#داستان #قتل_غم_انگیز #صفی_میرزا #پسر #شاه_عباس بدستور شخص
شاه و پشیمانی او
#محمد_باقر_میرزا (
#صفی_میرزا )
#نخستین_فرزند شاه عباس،
#شاهزاده دلیر،
#مشفق و
#درست_کردار به دستور پدرش سال ۱۰۲۲ ق کشته شد. در لحظات فاش شدن قتل او سیل نفرت، اعتراض و دشنام مردم و سیاحان خارجی را روانه
شاه عباس گرداند.
مادر بینوای
شاه جوان، دیوانه وار بسوی
شاه دوید و با مشت بر سر و روی او کوفت.
#همسر_اول صفی میرزا (
#دختر #شاه_اسماعیل_دوم ) با سر و روئی خونچکان،
شاه را به باد ناسزا گرفت.
شاه از فرط انفعال و ندامت در مقابل این همه تهاجم هیچ عکس العملی نشان نداد.
شاه عباس در دوزخ
#سوء_ظن و بدبینی همواره می اندیشید که صفی میرزا با آنهمه محبوبیت در نزد مردم، در صدد کشتن اوست، اما شاهزاده همواره می کوشید تا اخلاص و صداقتش را به پدر بدگمانش ثابت کند. در
#سفر #گیلان #جاسوسانِ مراقب شاهزاده با
#گزارش_های_دروغ مدعی شدند که وی در مجلس
#شراب_خواری و در حال مستی نیّات باطنی خود را مبنی بر کشتن
شاه و نشستن بر جای او بر زبان رانده است.
#ملا_مظفر_گنابادی #منجم_شاه نیز اخطار کرد که خطر جدی جان
شاه را تهدید میکند و همین باعث مصمم ساختن
شاهِ بد دل و خرافه پرست برای کشتن پسرش نمود.
اجرای قتل را ابتدا به
#قرچای_خان ،
#سپهسالار_کل_ایران محول کرد که این مرد پاکدل به پای
شاه افتاد و گفت: این غلام، هرگز دست به خون خاندان شاهی نمی آلاید. به یقین میدانم که قبله عالم روزی از این کارش پشیمان خواهد شد.
#اوزن_بهبود (بهبود بیگ)
#غلام_چرکسی ، خونریز و قسی القلب سر راه صفی میرزا که تازه از حمام بیرون آمده و سوار بر قاطر همراه یکنفر جلودار به خانه میرفت، را گرفت و گفت: پیاده شو، قبله عالم خواسته که تو بمیری. شاهزاده تیره روز به لرزه افتاد و چشم بر آسمان نهاد و گفت: پروردگارا، من چه کرده ام که باید کشته شوم؟ اکنون که اراده تو بر مردن من تعاق گرفته، جز تسلیم چاره نیست. بهبود بیگ با ۲ زخم کارد او را در خاک و خون غلطاند و جسدش را در مردابی افکند.
قاتل به طویله خاص شاهی پناه گرفت و بست نشست. این تمهید را
شاه عباس اندیشیده بود، عفو قاتل نیز موید آن بود. شایع کردند که قاتل خودسرانه و به قصد رفعاتهام و سوءظن از غلامان چرکس، مبادرت به قتل نموده و هیچ بازخواستی از او نکردند که هیچ بلکه
شاه معتقد بود باید با او با مهربانی رفتار کرد و در پاسخ علت بخشیدن قاتل گفت: اگر او را بکشم، مردم خواهند گفت که بدستور من صفی میرزا را کشته و او را کشتم تا این راز پنهان بماند. صفی میرزا پسران کوچکی دارد که روزی بزرگ خواهند شد و انتقام پدرشان را خواهند گرفت، فعلاً با او مهربانی کنید تا نگریزد.
صفی میرزا هنگام مرگ ۲۹ ساله بود، در ساعات اولیه کسی جرات نزدیک شدن به جسد را نداشت ولی
#شیخ_بهاء_الدین_عاملی (
#شیخ_بهائی ) اجازه برداشتن نعش را از
شاه گرفت و آنرا به
#اردبیل فرستاد.
اشخاص بسیاری بدنبال صفی میرزا کشته شدند،
شاه که به سختی پشیمان شده بود در راه
#گیلان به
#اصفهان و
#قزوین #سرداران و افرادی که به تبانی با صفی میرزا متهم شده بودند و آنهائی که او را به کشتن پسرش برانگیخته بودند یکجا جمع کرد و با
#شراب_زهر_آلود همگی را به دیار عدم فرستاد حتی به بهبود بیگ دستور داد سر پسر جوانش را ببُرد و نزد او آورد.
(
#زندگانی #شاه_عباس_اول - نصرالله فلسفی)
نگارش: بردیا وفا
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂