View in Telegram
🔴 السلطان علم حدیث "العلم سلطان" در سالهای اخیر بسیار زیاد به گوش ما خورده است. این روایت را به همان معنایی که فرانسیس بیکن، پیامبر علم جدید از عبارت knowledge is power مراد می‌کرده، برای ما معنا کرده‌اند. شاید منظور معصوم این معنا نبوده ولی در هرصورت من میخواهم از یک روی دیگر این سکه صحبت کنم. اینکه اگر علم، قدرت است و قدرت آفرین، قدرت هم علم است و علم آفرین: power is knowledge یعنی قدرت است که علم بودن و مسیر پژوهش و کشف و اختراع را تعیین میکند. مثالهای زیادی برای این ادعا وجود دارد. از جنگ جهانی دوم که قدرتهای بزرگ، سرمایه‌گذاری زیادی روی علوم پایه برای کشف خواص نوین ماده کردند؛ تا شاخه‌هایی مثل ethnology یا قوم‌پژوهشی و قوم‌نگاری که همین قدرتها برای فهم و کنترل رفتار اقوام و قبایلی که شناخت زیادی از آنها نداشتند و برای حضور پایدار در مستعمرات خود، ایجاد کردند و توسعه دادند. چند مثال ایرانی هم برای این ادعا که قدرت علم را تعیین میکند، می‌زنم: 🔹پهلوی دوم به دلایلی که من بررسی تاریخی نکرده‌ام از دوره‌ای بسیار علاقه‌مند به زنده کرد هویت و شکوه باستانی ایران شد. تغییر مبدا تقویم و جشنهای دوهزار و پانصد ساله نمونه‌ای از اقدامات او در این راستا بود. اما در کنار این اقدامات، سرمایه‌گذاری بسیاری هم روی ادبیات، تاریخ و فلسفه کرد. این شاخه‌ها امروز در دسته بندی‌ها اساسا "علم" به حساب نمی‌آیند. یعنی آنها را از social sciences جدا می‌کنند و به آنها انسانیات یا humanities می‌گویند. (به خاطر همین ترجمه "علوم انسانی" ترجمه خوبی نیست) در این حوزه‌ها به ویژه فلسفه، تقریبا هرچه ما الان داریم، به خاطر سرمایه‌گذاری پهلوی دوم در این موضوع است. تاسیس مراکز پژوهشی بزرگ در این زمینه مثل انجمن حکمت و فلسفه و پژوهشگاه علوم انسانی، نمونه‌هایی از این سرمایه‌گذاریها هستند. 🔹بعد از انقلاب اولین زمینه‌ای که اولویت حاکمیت برای توسعه آن شد، علوم انسانی اسلامی بود. بعد از انقلاب فرهنگی، به این نتیجه رسیدند که تا انقلابی در علوم انسانی ایجاد نشود، اهداف اصلی انقلاب محقق نخواهد شد. به همین دلیل معتمدترین و ذی‌نفوذترین افراد حاکمیت، بیشترین سرمایه‌ها را برای تاسیس دانشگاه‌ها و مراکز علوم انسانی اسلامی جذب کردند. دانشگاه امام صادق(ع) توسط مرحوم مهدوی کنی، دانشگاه مفید توسط مرحوم موسوی اردبیلی، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه توسط مرحوم مصباح یزدی، تغییر عنوان و کاربری مدرسه سپهسالار به مدرسه عالی شهید مطهری، توسط آقای امامی کاشانی و...، نمونه هایی از این سرمایه‌گذاری هستند. 🔹بعد از جنگ و نیاز به بازسازی و توسعه ایران، اهمیت رشته‌های علوم پایه و مهندسی برای مسئولین زیاد شد. سرمایه‌گذاری رو این حوزه‌ها در دانشگاه‌ها و مدارس به حدی بود که الان با حدود نیم میلیون نفر، بیشترین قشر بیکار کشور را مهندسان تشکیل می‌دهند! همین دوره‌ها بود که معاونت علمی و بنیاد نخبگان تشکیل شد و مفهوم نخبگی به مقاله و نمره و..، تفسیر شد و بودجه‌ها و مشوق‌های زیادی در این راستا هزینه شد. 🔹در اواخر دهه هشتاد، ادبیات تمدن نوین اسلامی پررنگ شد و تعداد زیادی از دانشگاهیان و مهندسی خوانده‌ها، به سمت علوم انسانی و حوزه های علمیه رفتند. هرچند این دوره بسیار کوتاه بود. 🔹در یک دهه اخیر و با فشار تحریم و نیاز کشور به تولید و گشایش اقتصادی، اولویت نظام و درنتیجه سرمایه‌های کشور به سمت رشته‌های مدیریت، اقتصاد و سیاستگذاری سوق پیدا کرد. الان ادبیات کارآفرینی و استارتاپ، چنان هژمونی غالبی شده که دیگر مرزی میان علم و غیرعلم و شبه علم، به شرط مولد ثروت بودن، وجود ندارد. اگر آیین‌نامه‌های جدید بنیاد نخبگان را ببینید، معنای نخبگی به عضویت در شرکت‌های دانش‌بنیان سوق پیدا کرده و ارزشهای قبلی چندان پر رنگ نیست. 🔸پس اگر می‌شنویم فلان رشته دیگر امروزه علم نیست، یا بی‌فایده است یا منسوخ شده، در واقع به این معناست که اولویت قدرت و حاکمیت برای سرمایه‌گذاری نیست. یا به این معناست که ذهن حاکمیت درگیر مسائل دیگری است که برای حل آنها نیازی به این علم (ابزار) ندارد..
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily