الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#تخریبچی_ها
Channel
Logo of the Telegram channel الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELPromote
537
subscribers
10.3K
photos
645
videos
247
links
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
🌹🌹🌹🌹
🌹
#مجاهدان_زنده_این_سرزمین

معمولا #تخریبچی_ها توی جبهه در نوک حمله بودند
یه جاهایی هم به جهت نیاز عملیات دست به اسلحه میشدند و قفل عملیات رو میگشودند.
#شهید_حاج_قاسم_اصغری و علی زاکانی توی عملیات خیبر ، یکی تیربار به دست و یکی آرپی جی به کول به جنگ تانک ها رفتند..
حاج علی اونجا فهمید حاج قاسم چقدر چیگر داره.
توی همین نبرد در حالیکه حاج علی دولا دولا کنار #دژ_خیبر برای در امان ماندن از آتش تیربار تانک به دل دشمن میزد گلوله ای بالای شانه راستش فرو رفت و از پشتش بیرون زد . اینجا بود که #تخریبچی_دلاور از نفس افتاد ولی از پا نیفتاد. بعد از آن دیگر دست راست از کار افتاد
حاج علی سال بعد با دستی که از کار افتاده بود برای انفجار #پل_دشمن بر روی رودخانه دجله در عملیات بدر با تعدادی از #یاران_تخریبچی_اش پا به میدان گذاشت و حاج علی همیشه میدان دار بود و خط شکن تا امروز ......
او از استادش #شهید_نوریان آموخت که چگونه میشود با چشمان بسته در #میدان_مین معبرایجاد کرد و مسیری امن و به دور از خطر نشان داد.
حاج علی این بار هم به میدان آمده
دیروز تصویری از او در گلزار شهدای بهشت زهراء(س) پخش شد.
حاج علی کنار مزار #تخریبچی_شهید_صاحبعلی_نباتی زانو زده و مشغول فاتحه بود.
با خود گفتم:
چرا کنار مزار این همسنگر درنگی نموده.
شهید نباتی از دلاور مردان تخریب لشگر10 بود که در شهر فاو آسمانی شد.
همیشه به شوخی میگفت: یک روز کار اما یکسال تعریف!!!!!!!!!!!!!!
شهید نباتی میگفت : بعضی رزمنده ها از کیسه اندوخته جنگ ارتزاق میکنند و توجه ندارند که این اندوخته یک روز تهش در میاد و تموم میشه... و خوشبحال اونهایی که تا توی دنیا هستند کیسه شون به ته نرسه.
و بعضی ها هم هستند که به اندوخته این کیسه همواره اضافه میکنند و مثل اونهایی نیستند که از سرمایه بخورند.
با دیدن تصویر حاج علی زاکانی کنار مزار این همسنگر شهیدش یاد کلمات قصار این تخریبچی شهید افتادم.
حاج علی هنوز هم دلاورانه در میدان حضور دارد و آماده است برای حمله به دشمنان کشورش #معبر بگشاید.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#کانال_الوارثین را به دوستان خود معرفی کنید
🔸روایت های #دست_اول
🔸از #معبرهای_به_سوی_آسمان
🔸#حماسه_سال_های_مردانگی
کسانی که مرگ را به بازی گرفتند.

♦️هرآنچه باید از #تخریبچی_ها بدانیددر اینجا خواهید یافت.
کانالی برای #دلاورمردان_تخریبچی_استان_تهران_و_استان_البرز

🔸🌷برای عضویت در #کانال_الوارثین روی این آدرس کلیک کنید 👇👇👇👇👇👇
🍃🍃 @alvaresinchannel
🍃🍂🌹🌹🌹🌹🍃🍂🌹🌹🌹🌹🍃🍂🌹🌹
🍃🍂🌹🌹🌹
#یاد_اون_روزهای_خوب_بخیر
#جبهه_بودیم_و_جنگ_میکردیم

یکی از شعارهایی که موقع دویدن در دوی صبحگاهی جبهه میخوندیم
و شادی و شعف خاصی به جمع رزمندگان میاورد این شعار بود که با آهنگی خاصی خوانده میشد و رزمنده ها کلمه آخرش که "نرو" بود با هم تکرار میکردند و اون شعار این بود که:
#مادرم_میگفت_جبهه_نرو
جبهه میری،بسیج نرو
بسیج رفتی تخریب نرو
تخریب رفتی رو مین نرو
رو مین رفتی هوا نرو
هوارفتی زمین بیا و.
این جملات یکی از شوخی های جبهه بود..
از شوخی بگذریم خدایی رفتن به #گردان_تخریب خیلی دل و جرات میخواست. از اعزام چند هزار نفری که به لشگر ما میومد شاید 20 نفر داوطلب حضور در گردان تخریب می شدند و یک عده از این تعداد اندک هم در آموزش های سخت قبل از عملیات فرار رو بر قرار ترجیح میدادند و به گردان های رزمی میرفتند.و شاید یکی از سخت ترین ماموریت #تخریبچی_ها، مین گذاری مقابل خط دشمن بود و سخت تر وقتی که دشمن خط رو زیر آتش میگرفت و با توپ و خمپاره میکوبید و امکان انفجار مین وقت کار گذاشتن مقابل دشمن وجود داشت و کار وقتی دلهره آور بود که از مین های سنگینی مثل #مین_ام_19 که برای #انهدام_تانک از آن استفاده میشود و حداقل هر کدوم بیش از10 کیلو #مواد_منفجرهT.N.T داشت استفاده میکردی.
🍃🍂🌹🌹
🍃🍂🌹🌹🌹🌹🍃🍂🌹🌹🌹🌹🍃🍂🌹🌹
@alvaresinchannel
🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀
🥀
این روزها خبرهای زیادی از مرز مهران به گوش میرسد.
مهرانی که با تهران فاصله ها دارد.
مهرانی که امروز #معبر_زائران_اربعین شده.
مهرانی که بارها بین ما و دشمن دست به دست شد.
و مهرانی که معبرهایش توسط #تخریبچی_ها به عشق اینکه روزگاری معبر عاشقان کربلا میشود باز شد
رزمنده ها میدانستند #نزدیک_ترین_مسیر_به_کربلا و کعبه آمالشان همین سرزمین است.
حال روضه و عزاداری در این سرزمین با سایرجبهه ها فرق داشت...
یادش بخیر ... روزگارانی که از روی #قله_های_قلاویزان دست به سینه میگذاشتیم و در معیت شهدا سلام به ارباب میدادیم. این نوحه را همه با هم زمزمه میکردیم.

در جبهه ها غوغا بپا شد
مهران دوباره کربلا شد

وهمه بچه ها به پهنه صورت اشک میریختند.

دشمن بعثی برای اینکه رزمنده ها به کعبه آمالشون یعنی کربلا نرسند زمین را مسلح کرده بود .
میدان های مین عمیق و وسیع و سیم خاردارها انبوه !!!!!

اگر نبود نام علمدار کربلا #ابالفضل_العباس_علیه_السلام که رمز این عملیات شد معلوم نبود معبری باز و پیروزی نصیب شود.
شهر مهران مردهای مردی را دیده که برای آزادیش از همه چیز گذشتند ...
تنهای بی دست و سر
پاهای بی بدن
پهلوهای شکافته و بدنهای متلاشی شد
همه اینها را سرزمین مهران در حافظه اش ثبت کرده

در وقت عبور از #معبر_مهران به سوی حرم ارباب ، یادی کنیم از آنانی که این مسیر را امن و هموار کردند.
#یاد_همه_ی_شهدای_تخریبچی_بخیر
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#کانال_الوارثین را به دوستان خود معرفی کنید
🔸روایت های #دست_اول
🔸از #معبرهای_به_سوی_آسمان
🔸#حماسه_سال_های_مردانگی
کسانی که مرگ را به بازی گرفتند.

♦️هرآنچه باید از #تخریبچی_ها بدانیددر اینجا خواهید یافت.
کانالی برای #دلاورمردان_تخریبچی_استان_تهران_و_استان_البرز

🔸🌷برای عضویت در #کانال_الوارثین روی این آدرس کلیک کنید 👇👇👇👇👇👇
🍃🍃 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#اومدم_اسلحه_کاظم_جانم_زمین_نیفته
#شهید_حاج_قاسم_بیگدلی
#شهادت_عملیات_بیت_المقدس_4
#دربندیخان
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

#حاج_قاسم_بیگدلی ۵۹ ساله بود که به #گردان_تخریب_لشگر_10_سیدالشهداء(ع) قدم گذاشت.
در مواجه اول این کلام رو از ایشون شنیدیم که گفت : اومدم تا اسلحه کاظم جانم زمین نیفته.
#شهید_کاظم_بیگدلی فرزند حاج قاسم اوایل اردیبهشت ۶۶ در #عملیات_نصر۱ به شهادت رسیده بود.
اما ایشون هم خودش رو به گردان رسوند که جای کاظم خالی نباشه. طبیعی بود که رزمنده های این سن و سال رو می فرستادن تدارکات و حاج قاسم هم نه نگفت و با کمال تواضع پذیرفت.
حاج قاسم پابه پای بقیه #تخریبچی_ها در رزم ها و آموزش ها شرکت میکرد و حتی مقید بود که حتما در صبحگاه ها حضور داشته باشه و نشون بده که برای عملیات اومده. اما مسوولین گردان توی چند تا ماموریت عملیات و #مین_گذاری که بقیه رفتند، حاجی رو نفرستادند و او هم چند وقت بعد تسویه کرد و از #گردان_تخریب رفت.

حاج قاسم رو دیگه ندیدم تا قبل از #عملیات_بیت المقدس_4... داشتم می رفتم برای #دیدگاه_لشگر_10 که بالای #ارتفاع_تیمورژنان بود. سربالایی سختی بود و به هن و هن افتاده بودم که دیدم یکی صدام کرد: جعفر عزیزم. سرم رو بالا آوردم و دیدم حاج قاسمه. همدیگه رو بغل کردیم و بوسیدیم و حسابی خستگی ام در رفت. به حاجی گفتم شما اینورا؟ گفت: من هم اومدم.
گفتم: این دفعه هم تدارکات.
گفت: نه. من کمک دوشکاچی ام.
با تعجب گفتم: #کمک_دوشکاچی؟
گفت: مگه من چمه؟! ده تا مثل شما جوونها رو حریفم.
لجظات شیرینی بود که با حاج قاسم گذشت. روی همدیگه رو بوسیدیم و جدا شدیم و این آخرین دیدار بود و یکی دو روز بعد #حاج_ابوالقاسم_بیگدلی پدر #شهید_کاظم_بیگدلی در روزهای اول فروردین ۶۷ در منطقه عملیاتی #شاخ_شمیران در حلبچه در سن ۶۰ سالگی به شهادت رسید.روحش شاد.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

@alvaresinchannel
🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
🌿🌹
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد

به یاد روزهای قبل از #عملیات_کربلای_4

روزها وشب های به یاد ماندنی

شب های سرد روزهای آخر پائیز #اردوگاه_کوثر

صبحگاههای اردوگاه که با مه غلیظ همراه بود

توی اون هوای سرد لباس غواصی به تن کردن و در کانال پشت اردوگاه توی آب تا به صبح تمرین استقامت در آب کردن... چه شبهایی بود

اون روزها فقط خدا بود و خدا بود

یاد فرمانده مون #شهید_سید_محمد بخیر که مدام بین اردوگاه و خرمشهر در رفت و آمد بود
بچه ها سووال پیچش میکردند
که آقا سید؟؟؟؟ قراره کجا به دشمن بزنیم
اون اول میخندید و بعد جذبه نشون میداد
فقط میگفت قراره پدر دشمن رو در بیاریم..
🌴🌴🌴🌴🌴🌹

هرکسی از اون روزها خاطره داره برای ما بفرسته
خاطرات اون روزهای خوب رو توی سینه نگه ندارید
برای ما از لذت عبادت در هوای سرد بنویسید
اگر شما هم شب های سرد تا به صبح توی آب غولصی میکردید بنویسید
از توکل و اخلاص #تخریبچی_ها بنویسید
و هر چی به ذهنتون میرسه
منتظریم
بگو #یا_علی و شروع کن
.......
یاد اون روزهای خوب بخیر
جیهه بودیم وجنگ میکردیم
در سکوت شبانه سنگر
درد دل با تفنگ میکردیم
شب و سنگر چه با صفا بودند
وقتی آدم شتاب رفتن داشت
از نگاهش چقدر گل میریخت
حرفهایش چقدر گل میکاشت
🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
@alvaresinchannel
ما هرچه داریم از #محرم و #صفر است(امام خمینی)
شور #شهادت به سرم آمده
#کرببلا در نظرم آمده
عزاداری #تخریبچی_ها لشگر10
#مقر_الوارثین 1366
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#اومدم_اسلحه_کاظم_جانم_زمین_نیفته
#شهید_حاج_قاسم_بیگدلی
#شهادت_عملیات_بیت_المقدس_4
#دربندیخان
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

#حاج_قاسم_بیگدلی ۵۹ ساله بود که به #گردان_تخریب_لشگر_10_سیدالشهداء(ع) قدم گذاشت.
در مواجه اول این کلام رو از ایشون شنیدیم که گفت : اومدم تا اسلحه کاظم جانم زمین نیفته.
#شهید_کاظم_بیگدلی فرزند حاج قاسم اوایل اردیبهشت ۶۶ در #عملیات_نصر۱ به شهادت رسیده بود.
اما ایشون هم خودش رو به گردان رسوند که جای کاظم خالی نباشه. طبیعی بود که رزمنده های این سن و سال رو می فرستادن تدارکات و حاج قاسم هم نه نگفت و با کمال تواضع پذیرفت.
حاج قاسم پابه پای بقیه #تخریبچی_ها در رزم ها و آموزش ها شرکت میکرد و حتی مقید بود که حتما در صبحگاه ها حضور داشته باشه و نشون بده که برای عملیات اومده. اما مسوولین گردان توی چند تا ماموریت عملیات و #مین_گذاری که بقیه رفتند، حاجی رو نفرستادند و او هم چند وقت بعد تسویه کرد و از #گردان_تخریب رفت.

حاج قاسم رو دیگه ندیدم تا قبل از #عملیات_بیت المقدس_4... داشتم می رفتم برای #دیدگاه_لشگر_10 که بالای #ارتفاع_تیمورژنان بود. سربالایی سختی بود و به هن و هن افتاده بودم که دیدم یکی صدام کرد: جعفر عزیزم. سرم رو بالا آوردم و دیدم حاج قاسمه. همدیگه رو بغل کردیم و بوسیدیم و حسابی خستگی ام در رفت. به حاجی گفتم شما اینورا؟ گفت: من هم اومدم.
گفتم: این دفعه هم تدارکات.
گفت: نه. من کمک دوشکاچی ام.
با تعجب گفتم: #کمک_دوشکاچی؟
گفت: مگه من چمه؟! ده تا مثل شما جوونها رو حریفم.
لجظات شیرینی بود که با حاج قاسم گذشت. روی همدیگه رو بوسیدیم و جدا شدیم و این آخرین دیدار بود و یکی دو روز بعد #حاج_ابوالقاسم_بیگدلی پدر #شهید_کاظم_بیگدلی در روزهای اول فروردین ۶۷ در منطقه عملیاتی #شاخ_شمیران در حلبچه در سن ۶۰ سالگی به شهادت رسید.روحش شاد.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

@alvaresinchannel
🍃🍂🌹🌹🌹🌹🍃🍂🌹🌹🌹🌹🍃🍂🌹🌹
🍃🍂🌹🌹🌹
#یاد_اون_روزهای_خوب_بخیر
#جبهه_بودیم_و_جنگ_میکردیم

یکی از شعارهایی که موقع دویدن در دوی صبحگاهی جبهه میخوندیم
و شادی و شعف خاصی به جمع رزمندگان میاورد این شعار بود که با آهنگی خاصی خوانده میشد و رزمنده ها کلمه آخرش که "نرو" بود با هم تکرار میکردند و اون شعار این بود که:
#مادرم_میگفت_جبهه_نرو
جبهه میری،بسیج نرو
بسیج رفتی تخریب نرو
تخریب رفتی رو مین نرو
رو مین رفتی هوا نرو
هوارفتی زمین بیا و.
این جملات یکی از شوخی های جبهه بود..
از شوخی بگذریم خدایی رفتن به #گردان_تخریب خیلی دل و جرات میخواست. از اعزام چند هزار نفری که به لشگر ما میومد شاید 20 نفر داوطلب حضور در گردان تخریب می شدند و یک عده از این تعداد اندک هم در آموزش های سخت قبل از عملیات فرار رو بر قرار ترجیح میدادند و به گردان های رزمی میرفتند.و شاید یکی از سخت ترین ماموریت #تخریبچی_ها، مین گذاری مقابل خط دشمن بود و سخت تر وقتی که دشمن خط رو زیر آتش میگرفت و با توپ و خمپاره میکوبید و امکان انفجار مین وقت کار گذاشتن مقابل دشمن وجود داشت و کار وقتی دلهره آور بود که از مین های سنگینی مثل #مین_ام_19 که برای #انهدام_تانک از آن استفاده میشود و حداقل هر کدوم بیش از10 کیلو #مواد_منفجرهT.N.T داشت استفاده میکردی.
🍃🍂🌹🌹
🍃🍂🌹🌹🌹🌹🍃🍂🌹🌹🌹🌹🍃🍂🌹🌹
@alvaresinchannel
🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
🌿🌹
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد

به یاد روزهای قبل از #عملیات_کربلای_4

روزها وشب های به یاد ماندنی

شب های سرد روزهای آخر پائیز #اردوگاه_کوثر

صبحگاههای اردوگاه که با مه غلیظ همراه بود

توی اون هوای سرد لباس غواصی به تن کردن و در کانال پشت اردوگاه توی آب تا به صبح تمرین استقامت در آب کردن... چه شبهایی بود

اون روزها فقط خدا بود و خدا بود

یاد فرمانده مون #شهید_سید_محمد بخیر که مدام بین اردوگاه و خرمشهر در رفت و آمد بود
بچه ها سووال پیچش میکردند
که آقا سید؟؟؟؟ قراره کجا به دشمن بزنیم
اون اول میخندید و بعد جذبه نشون میداد
فقط میگفت قراره پدر دشمن رو در بیاریم..
🌴🌴🌴🌴🌴🌹

هرکسی از اون روزها خاطره داره برای ما بفرسته
خاطرات اون روزهای خوب رو توی سینه نگه ندارید
برای ما از لذت عبادت در هوای سرد بنویسید
اگر شما هم شب های سرد تا به صبح توی آب غولصی میکردید بنویسید
از توکل و اخلاص #تخریبچی_ها بنویسید
و هر چی به ذهنتون میرسه
منتظریم
بگو #یا_علی و شروع کن
.......
یاد اون روزهای خوب بخیر
جیهه بودیم وجنگ میکردیم
در سکوت شبانه سنگر
درد دل با تفنگ میکردیم
شب و سنگر چه با صفا بودند
وقتی آدم شتاب رفتن داشت
از نگاهش چقدر گل میریخت
حرفهایش چقدر گل میکاشت
🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
@alvaresinchannel
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌿🌺
#دلم_براشون_تنگ_شده_برای_همشون .
#صبحگاه_های_مقر_الوارثین
#یاد_همه_ی_شهدای_تخریبچی_بخیر
✍️✍️✍️ راوی: #علیرضا_شکاری

خیلی ها صبح بعد از نماز لباس میپوشیدن ، موهاشونو شونه میکردن ، پوتین پوشیده ، جلوی در چادر از سرما این پا و اون پا میکردن تا با بقیه افراد چادر برن #مراسم_صبحگاه .
#سید_محمد_و_حاج_عبدالله اولین نفرات بودند که برای #صبحگاه حاضر بودند . اونا هم تر و تمیز عطر زده بودن .
سید داد میزد سریع باش برادر .
بشمار یک .
بقیه سرعتشون رو با خنده زیاد میکردن .
همیشه یکی میموند توی چادر برای آماده کردن #صبحونه .
چای درست میکرد . پتو ها رو مرتب میکرد . یه جارویی هم میزد تا بچه ها از صبحگاه بیان
همه به صف میشدن .
آقا سید فریاد میزد .
#به_احترام_قرآن_خبر_دار .
هم همه ها قطع میشد .
#امیر_تابش_قرآن_میخوند .
سرما رو فراموش میکردم .
بغل دستیم هم دیگه نمیلرزید .
قرآن تموم شد
#حاج_عبدالله ، مهربانی هایش رو به رخ میکشید . وقتی صحبت میکرد به چشمان تک تک #تخریبچی_ها نگاه میکرد بدون استثنا .
مثل همیشه از #خداوندی_خدا میگفت . از #معصومیت_معصومین میگفت . و از #مظلومیت_سالار_شهیدان میگفت .
از بس با صفا بود کسی از جایش جنب نمیخورد .
صحبت های #حاج_عبدالله تمام می شد ، #آقا_سید شروع میکردند .
آماده بشید برای ورزش
یکی با پرچم جلو بقیه به ستون ۲ پشت سرش .
بدووو... روووو
#امیر_یشلاقی میخوند .
وا زینبا ...وا زینبا ...
بچه ها جواب میدادند
وازینبا.. وازینبا
گردد به دور خیمه ها .....
وا زینبا ... وا زینبا ....
گوید حسین (ع) من چه شد
وا زینبا .... وا زینبا ...
امیر یشلاقی خسته میشد ....
ابراهیم طهماسبی شروع میکرد .
افلا . یعلمو . ...
وقتی میدویدیم کلی خاک پشت سرمون بلند میشد . چون با شعار ها ضرب آهنگ قدمها خیلی با حال میشد .
وقتی به مقرنزدیک میشدیم دیگه نمیدویدیم . راه میرفتیم و #سینه_میزدیم . یکی #نوحه_میخوند . وارد مقر که میشدیم ، شهردارها یا ننه های هر چادر به جمعمون اضافه میشدن . شور حسینی چند برابر میشد .
سینه زنی بعد از #صبحگاه که تمام میشد .آقا سید محمد #ختم_صبحگاه رو اعلام میکرد . #بچه_ها_سید و #حاج_عبدالله رو دوره میکردند و اونا رو به چادر دعوت میکردند برای صبحانه .
#دلم_براشون_تنگ_شده_برای_همشون .
#پاورقی:
1️⃣ #سید_محمد(شهیدحاج سیدمحمد زینال حسینی فرمانده تخریب لشگر10)
2️⃣ #حاج_عبدالله(شهیدحاج عبدالله نوریان فرمانده مهندسی رزمی لشگر10)
3️⃣ #امیر_تابش(مداح شهید امیر مسعود تابش)
4️⃣ #امیر_یشلاقی(شهید حاج امیر یحیوی تبار معاون گردان تخریب لشگر10)
🌿🌺
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌿🌹
#سلام_بر_بچه_های_تخریب
#گردان_تخریب به طور مستقل در تیپ ها و لشگر ها فعالیت میکرد و به #تربیت_نیروهای مورد نیاز خود با توجه به ماموریت ها و نیازهای عملیاتی می پرداخت
#تخریبچی_ها در هنگام عملیات با توجه به نیاز گردان ها و الویتشون در عملیات درغالب تیم ها و دسته ها مامور میشدند و در #گردان_های_عملیاتی به صلاحدید فرماندهان در گروهان ها و دسته ها فعالیت میکردند و#وظیفه_تخریبچی_ها درعملیات #باز_نمودن_معابر در #میدان_مین وموانع دشمن بود.
🌿🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🍂🌹🌹🌹🌹🍃🍂🌹🌹🌹🌹🍃🍂🌹🌹
🍃🍂🌹🌹🌹
#یاد_اون_روزهای_خوب_بخیر
#جبهه_بودیم_و_جنگ_میکردیم

یکی از شعارهایی که موقع دویدن در دوی صبحگاهی جبهه میخوندیم
و شادی و شعف خاصی به جمع رزمندگان میاورد این شعار بود که با آهنگی خاصی خوانده میشد و رزمنده ها کلمه آخرش که "نرو" بود با هم تکرار میکردند و اون شعار این بود که:
#مادرم_میگفت_جبهه_نرو
جبهه میری،بسیج نرو
بسیج رفتی تخریب نرو
تخریب رفتی رو مین نرو
رو مین رفتی هوا نرو
هوارفتی زمین بیا و.
این جملات یکی از شوخی های جبهه بود..
از شوخی بگذریم خدایی رفتن به #گردان_تخریب خیلی دل و جرات میخواست. از اعزام چند هزار نفری که به لشگر ما میومد شاید 20 نفر داوطلب حضور در گردان تخریب می شدند و یک عده از این تعداد اندک هم در آموزش های سخت قبل از عملیات فرار رو بر قرار ترجیح میدادند و به گردان های رزمی میرفتند.و شاید یکی از سخت ترین ماموریت #تخریبچی_ها، مین گذاری مقابل خط دشمن بود و سخت تر وقتی که دشمن خط رو زیر آتش میگرفت و با توپ و خمپاره میکوبید و امکان انفجار مین وقت کار گذاشتن مقابل دشمن وجود داشت و کار وقتی دلهره آور بود که از مین های سنگینی مثل #مین_ام_19 که برای #انهدام_تانک از آن استفاده میشود و حداقل هر کدوم بیش از10 کیلو #مواد_منفجرهT.N.T داشت استفاده میکردی.
🍃🍂🌹🌹
🍃🍂🌹🌹🌹🌹🍃🍂🌹🌹🌹🌹🍃🍂🌹🌹
@alvaresinchannel
تریبون ابتکاری #تخریبچی_ها
سردار شهید #عبدالعلی_ناظم_پور
فرمانده #تخریب_لشکر_33_المهدی_(عج)
شهادت:#عملیات_کربلای_5
4 بهمن ماه 1365
@alvaresinchannel