سیدمنوچهرسخاییکاشانی معروف به #منوچهر_سخایی (۹ مهر ۱۳۱۴ _ ۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ ) خواننده، بازیگر سینمای و برنامهساز قبل از انقلاب ۱۳۵۷، از قدیمیترین چهرههای موسیقی پاپ و از بازماندگان نسلی است که با اجرای ترانههای عاشقانه بر بستر ملودیهای ایرانی، با ارکستراسیون غربی و کلام فارسی، در اواخر دهه ۳۰ خورشیدی، محبوبیت خیره کنندهای برای این سبک موسیقی به ارمغان آوردند.
وی در شهر تهران و در خانوادهای فرهنگی و متمایل به سیاست متولد شد، برادر بزرگترش #سرگردسید_محمود_سخایی (متولد: ۱۲۹۶ خورشیدی _ مقتول: ۲۸ مرداد ۱۳۳۲) رئیس شهربانی برگزیدهی دکتر #محمد_مصدق در کرمان بود که در جریان وقایع ۲۸ مرداد ۳۲ در این شهر به طرز بسیار فجیعی به قتل رسید و مثله گردید. منوچهر «#پرستو» را به یاد برادرش سرگرد محمود سخایی، شهید کودتای ۲۸ مرداد خواند.
دوران اوج شهرت و محبوبیت منوچهر سخایی در دهه چهل خورشیدی بود. صدای او سبک و کلاس خاص خودش را داشت و او نیز همچون ویگن و عارف و محمد نوری طرفداران خاص خود را داشت.
در همین زمینه ، #محمدرضا_شجریان در کارگاه آواز خود خاطرهای حکایت کردهاست که نشان از شهرت و اهمیت سخایی در آن سالها دارد. وی میگوید:
«... من در دانشسرا بودم که منوچهر سخایی یک ابوعطا خواند که من خیلی خوشم آمد و آن را یادگرفتم و بعدها چند بار آن را خواندم و همیشه هم گفتهام که این را از سخایی یادگرفتهام…»
منوچهر سخایی همچنین درسالهای فعالیت هنریاش در تلویزیون نیز شوی تلویزیونی «#زنگولهها» را برای تلویزیون ملی ایران تهیه کرد که در آن به معرفی چهرههای جدید موسیقی پاپ میپرداخت.
از سخائی جدای از بازی و خوانندگیاش در چند فیلم فارسی، ترانههای بسیاری به یادگار ماندهاست، که در میان آنها، ترانههای «#جوونی» ساخته #فرید_زلاند، «#کلاغا» با کلام نوذر پرنگ و نیز آهنگ پرویز مقصدی، به امضای هنری او در عالم موسیقی بدل شدهاست. وی پس از انقلاب ایران (۱۳۵۷) به آمریکا کوچ و گرچه در آنجا نیز ترانهها و آلبومهایی خلق کرد، اما هرگز نتوانست موفقیت و محبوبیت گذشتهی خود را تکرار کند و بدین ترتیب وی نهایتاً تصمیم گرفت که برای چند سال سکوت پیشه کند. درمورد این موضوع وی مصاحبهاش با رادیوفردا میگوید:
«... بعد از آن آلبومها، اوضاع اینجا [در لوس آنجلس] به شکلی شد که من دیدم یا باید از این جماعت بزن بکوب پیروی کنم یا دوباره سکوت کنم ومن در آن زمان تصمیم گرفتم با موسیقی لس آنجلس همراهی نکنم و به کار تألیف روی بیاورم…»
حاصل سکوت طولانی مدت و غیبت منوچهر سخایی از صحنه موسیقی پاپ لس آنجلس، جمعآوری تعدادی مصاحبه از شخصیتهای مختلف مطرح در موسیقی پاپ فارسی بود. وی هم چنین در این سالها دست به تهیهی کتابی دربارهی موسیقی مدرن و موسیقی پاپ ایران زد که در آن تقریباً با همه کسانی که در دسترس او بودند از جمله با #محمد_نوری، حمید قنبری و نعمت مینباشیان گفت و گوهایی دربارهی این موضوعات انجام داده بود.
سخایی هم چنین در واپسین سالهای فعالیتش و پس از مدتها سکوت، آلبومی تهیه کرد که در آن از ترانههای اجتماعی استفاده کرده و به مضامینی نظیر حقوق بشر پرداخته بود…وی در این آلبوم، سعی کرد تا سبک خواندنش را تغییر داده و نتها وگامهایی را اجرا کند که در گذشته بندرت مورد استفاده اش قرار گرفته بود. همکار آهنگساز وی در این آلبوم محمد شمس بود، که آهنگهای این آلبوم را از ادغام تمهای کلاسیک ایرانی و غربی خلق نمود. اشعار ترانههای این آلبوم عمدتاً توسط ایرج فاطمی سروده شده بودند و به گفتهی خود سخایی برای ارائهی این آلبوم سه سال کار مداوم انجام شده و موسیقی آن با ارکستر سمفونی پاریس به شکل زنده ضبط شده بود.
كمك كن سایه بونی از ترانه برای خواب ابریشم بسازیم كمك كن با كلام عاشقانه برای زخم شب مرهم بسازیم
بذار قسمت كنیم تنهایی مونو میون سفره ی شب تو با من بزار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن
تو رو می شناسم ای شب گرد عاشق تو با اسم شب من آشنایی از اندوه تو و چشم تو پیداست كه از ایل و تبار عاشقایی
تو رو می شناسم ای سر در گریبون غریبگی نكن با هق هق من تن شكستتو بسپار به دست نوازش های دست عاشق من
به دنبال كدوم حرف و كلامی سكوتت گفتن تمام حرفاست تو رو از تپش قلبت شناختم تو قلبت ، قلب عاشقای دنیاست تو با تن پوشی از گلبرگ و بوسه منو به جشن نور و آینه بردی چرا از سایه های شب بترسم تو خورشیدو به دست من سپردی
بذار قسمت كنیم تنهایی مونو میون سفره ی شب تو با من بذار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن
كمك كن جاده های مه گرفته منه مسافرو از تو نگیرن كمك كن تا كبوتر های خسته روی یخ بستگی شاخه نمیرن كمك كن از مسافرهای عاشق سراغ مهربونی رو بگیریم كمك كن تا برای هم بمونیم كمك كن تا برای هم بمیریم
كسی به یاد مریم های پر پر كسی به فكر كوچ كفترا نیست به فكر عاشقای در بدر باش كه غیر از ما كسی به فكر ما نیست
كمك كن سایه بونی از ترانه برای خواب ابریشم بسازیم كمك كن با كلام عاشقانه برای زخم شب مرهم بسازیم
بذار قسمت كنیم تنهایی مونو میون سفره ی شب تو با من بزار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن
تو رو می شناسم ای شب گرد عاشق تو با اسم شب من آشنایی از اندوه تو و چشم تو پیداست كه از ایل و تبار عاشقایی
تو رو می شناسم ای سر در گریبون غریبگی نكن با هق هق من تن شكستتو بسپار به دست نوازش های دست عاشق من
به دنبال كدوم حرف و كلامی سكوتت گفتن تمام حرفاست تو رو از تپش قلبت شناختم تو قلبت ، قلب عاشقای دنیاست تو با تن پوشی از گلبرگ و بوسه منو به جشن نور و آینه بردی چرا از سایه های شب بترسم تو خورشیدو به دست من سپردی
بذار قسمت كنیم تنهایی مونو میون سفره ی شب تو با من بذار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن
كمك كن جاده های مه گرفته منه مسافرو از تو نگیرن كمك كن تا كبوتر های خسته روی یخ بستگی شاخه نمیرن كمك كن از مسافرهای عاشق سراغ مهربونی رو بگیریم كمك كن تا برای هم بمونیم كمك كن تا برای هم بمیریم
كسی به یاد مریم های پر پر كسی به فكر كوچ كفترا نیست به فكر عاشقای در بدر باش كه غیر از ما كسی به فكر ما نیست
كمك كن سایه بونی از ترانه برای خواب ابریشم بسازیم كمك كن با كلام عاشقانه برای زخم شب مرهم بسازیم
بذار قسمت كنیم تنهایی مونو میون سفره ی شب تو با من بزار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن
تو رو می شناسم ای شب گرد عاشق تو با اسم شب من آشنایی از اندوه تو و چشم تو پیداست كه از ایل و تبار عاشقایی
تو رو می شناسم ای سر در گریبون غریبگی نكن با هق هق من تن شكستتو بسپار به دست نوازش های دست عاشق من
به دنبال كدوم حرف و كلامی سكوتت گفتن تمام حرفاست تو رو از تپش قلبت شناختم تو قلبت ، قلب عاشقای دنیاست تو با تن پوشی از گلبرگ و بوسه منو به جشن نور و آینه بردی چرا از سایه های شب بترسم تو خورشیدو به دست من سپردی
بذار قسمت كنیم تنهایی مونو میون سفره ی شب تو با من بذار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن
كمك كن جاده های مه گرفته منه مسافرو از تو نگیرن كمك كن تا كبوتر های خسته روی یخ بستگی شاخه نمیرن كمك كن از مسافرهای عاشق سراغ مهربونی رو بگیریم كمك كن تا برای هم بمونیم كمك كن تا برای هم بمیریم
كسی به یاد مریم های پر پر كسی به فكر كوچ كفترا نیست به فكر عاشقای در بدر باش كه غیر از ما كسی به فكر ما نیست
كمك كن سایه بونی از ترانه برای خواب ابریشم بسازیم كمك كن با كلام عاشقانه برای زخم شب مرهم بسازیم
بذار قسمت كنیم تنهایی مونو میون سفره ی شب تو با من بزار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن
تو رو می شناسم ای شب گرد عاشق تو با اسم شب من آشنایی از اندوه تو و چشم تو پیداست كه از ایل و تبار عاشقایی
تو رو می شناسم ای سر در گریبون غریبگی نكن با هق هق من تن شكستتو بسپار به دست نوازش های دست عاشق من
به دنبال كدوم حرف و كلامی سكوتت گفتن تمام حرفاست تو رو از تپش قلبت شناختم تو قلبت ، قلب عاشقای دنیاست تو با تن پوشی از گلبرگ و بوسه منو به جشن نور و آینه بردی چرا از سایه های شب بترسم تو خورشیدو به دست من سپردی
بذار قسمت كنیم تنهایی مونو میون سفره ی شب تو با من بذار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن
كمك كن جاده های مه گرفته منه مسافرو از تو نگیرن كمك كن تا كبوتر های خسته روی یخ بستگی شاخه نمیرن كمك كن از مسافرهای عاشق سراغ مهربونی رو بگیریم كمك كن تا برای هم بمونیم كمك كن تا برای هم بمیریم
كسی به یاد مریم های پر پر كسی به فكر كوچ كفترا نیست به فكر عاشقای در بدر باش كه غیر از ما كسی به فكر ما نیست