الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#حضرت_امام
Channel
Logo of the Telegram channel الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELPromote
537
subscribers
10.3K
photos
645
videos
247
links
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
۲۷ خرداد
سالروز تاسیس #جهاد_سازندگی
به فرمان معمار کبیر انقلاب اسلامی #حضرت_امام_خمینی(ره) بر #جهادگران و #سنگر_سازان_بی_سنگر مبارک باد.
@alvaresinchannel
🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹
🌹🥀
#من_چهل_روزه_بودم_که_پدرم_شهید_شد
#محدثه_رستگار
#تنها_یادگار_فرمانده
#شهید_حاج_کاظم_رستگار

زمانی كه پدر من شهید شدند، یك هفته به تولد 24 سالگی‌شان مانده بود.
#من_چهل_روزه_بودم_که_پدرم_شهید_شد، بهمن سال 63 متولد شدم و پدرم اسفند همان سال شهید شد و از کل جنگ فقط بمباران‌های تهران را به طور مبهم یادم هست. اما واقعیت این است كه هیچ كسی تصویر قشنگی از جنگ در ذهنش نیست، جنگ جز خسارت و از دست دادن چیزی ندارد. ما هم مسلما تصویر خوبی نداریم و از همه دیدمان منفی‌تر است #چون_سر_پناهمان_را_از_دست_دادیم و بزرگترین ضربه را خوردیم اما خب لازم هم بود. پدر من در وصیت‌نامه‌اش نوشته است كه «اینقدر جهاد می‌كنیم كه زیر بار ذلت نرویم.» جنگ هم یك تاوانی دارد، من مخالف صد درصد جنگ هستم اما وقتی این اتفاق می‌افتد لازم هست كه اقدامی شود كه زیر بار ذلت نریم.
وقتی #رهبر_انقلاب می‌گویند زنده نگه داشتن یاد شهدا كمتر از شهادت نیست به همین دلیل است. واقعا كار سختی است به این دلیل كه مسئولان رو راست نیستند و اصل داستان را نمی‌گویند. برای اینكه شهدا فقط آمار اول جلسه‌ها شده‌اند. یعنی خروجی دیگری ندارند و هیچ‌كس خودش را مدیون شهدا نمی‌داند. شما می‌گویید مسئولان الان هم رده با بعضی از فرماندهان شهید بودند، نه اینطور نبود. شما چندتا از آنها را زیر نظر بگیرید، متوجه می‌شوید، مسئولان امروز در زمان جنگ چه می‌كردند.

الان مردم چند دسته‌اند و اگر باز نگاه كنیم می‌بنیم سرمنشا این اتفاق مسئولانی هستند که #ولایت_‌مدار نیستند. ببینید پدر من در جاهایی كه به #تصمیم_‌گیری_های_جنگ انتقاد داشت، باز هم علیه رهبر مملكت كه #حضرت_امام بودند نگفتند که ایشان اشتباه می‌كند و دسته و گروه تشکیل نداد، پدر من قبول كرد و گفت وقتی امام حرفی را می‌گویند من انجام می‌دهم . یا مثلا پدرم می‌گفتند من نمی‌توانم مسئولیت خون جوان‌هایی را كه زیر دستم هستند قبول كنم، چون باید در آن دنیا جواب بدهم. حالا همه دوست داشتند شهید بشوند اما پدرم می‌گفت اینهایی كه نیروهای ما هستند و با بی‌فكری ما شهید شوند ما باید در آن دنیا جواب پس بدهیم. اما وضعیت مسئولان الان را با فرماندهان آن دوران مقایسه کنید.
یك سری مسئولیت‌ها مثل #امرار_معاش_به_عهده_دولت است و سیاست‌های كلان هم به عهده رهبری است ولی فضا الان طوری شده كه رهبری باید در بسیاری از امور جزیی هم مدیریت كنند، چرا باید این طور باشد و تا رهبری نگوید این امور حل نشود؟ به نظر من بین مسئولان اتحاد نیست، چرا كه اگر اتحاد داشته باشند و #ولایت_‌مدار باشند این اتفاق‌ها نمی‌افتد. من هم در این فضا تلاش دارم كه رهبری را ملاك تصمیم‌هایم قرار دهم.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
موقعیت جفرافیایی
مرحله دوم #عملیات_کربلای_5 لشگر10 سیدالشهداء(ع)
#غرب_کانال_پرورش_ماهی
#مرحله_دوم_عملیات_کربلای_5
#لشکر_10_حضرت_سیدالشهداء (ع) در ساعت 00/23، 22 دی‌ماه 1365 بدون روشنایی و پشتیبانی آتش با عبور از منطقه‌ی آزاد‌شده و #سه‌_راهی_شهادت با #تیپ_یکم_ثارالله شامل #گردان‌های_زهیر، #حضرت_قاسم (ع) و #حضرت_قمر_بنی‌_هاشم (ع) به‌منظور تصرف #دژ_کانال_ماهی تک می‌نماید.
#گردان‌های_حضرت_مسلم (ع) ، #حضرت_علی‌اکبر (ع) ، #حضرت_زینب (س)، #حضرت_امام_سجاد (ع) و #حضرت_المهدی (عج) و #گردان_زرهی لشکر در احتیاط نزدیک در این مرحله می‌باشند.
@alvaresinchannel
#مرحله_دوم_عملیات_کربلای_5
#لشکر_10_حضرت_سیدالشهداء (ع) در ساعت 00/23، 22 دی‌ماه 1365 بدون روشنایی و پشتیبانی آتش با عبور از منطقه‌ی آزاد‌شده و #سه‌_راهی_شهادت با #تیپ_یکم_ثارالله شامل #گردان‌های_زهیر، #حضرت_قاسم (ع) و #حضرت_قمر_بنی‌_هاشم (ع) به‌منظور تصرف #دژ_کانال_ماهی تک می‌نماید.
#گردان‌های_حضرت_مسلم (ع) ، #حضرت_علی‌اکبر (ع) ، #حضرت_زینب (س)، #حضرت_امام_سجاد (ع) و #حضرت_المهدی (عج) و #گردان_زرهی لشکر در احتیاط نزدیک در این مرحله می‌باشند.
@alvaresinchannel
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🍃🌷
#روزهای_سخت_نبرد_خیبر
#جزیره_مجنون_جنوبی
#نبرد_تن_با_تانک
✍️✍️✍️راوی : #برادر_حسن_آبادی

فرمان #حضرت_امام مبنی بر مقاومت و حفظ جزیره به رزمندگان که ابلاغ شد.
یک شب برادران قرارگاه با استفاده از #خرج_گود چهل پوندی و #مواد_منفجره #دژ_جزیره_جنوبی را قطع کردند تا از پیشرو دشمن جلوگیری شود .اما عمق انفجار به اندازه کافی نبود و دژ کاملا قطع نشده بود
در شب بعد بنا به دستور #فرمانده_گردان_تخریب_لشگر_10_سیدالشهدا(حاج عبدالله) به بنده و برادر مهدی قدیمی ماموریت داده شد تا با استفاده مینهای ضد خودرو(سبدی) و انفجار مجدد ، جلوی پیشروی نیروهای عراقی را سد کنیم
بنده به اتفاق برادر قدیمی به محل عازم شدیم و کیسه های حاوی مینها را در محلهای مناسب جاسازی ، فیتیله کشی و چاشنی گذاری کردیم
مواد منفجره در محل انقطاع پد (که شب قبل توسط نیروهای قرارگاه ناقص منهدم شده بود و آب به سمت دیگر روان نشده بود ) و آماده انفجار بود که یک آرپیجی زمانی بالای سرمان منفجر شد و من و مهدی قدیمی مجروح شدیم .
داشت هوا روشن میشد و دشمن شروع کرد به ریختن آتش سنگین وپیشروی تانکها، ما هم حریف نیروهای رزمنده نبودیم ولوله ای به پا بود نیرووهای رزمنده در محل انفجار پراکنده بودند و هرچی فریاد میکردیم که از محل انفجار دور شوید گوششان بدهکار نبود .دشمن هر لحظه به ما نزدیکتر میشد و امکان تلفات بالا میرفت. در این وضعیت به هم ریخته انگار فرشته نجات رسید #شهید_آقا_سید_محمد_معاون_گردان_تخریب بالای سرما حاضر شد
فریاد زد چیکار میکنید
گفتیم نیروهای رزمنده حاضر نیستند موقعیت را ترک کنند و در صورت انفجار صدمه میبینند. مثل اینکه ارتباطشون با عقب قطع شده وتا فرماندهشون دستور ندهد عقب نمیایند
#سید_محمد با مشاهد وضعیت ما که مجروح شده بودیم گفت شما برگردید عقب خودم منفجر میکنم
فورا به رزمندها دستور داد بیایند عقب
بنده به همراه برادر قدیمی حرکت کردیم به سمت عقب اما ماشین جیپی که با اون رفته بودیم خط و پشت یک دستگاه بولدوزر گذاشته بودیم نبود بنابراین پیاده راه افتادیم به سمت مقر .
توی مسیر یک موتورسوار ما را سوار کرد اما هنوز چند‌ قدمی نرفته بود که با مشاهده رزمنده ای که با آتیش عقبه آرپیجی سوخته بود ما پیاده شدیم و اون رزمنده به اتفاق رفیقش سوار شدند و به سمت عقب رفتند
اما با بالا آمدن آفتاب آتش دشمن شدید شد. با انفجار خمپاره ای و اصابت ترکش اون به ساق پام خوردم زمین.
بلند شدم تا از طریق کانالهای مقطع کنار دژ به سمت عقب برویم اما جنازه ها و مجروحهای داخل کانالها مانع حرکت سریع بود.
به هر نحو ممکن خودمان رو رسوندیم به مقر .
به #مقر_تخریب که رسیدیم #شهید_سید_محمد رو دیدیم مثل اینکه او زودتر از ما اومده بود
سید محمد با مشاهده ما پرسید کجا بودید دیر کردید و ما هم جریان را برابش تعریف کردیم.
اما سید محمد گفت: بعد از اینکه شما رفتید و نیروهای رزمنده کشیدن عقب من فیتیله چاشنی رو روشن کردم تا اومدم فرار کنم پاهام گیر کرده بود توی گل مجبور شدم چاشنی را از مواد منفجره جدا کنم و داخل آب بیاندازم
سید محمد ادامه داد: اما چاشنی یدکی همراهم نبود و مجبور شدم و برگشتم قرارگاه و چاشنی بردم انفجار رو انجام دادم.
جالب ایجا بود که این تاخیرات خواست خدا بود چرا که تانکهای عراقی از سمتی که زمینها خشک بود حمله را شروع کرده بودند و با جاری شدن آب به سمتشان توی باتلاغ گیر کرده بودن و هیچ راه فراری نداشتن رزمنده ها هم حسابی با آرپی جی خدمتشان رسیده بودن
با گذشت چند روز از این ماجرا با به گل نشستن ارتش عراق فرمان حمله مجدد بسوی دشمن صادر شد و محلی که سید محمد انفجار انجام داده بود و آب به طرف مقابل جاری شده بود را با قرار دادن چند دستگاه کمپرسی مسدود نمودند و روی کمپرسیها را خاک ریختن و با عبور از آن دشمن به عقب زده شد.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
22 اسفند ماه سالروز تاسیس #بنیاد_شهید_انقلاب_اسلامی به فرمان #حضرت_امام خمینی(ره) با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۸۳ به نام #روز_بزرگداشت_شهدا نام گرفت
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🍃🌷
#روزهای_سخت_نبرد_خیبر
#جزیره_مجنون_جنوبی
#نبرد_تن_با_تانک
✍️✍️✍️راوی : #برادر_حسن_آبادی

فرمان #حضرت_امام مبنی بر مقاومت و حفظ جزیره به رزمندگان که ابلاغ شد.
یک شب برادران قرارگاه با استفاده از #خرج_گود چهل پوندی و #مواد_منفجره #دژ_جزیره_جنوبی را قطع کردند تا از پیشرو دشمن جلوگیری شود .اما عمق انفجار به اندازه کافی نبود و دژ کاملا قطع نشده بود
در شب بعد بنا به دستور #فرمانده_گردان_تخریب_لشگر_10_سیدالشهدا(حاج عبدالله) به بنده و برادر مهدی قدیمی ماموریت داده شد تا با استفاده مینهای ضد خودرو(سبدی) و انفجار مجدد ، جلوی پیشروی نیروهای عراقی را سد کنیم
بنده به اتفاق برادر قدیمی به محل عازم شدیم و کیسه های حاوی مینها را در محلهای مناسب جاسازی ، فیتیله کشی و چاشنی گذاری کردیم
مواد منفجره در محل انقطاع پد (که شب قبل توسط نیروهای قرارگاه ناقص منهدم شده بود و آب به سمت دیگر روان نشده بود ) و آماده انفجار بود که یک آرپیجی زمانی بالای سرمان منفجر شد و من و مهدی قدیمی مجروح شدیم .
داشت هوا روشن میشد و دشمن شروع کرد به ریختن آتش سنگین وپیشروی تانکها، ما هم حریف نیروهای رزمنده نبودیم ولوله ای به پا بود نیرووهای رزمنده در محل انفجار پراکنده بودند و هرچی فریاد میکردیم که از محل انفجار دور شوید گوششان بدهکار نبود .دشمن هر لحظه به ما نزدیکتر میشد و امکان تلفات بالا میرفت. در این وضعیت به هم ریخته انگار فرشته نجات رسید #شهید_آقا_سید_محمد_معاون_گردان_تخریب بالای سرما حاضر شد
فریاد زد چیکار میکنید
گفتیم نیروهای رزمنده حاضر نیستند موقعیت را ترک کنند و در صورت انفجار صدمه میبینند. مثل اینکه ارتباطشون با عقب قطع شده وتا فرماندهشون دستور ندهد عقب نمیایند
#سید_محمد با مشاهد وضعیت ما که مجروح شده بودیم گفت شما برگردید عقب خودم منفجر میکنم
فورا به رزمندها دستور داد بیایند عقب
بنده به همراه برادر قدیمی حرکت کردیم به سمت عقب اما ماشین جیپی که با اون رفته بودیم خط و پشت یک دستگاه بولدوزر گذاشته بودیم نبود بنابراین پیاده راه افتادیم به سمت مقر .
توی مسیر یک موتورسوار ما را سوار کرد اما هنوز چند‌ قدمی نرفته بود که با مشاهده رزمنده ای که با آتیش عقبه آرپیجی سوخته بود ما پیاده شدیم و اون رزمنده به اتفاق رفیقش سوار شدند و به سمت عقب رفتند
اما با بالا آمدن آفتاب آتش دشمن شدید شد. با انفجار خمپاره ای و اصابت ترکش اون به ساق پام خوردم زمین.
بلند شدم تا از طریق کانالهای مقطع کنار دژ به سمت عقب برویم اما جنازه ها و مجروحهای داخل کانالها مانع حرکت سریع بود.
به هر نحو ممکن خودمان رو رسوندیم به مقر .
به #مقر_تخریب که رسیدیم #شهید_سید_محمد رو دیدیم مثل اینکه او زودتر از ما اومده بود
سید محمد با مشاهده ما پرسید کجا بودید دیر کردید و ما هم جریان را برابش تعریف کردیم.
اما سید محمد گفت: بعد از اینکه شما رفتید و نیروهای رزمنده کشیدن عقب من فیتیله چاشنی رو روشن کردم تا اومدم فرار کنم پاهام گیر کرده بود توی گل مجبور شدم چاشنی را از مواد منفجره جدا کنم و داخل آب بیاندازم
سید محمد ادامه داد: اما چاشنی یدکی همراهم نبود و مجبور شدم و برگشتم قرارگاه و چاشنی بردم انفجار رو انجام دادم.
جالب ایجا بود که این تاخیرات خواست خدا بود چرا که تانکهای عراقی از سمتی که زمینها خشک بود حمله را شروع کرده بودند و با جاری شدن آب به سمتشان توی باتلاغ گیر کرده بودن و هیچ راه فراری نداشتن رزمنده ها هم حسابی با آرپی جی خدمتشان رسیده بودن
با گذشت چند روز از این ماجرا با به گل نشستن ارتش عراق فرمان حمله مجدد بسوی دشمن صادر شد و محلی که سید محمد انفجار انجام داده بود و آب به طرف مقابل جاری شده بود را با قرار دادن چند دستگاه کمپرسی مسدود نمودند و روی کمپرسیها را خاک ریختن و با عبور از آن دشمن به عقب زده شد.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹
🌹🥀
#من_چهل_روزه_بودم_که_پدرم_شهید_شد
#محدثه_رستگار
#تنها_یادگار_فرمانده
#شهید_حاج_کاظم_رستگار

زمانی كه پدر من شهید شدند، یك هفته به تولد 24 سالگی‌شان مانده بود.
#من_چهل_روزه_بودم_که_پدرم_شهید_شد، بهمن سال 63 متولد شدم و پدرم اسفند همان سال شهید شد و از کل جنگ فقط بمباران‌های تهران را به طور مبهم یادم هست. اما واقعیت این است كه هیچ كسی تصویر قشنگی از جنگ در ذهنش نیست، جنگ جز خسارت و از دست دادن چیزی ندارد. ما هم مسلما تصویر خوبی نداریم و از همه دیدمان منفی‌تر است #چون_سر_پناهمان_را_از_دست_دادیم و بزرگترین ضربه را خوردیم اما خب لازم هم بود. پدر من در وصیت‌نامه‌اش نوشته است كه «اینقدر جهاد می‌كنیم كه زیر بار ذلت نرویم.» جنگ هم یك تاوانی دارد، من مخالف صد درصد جنگ هستم اما وقتی این اتفاق می‌افتد لازم هست كه اقدامی شود كه زیر بار ذلت نریم.
وقتی #رهبر_انقلاب می‌گویند زنده نگه داشتن یاد شهدا كمتر از شهادت نیست به همین دلیل است. واقعا كار سختی است به این دلیل كه مسئولان رو راست نیستند و اصل داستان را نمی‌گویند. برای اینكه شهدا فقط آمار اول جلسه‌ها شده‌اند. یعنی خروجی دیگری ندارند و هیچ‌كس خودش را مدیون شهدا نمی‌داند. شما می‌گویید مسئولان الان هم رده با بعضی از فرماندهان شهید بودند، نه اینطور نبود. شما چندتا از آنها را زیر نظر بگیرید، متوجه می‌شوید، مسئولان امروز در زمان جنگ چه می‌كردند.

الان مردم چند دسته‌اند و اگر باز نگاه كنیم می‌بنیم سرمنشا این اتفاق مسئولانی هستند که #ولایت_‌مدار نیستند. ببینید پدر من در جاهایی كه به #تصمیم_‌گیری_های_جنگ انتقاد داشت، باز هم علیه رهبر مملكت كه #حضرت_امام بودند نگفتند که ایشان اشتباه می‌كند و دسته و گروه تشکیل نداد، پدر من قبول كرد و گفت وقتی امام حرفی را می‌گویند من انجام می‌دهم . یا مثلا پدرم می‌گفتند من نمی‌توانم مسئولیت خون جوان‌هایی را كه زیر دستم هستند قبول كنم، چون باید در آن دنیا جواب بدهم. حالا همه دوست داشتند شهید بشوند اما پدرم می‌گفت اینهایی كه نیروهای ما هستند و با بی‌فكری ما شهید شوند ما باید در آن دنیا جواب پس بدهیم. اما وضعیت مسئولان الان را با فرماندهان آن دوران مقایسه کنید.
یك سری مسئولیت‌ها مثل #امرار_معاش_به_عهده_دولت است و سیاست‌های كلان هم به عهده رهبری است ولی فضا الان طوری شده كه رهبری باید در بسیاری از امور جزیی هم مدیریت كنند، چرا باید این طور باشد و تا رهبری نگوید این امور حل نشود؟ به نظر من بین مسئولان اتحاد نیست، چرا كه اگر اتحاد داشته باشند و #ولایت_‌مدار باشند این اتفاق‌ها نمی‌افتد. من هم در این فضا تلاش دارم كه رهبری را ملاك تصمیم‌هایم قرار دهم.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
22 اسفند ماه سالروز تاسیس #بنیاد_شهید_انقلاب_اسلامی به فرمان #حضرت_امام خمینی(ره) با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۸۳ به نام #روز_بزرگداشت_شهدا نام گرفت
#مرحله_دوم_عملیات_کربلای_5
#لشکر_10_حضرت_سیدالشهداء (ع) در ساعت 00/23، 22 دی‌ماه 1365 بدون روشنایی و پشتیبانی آتش با عبور از منطقه‌ی آزاد‌شده و #سه‌_راهی_شهادت با #تیپ_یکم_ثارالله شامل #گردان‌های_زهیر، #حضرت_قاسم (ع) و #حضرت_قمر_بنی‌_هاشم (ع) به‌منظور تصرف #دژ_کانال_ماهی تک می‌نماید.
#گردان‌های_حضرت_مسلم (ع) ، #حضرت_علی‌اکبر (ع) ، #حضرت_زینب (س)، #حضرت_امام_سجاد (ع) و #حضرت_المهدی (عج) و #گردان_زرهی لشکر در احتیاط نزدیک در این مرحله می‌باشند.
@alvaresinchannel
🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹
🌹🥀
#من_چهل_روزه_بودم_که_پدرم_شهید_شد
#محدثه_رستگار
#تنها_یادگار_فرمانده
#شهید_حاج_کاظم_رستگار

زمانی كه پدر من شهید شدند، یك هفته به تولد 24 سالگی‌شان مانده بود.
#من_چهل_روزه_بودم_که_پدرم_شهید_شد، بهمن سال 63 متولد شدم و پدرم اسفند همان سال شهید شد و از کل جنگ فقط بمباران‌های تهران را به طور مبهم یادم هست. اما واقعیت این است كه هیچ كسی تصویر قشنگی از جنگ در ذهنش نیست، جنگ جز خسارت و از دست دادن چیزی ندارد. ما هم مسلما تصویر خوبی نداریم و از همه دیدمان منفی‌تر است #چون_سر_پناهمان_را_از_دست_دادیم و بزرگترین ضربه را خوردیم اما خب لازم هم بود. پدر من در وصیت‌نامه‌اش نوشته است كه «اینقدر جهاد می‌كنیم كه زیر بار ذلت نرویم.» جنگ هم یك تاوانی دارد، من مخالف صد درصد جنگ هستم اما وقتی این اتفاق می‌افتد لازم هست كه اقدامی شود كه زیر بار ذلت نریم.
وقتی #رهبر_انقلاب می‌گویند زنده نگه داشتن یاد شهدا كمتر از شهادت نیست به همین دلیل است. واقعا كار سختی است به این دلیل كه مسئولان رو راست نیستند و اصل داستان را نمی‌گویند. برای اینكه شهدا فقط آمار اول جلسه‌ها شده‌اند. یعنی خروجی دیگری ندارند و هیچ‌كس خودش را مدیون شهدا نمی‌داند. شما می‌گویید مسئولان الان هم رده با بعضی از فرماندهان شهید بودند، نه اینطور نبود. شما چندتا از آنها را زیر نظر بگیرید، متوجه می‌شوید، مسئولان امروز در زمان جنگ چه می‌كردند.

الان مردم چند دسته‌اند و اگر باز نگاه كنیم می‌بنیم سرمنشا این اتفاق مسئولانی هستند که #ولایت_‌مدار نیستند. ببینید پدر من در جاهایی كه به #تصمیم_‌گیری_های_جنگ انتقاد داشت، باز هم علیه رهبر مملكت كه #حضرت_امام بودند نگفتند که ایشان اشتباه می‌كند و دسته و گروه تشکیل نداد، پدر من قبول كرد و گفت وقتی امام حرفی را می‌گویند من انجام می‌دهم . یا مثلا پدرم می‌گفتند من نمی‌توانم مسئولیت خون جوان‌هایی را كه زیر دستم هستند قبول كنم، چون باید در آن دنیا جواب بدهم. حالا همه دوست داشتند شهید بشوند اما پدرم می‌گفت اینهایی كه نیروهای ما هستند و با بی‌فكری ما شهید شوند ما باید در آن دنیا جواب پس بدهیم. اما وضعیت مسئولان الان را با فرماندهان آن دوران مقایسه کنید.
یك سری مسئولیت‌ها مثل #امرار_معاش_به_عهده_دولت است و سیاست‌های كلان هم به عهده رهبری است ولی فضا الان طوری شده كه رهبری باید در بسیاری از امور جزیی هم مدیریت كنند، چرا باید این طور باشد و تا رهبری نگوید این امور حل نشود؟ به نظر من بین مسئولان اتحاد نیست، چرا كه اگر اتحاد داشته باشند و #ولایت_‌مدار باشند این اتفاق‌ها نمی‌افتد. من هم در این فضا تلاش دارم كه رهبری را ملاك تصمیم‌هایم قرار دهم.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
22 اسفند ماه سالروز تاسیس #بنیاد_شهید_انقلاب_اسلامی به فرمان #حضرت_امام خمینی(ره) با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۸۳ به نام #روز_بزرگداشت_شهدا نام گرفت
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🍃🌷
#روزهای_سخت_نبرد_خیبر
#جزیره_مجنون_جنوبی
#نبرد_تن_با_تانک
✍️✍️✍️راوی : #برادر_حسن_آبادی

فرمان #حضرت_امام مبنی بر مقاومت و حفظ جزیره به رزمندگان که ابلاغ شد.
یک شب برادران قرارگاه با استفاده از #خرج_گود چهل پوندی و #مواد_منفجره #دژ_جزیره_جنوبی را قطع کردند تا از پیشرو دشمن جلوگیری شود .اما عمق انفجار به اندازه کافی نبود و دژ کاملا قطع نشده بود
در شب بعد بنا به دستور #فرمانده_گردان_تخریب_لشگر_10_سیدالشهدا(حاج عبدالله) به بنده و برادر مهدی قدیمی ماموریت داده شد تا با استفاده مینهای ضد خودرو(سبدی) و انفجار مجدد ، جلوی پیشروی نیروهای عراقی را سد کنیم
بنده به اتفاق برادر قدیمی به محل عازم شدیم و کیسه های حاوی مینها را در محلهای مناسب جاسازی ، فیتیله کشی و چاشنی گذاری کردیم
مواد منفجره در محل انقطاع پد (که شب قبل توسط نیروهای قرارگاه ناقص منهدم شده بود و آب به سمت دیگر روان نشده بود ) و آماده انفجار بود که یک آرپیجی زمانی بالای سرمان منفجر شد و من و مهدی قدیمی مجروح شدیم .
داشت هوا روشن میشد و دشمن شروع کرد به ریختن آتش سنگین وپیشروی تانکها، ما هم حریف نیروهای رزمنده نبودیم ولوله ای به پا بود نیرووهای رزمنده در محل انفجار پراکنده بودند و هرچی فریاد میکردیم که از محل انفجار دور شوید گوششان بدهکار نبود .دشمن هر لحظه به ما نزدیکتر میشد و امکان تلفات بالا میرفت. در این وضعیت به هم ریخته انگار فرشته نجات رسید #شهید_آقا_سید_محمد_معاون_گردان_تخریب بالای سرما حاضر شد
فریاد زد چیکار میکنید
گفتیم نیروهای رزمنده حاضر نیستند موقعیت را ترک کنند و در صورت انفجار صدمه میبینند. مثل اینکه ارتباطشون با عقب قطع شده وتا فرماندهشون دستور ندهد عقب نمیایند
#سید_محمد با مشاهد وضعیت ما که مجروح شده بودیم گفت شما برگردید عقب خودم منفجر میکنم
فورا به رزمندها دستور داد بیایند عقب
بنده به همراه برادر قدیمی حرکت کردیم به سمت عقب اما ماشین جیپی که با اون رفته بودیم خط و پشت یک دستگاه بولدوزر گذاشته بودیم نبود بنابراین پیاده راه افتادیم به سمت مقر .
توی مسیر یک موتورسوار ما را سوار کرد اما هنوز چند‌ قدمی نرفته بود که با مشاهده رزمنده ای که با آتیش عقبه آرپیجی سوخته بود ما پیاده شدیم و اون رزمنده به اتفاق رفیقش سوار شدند و به سمت عقب رفتند
اما با بالا آمدن آفتاب آتش دشمن شدید شد. با انفجار خمپاره ای و اصابت ترکش اون به ساق پام خوردم زمین.
بلند شدم تا از طریق کانالهای مقطع کنار دژ به سمت عقب برویم اما جنازه ها و مجروحهای داخل کانالها مانع حرکت سریع بود.
به هر نحو ممکن خودمان رو رسوندیم به مقر .
به #مقر_تخریب که رسیدیم #شهید_سید_محمد رو دیدیم مثل اینکه او زودتر از ما اومده بود
سید محمد با مشاهده ما پرسید کجا بودید دیر کردید و ما هم جریان را برابش تعریف کردیم.
اما سید محمد گفت: بعد از اینکه شما رفتید و نیروهای رزمنده کشیدن عقب من فیتیله چاشنی رو روشن کردم تا اومدم فرار کنم پاهام گیر کرده بود توی گل مجبور شدم چاشنی را از مواد منفجره جدا کنم و داخل آب بیاندازم
سید محمد ادامه داد: اما چاشنی یدکی همراهم نبود و مجبور شدم و برگشتم قرارگاه و چاشنی بردم انفجار رو انجام دادم.
جالب ایجا بود که این تاخیرات خواست خدا بود چرا که تانکهای عراقی از سمتی که زمینها خشک بود حمله را شروع کرده بودند و با جاری شدن آب به سمتشان توی باتلاغ گیر کرده بودن و هیچ راه فراری نداشتن رزمنده ها هم حسابی با آرپی جی خدمتشان رسیده بودن
با گذشت چند روز از این ماجرا با به گل نشستن ارتش عراق فرمان حمله مجدد بسوی دشمن صادر شد و محلی که سید محمد انفجار انجام داده بود و آب به طرف مقابل جاری شده بود را با قرار دادن چند دستگاه کمپرسی مسدود نمودند و روی کمپرسیها را خاک ریختن و با عبور از آن دشمن به عقب زده شد.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel