🔴شریف فقط برای دانشجویان فرودگاه نیست!
من قبلا درمورد العلم سلطان وknowledge is power، نوشتم (
اینجا) و گفتم این حرف در شعار خوب است ولی در عمل، قدرت است که علم و مسیر آن را تعیین میکند.
بد نیست از همین منظر نگاهی به وقایع دانشگاه شریف در دو هفته گذشته که صدر اخبار بود بیاندازیم. این را باید بگویم که من شوربختانه توقف زیادی در شریف داشتم. از سال 83 که وارد این دانشگاه شدم، 18 سال طول کشید که خارج شوم! در کسوت دانشجوی سه مقطع، مدیر، مشاور و پژوهشگر در این دانشگاه بودم و همه ابعاد و سطوح و آدمها و جریانهای شریف را دیده و شناختهام. شریف محیطی کوچک ولی پیچیده دارد.
🔹یکبار دانشجوها پشت درِ یکی از دستشوییهای دانشگاه نوشته بودند: "این نمره و درس، ویزا و بلیط توست." درست هم گفته بودند و این تصور که شریف فرودگاه است، برای بیشتر دانشجویان وجود دارد. دانشجوها میآیند شریف که بروند خارج. اما شریف فقط برای دانشجویاناش فرودگاه نیست، برای خیلی از افراد دیگری که وارد آن میشوند هم فرودگاه است. مقصد صعود آن برای غیر دانشجوها، مناصب دولتی و حاکمیتی است.
شریف خودش تقریبا برای هیچکس موضوعیت ندارد. برای همه پله ترقی و سکوی پرش است. فقط مقصدها متفاوت است. همین گذرگاه بودن و موقتی بودن است که باعث میشود، پیشرفت مهمی هم نداشته باشد. وقتی دانشگاههای دیگر مثل دانشگاه تهران و امیرکبیر به سرعت به سمت توسعه علوم و مراکز interdisciplinary و multidisciplinary همسو با توسعه دانش جهانی حرکت میکنند، شریف هنوز نتوانسته چالش امنیت دانشجویاناش را در مقابل خفتگیرهای محله طرشت حل کند!
🔹موارد بسیاری از افرادی که در مسیر عبور خود توقف کوتاهی در شریف داشته و بعد همین را رزومه کردهاند برای رسیدن به مناصب بالا، در ذهن دارم. اما نکته اینجاست که هر دو طرفی که از شریف خارج شدهاند، یعنی خارج رفتهها و مسئول شدهها، از آن دست بردار نیستند! در کوچکترین مساله، شریف میشود عرصه تاخت و تاز و زورآزمایی این دو طرف؛ و به قول زن عباس در فیلم آژانس شیشهای " این وسط گوشت قربونی عباسه (یعنی شریفه!)"
🔹این مقدمات را اگر ندانیم، نمیشود ماجرای یکشنبه سیاه شریف را تحلیل کرد. همانطور که تجمعات مربوط به سقوط هواپیمای اوکراینی، اخراج دکتر اباذری از گروه فلسفه علم، مسائلی که در معاونت فرهنگی برای دکتر حسینی پیش آمد و... را نمیشود.
🔹در شریف، به ویژه در سالهای اخیر، سرعت دسترسی به بالاترین مقامات کشوری و لشکری، به زیر 10 دقیقه کاهش یافته! عادیترین مسائل یک دانشگاه (مثل ماجرایی که چهار سال پیش برای گروه کوه شریف پیش آمد) و کوچکترین اختلافات کاری و نظری که معمولا همه جا با ریش سفیدی بزرگان یا مداخله مدیر مجموعه حل و فصل میشود، در شریف آنطور که من از نزدیک شاهد بودم با تماس و فشار از دفتر بزرگان و مسئولین حل، منحل، یا سرکوب میشود!
🔹علم بطور عام و دانشگاه به طور خاص و شریف به خاطر افرادی که آنها را بالا فرستاده، به طور اخص، هزار و یک پدر و مادر و ارباب و سلطان دارد. یک آدم متوسط امنیتی میتواند به راحتی حرف رئیس دانشگاه و وزیر علوم را نقض کند. همین اتفاق دقیقا روز شنبه و یکشنبه در شریف افتاد. شنبه رئیس دانشگاه میان دانشجویان آمد و از ورود افراد بیربط بدون هماهنگی با دانشگاه گفت. از لزوم آزادی دانشجویان گفت؛ و گفت که اجازه بازداشت دانشجویان را نمیدهد. اما روز بعد، یعنی همان یکشنبه سیاه، افرادی برای اینکه نشان دهد او در این مسائل کارهای نیست و شریف متعلق به دانشجویاناش نیست، آمدند و آن فجایع را به بار آوردند. من البته منکر هتک حرمت صورت گرفته از طرف دانشجویان هم نیستم.
🔹اما مضحک ترین صحنه آن روز این بود که حتی وزیر علوم وقتی برای آرام کردن فضای به شریف آمده بود، با خودش وَن آورده بود! یعنی وزیر هم قدرت این را نداشت که بخواهد نیروهای انتظامی و امنیتی از اطراف دانشگاه بروند. مجبور بود با خودش ماشینهایی بیاورد و دانشجویان را سوار آن کند و عملیات نجات را به اتمام رساند!
🔹مشابه این اتفاق که نشان میدهد دانشگاه قدرت صیانت از دانشجویان خود را ندارد، سال 97 برای یک دانشجو که در تریبون آزادی که دانشگاه مجوز آن را داده بود، افتاد (
اینجا)؛ سال98 در برنامه انجمن اسلامی که باز دانشگاه به آن مجوز داده بود، افتاد (
اینجا) و تا وقتی دانش و دانشگاه سلطان نباشد، بلکه برده مطیعِ حلقه به گوش اصحاب قدرت باشد، خواهد افتاد.