع کرد به سرود خوندن #شهید_محمد_مرادی جلسه رو به دست گرفت و یه عده هم از خداخواسته #حسینیه_الوارثین رو رو سرشون گذاشتن.
#شهید_سید_محمد که با شهادت شهید حاج عبدالله فرمانده گردان شده بود هیچ دخالتی نکرد.
هرچی پیام از دور به آقا سید اشاره کرد سید توجههی نکرد.
اون شب برادر ممقانی هم با شیرین کاری هاش غوغا کرد
مخصوصا اون موقع که ادای فخرالدین حجازی رو در آورد.
به حالت ایستاده وایساد و آستین هاش رو بالا زد و گفت:
نیروی هوایی از هوا.... دوتا دستهاش رو بالا آورد
نیروی زمینی از زمین...دوتا دستهاش رو به سمت زمین آورد و
نیروی دریایی از دریا....
فاو رو به محاصره خود درآوردن... و محاصره درآوردن رو با چرخوندن کمرش نشون داد.
بچه ها از خنده روده بر شده بودن.
اون شب خاطراتی بود
بیش از 30 شهید اون شب توی جلسه بودند.
روز اول فروردین سال 65 ساعت یک و نیم بعد از ظهر سال تحویل شد
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
جلسه فرماند هان #لشگر_10 بهمن ماه 64
از سمت راست:
حاج نصرالله سعیدی فرمانده گردان قمربنی هاشم(ع)
#شهید_حسنیان فرمانده گردان المهدی(ع)
حاج علی فضلی فرمانده لشگر10
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده #گردان_تخریب_و_مهندسی
حاج حسن امیری فرمانده گردان حضرت قاسم(ع)
حاج اکبر عاطفی فرمانده گردان زهیر(ع)
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#ویژه_چهلمین_سالگرد_دفاع_مقدس
☑️ انتشار برای اولین بار
#ابتکاری_که_کمر_دشمن_را_شکست
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان

عملیات والفجر2 تیپ سیدالشهداء(ع) به فرماندهی #شهید_حاج_کاظم_رستگار تعدادی از ارتفاعات منطقه حاج عمران من جمله ارتفاع 2519 رو فتح کند.
بچه ها روی ارتفاعات مشغول پدافند بودند که دشمن با بکارگیری نیروهای کماندویی و با پشتیبانی آتش سنگین توپخانه و ادوات و هیلکوپتر و تانک هایی که از پایین ارتفاع شلیک میکردند پاتک هایش رو شروع کرد.
نیروهای کماندویی دشمن در همه جا بودند و وارد کردن این تعداد نیرو در منطقه حکایت از ارزش این ارتفاعات برای دشمن داشت.
کماندوها در حمایت آتش سنگین تانک ها از زمین و هلیکوپترها از آسمان جلو می آمدند و هر لحظه احتمال سقوط مواضع رزمندگان تیپ 10 سیدالشهداء(ع) وجود داشت.
اینجا خلاقیت #بچه_های_تخریب به کمک آمد.
برادر محمد صادق دانشی از بچه های تخریب از اون روزها میگوید.
من باتفاق #شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده تخریب سری به جهاد فارس زدیم .
یه تعدادلاستیک اونجا دیدیم و به فکر مسلح کردن آن افتادیم .
چند حلقه لاستیک با خود برداشتیم و مقر بچه های تخریب که نزدیک قرارگاه تیپ در پشت #ارتفاع_کدو بود آمدیم .
در راه شهید رستگار رو دیدیم که با یکدستگاه جیپ به سمت پایین ارتفاع می آمد.
شهید رستگار با دیدن ماشین ما توقف کرد و با حالتی عصبانی خطاب به شهید نوریان گفت: کجا هستید که آمبولانسها را توی خط زدند و امکان انتقال مجروح وجود نداره .برید چاره ای کنید .
با رفتن ایشان باتفاق حاج عبدالله مستقیم برا باز کردن مسیر به خط رفتیم . و از اونجا به مقر تخریب برگشتیم و با جاسازی مواد منفجره و مین های ضد تانک داخل لاستیک ها و قرار دادن چاشنی و فیتیله اونها رو مسلح کردیم.
لاستیک ها در سایزهای مختلف آماده انفجار شد.
با انتقال لاستیک ها به بالای ارتفاعات ، عملیات انفجار بچه های تخریب شروع شد.
با روشن کردن فتیله ها و رها کردن لاستیک از بالای ارتفاع ، روی سر دشمن و انفجار مهیب آن روی نیروهای کماندوئی تلفات سنگینی از دشمن گرفتیم و با این حرکت #بچه_های_تخریب دشمن عقب نشینی کرد و مواضع رزمندگان تثبیت شد و آرامشی دوباره به خط برگشت.
#سلام_بر_بچه_های_تخریب
#سلام_بر_اسوهای_تهذیب
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
بهار سال 1364 کنار رودخانه کرخه - #مقر_الصابرین
ایستاده از سمت چپ
#شهید_سید_امین_صدرنژاد
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر10
#شهید_مهدی_اسماعیلی_پور
آزاده حاج عبدالله سمنانی
جانباز حاج ماشاءالله نانگیر
@alvaresinchannel
Ещё