🍃🌺🍃🌸#خاطره#شبهای_عملیات_در_سوریه اونجا نیروها رو پیاده کردیم ، همه توجیه شدن و با
#ابوتراب و
#علی_تمام_زاده و یکی از بچه ها جلو حرکت کردیم..
بقیه نیروها پشت سر ما ، رسیدیم به خاک ریز تل افغان ..
نیروها رو پشت خاک ریز چینش کردیم ؛ به نیروها گفتیم سنگر بسازن
منم چون بیل کم بود چاره نداشتم با دستم شروع کردم به ساخت سنگر ؛
هوا سرد بود یه سنگ کوچیک برداشتم خاک می کندم بعد خاک می ریختم .. دستام درد اومده بود ؛ انگشتام دیگه طاقت نداشتن.. تاچند روز بعد عملیات هم انگشتام درد می کرد و پوست داده بودند ..ولی چاره ای نبود ؛ چون روز که می شد اونجا خمپاره دشمن امان نمی داد.
باید جان پناه میساختیم ، میرفتیم اونجا پنهان می شدیم تا از خمپاره های دشمن در امان باشیم و توی این مدت سمت چپ ما با دشمن درگیر بود ..
رگبار می زدیم که دشمن بفهمه ما اینجا هستیم که اگه بیان جلو می زنیم.. ، اعلام حضور می کردیم..
بعد نیروهای خط شکن هم به ما اضافه شدن
به
#ابوعلی (شهید عطایی)گفتیم : برید جناح راست پشت خاک ریز ..
که بعد از چند ساعت دستور اومد نیروها برن سمت باغ مثلثی برای درگیری با دشمن ..
بمن هم گفتن تو با نیروها اینجا باشین و
#ابوتراب با صد نفر از نیروها رفتن و من با 50 نفر موندیم با نیروهای خط شکن که فرمانده اونها
#شهید_ابوعلی بود..
درگیری خیلی نزدیک بود بچه ها تا 30 متری دشمن رفتن که خوردن به کمین دشمن.. 6 نفر از بچه ها شهید شدند و بقیه زمین گیر شده بودن
چند نفر هم زخمی ؛ و چند نفر هم رفتن توی ساختمون نزدیک باغ ..
تا صبح این وضعیت ادامه داشت که خمپاره خودی خورد سمت بچه ها ،
ابوعلی داد زد : زدین به ما؛
منم به یکی از بچه ها گفتم اینجا باش
تا من برم ادوات ، خمپاره چی ها رو توجیه کنم که به خودی نزنن..
تحت یه شرایط سخت ، پیاده خودمو به ادوات رسوندم و جریان روگفتم..
درگیری زیاد شده بود ؛ دشمن با قدرت زیاد اومده بود تا اینکه توی بیسیم صدای
#محمدتقی روشنیدم که زمین گیر شده .. گویا با یه نفربر رفته بود کمک کنه زخمی ها رو بیاره که خودش ...
#ادامه_دارد ..
( ۲ )
راوی : آقای محمود اندی
#شهیدمدافع_حرم_محمدتقی_سالخورده#کانال_شهیدسالخورده @shahidsalkhordeh🌹🌹🌹🌹🌹