🍂 من از #نويسنده ها ميترسم ، آدم هاي #خطرناكي هستند همان كساني كه ميتوانند فرق نگاه #معمولي و نگاهي كه باردار #عشق است را بفهمند ، آن هايي كه از هر رفتار ساده ات شعري بلند مي سرايند و از هر قدمت ، خيابان را فرش ميكنند . من از نويسنده ها ميترسم ، آن ها ميتوانند در #خيالشان تو را در #آغوش بِكشند و با بي محلي ات تو را در #خاطراتشان بُكشند و سال هاي سال برايت #عزاداري كنند. آن هايي كه #قلمشان#ذهنشان است و از دود كردن #سيگار هم وهم #معاشقه برشان ميدارد ، از آن هايي كه حتي اخمت از آفتاب هم ميتواند برايشان يك #كتاب پر تيراژ باشد . من از نويسنده ها ميترسم ، آن ها پايان همه ي قصه هاي عاشقانه را ميدانند ، جنس همه ي خاطرات را ميدانند ، آن ها بلدند دنيا يشان را با يك #قهقه رنگي كنند و با يك اشك #سياه . آن ها ، آن ها موجودات ترسناكي هستند ، تنها گذاشتن آن ها ميتواند درام ترين داستان ها را رقم بزند ، داستاني كه ممكن است سال ها بعد #دخترت با آن ساعت ها #گريه كند .. من از #نويسنده ها ، از #گريه_هاي_دخترم .. #ميترسم... ⤵️ https://telegram.me/joinchat/Bd9KPzwMhpyv2Q7wn-dYBg 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂 #مهتاب_خليفپور