داستان زندگی شهدا

#همت
Канал
Логотип телеграм канала داستان زندگی شهدا
@zendegishahidПродвигать
138
подписчиков
31,4 тыс.
фото
11 тыс.
видео
2,56 тыс.
ссылок
"﷽ " امروز فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست مقام معظم رهبرے❤️ به امیدِ روزی که بگویند؛خـادِمٌ الشٌـهدا به شــهدا پیوست تبادل و تبلیغ نداریم🚫 لینک ما درایتا👇 http://eitta.com/@zendegishahid
#در_آسمون_بازه

دعا با زبانی که گناه نکردیم، مستجاب است
دعای آدم خوب‌ها مستجاب‌ است
به #همت بسپاریم امروزمان را
ما که بلد نیستیم، بلد بودیم تا حالا پر پرواز پیدا کرده بودیم
روزمان را
روزی‌مان را
خودمان
خانواده‌مان
رفقایمان را
همه همدیگر را به همت و چشم‌هایش بسپاریم
بگذاریم امشب برایمان کارستان کند...
#شهید_ابراهیم_همت

#بخواهیم_برای_هم
#ماه_خوب_خدا

#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🍃

@zendegishahid
#در_آسمون_بازه

دعا با زبانی که گناه نکردیم، مستجاب است
دعای آدم خوب‌ها مستجاب‌ است
به #همت بسپاریم امروزمان را
ما که بلد نیستیم، بلد بودیم تا حالا پر پرواز پیدا کرده بودیم
روزمان را
روزی‌مان را
خودمان
خانواده‌مان
رفقایمان را
همه همدیگر را به همت و چشم‌هایش بسپاریم
بگذاریم امشب برایمان کارستان کند...
#شهید_ابراهیم_همت

#بخواهیم_برای_هم
#ماه_خوب_خدا

#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🍃

@zendegishahid
درس زندگی

خاطره ای از زبان همسر شهید

ابراهیم برای حلقه ی ازدواج فقط یک انگشتر عقیق برداشت به قیمت ۱۵۰ تومان گفت این از سر من هم زیاد است آقای بدیهیان شما فقط دعا کنید من بتوانم توی زندگی مشترکم حق همین انگشتر را هم درست ادا کنم بقیه اش دیگر لطف شماست و مصلحت خدا،خودش کریم است

پ.ن:"صدای رفتار ما بلندتر از صدای گفتار ماست"
و شهدا به معنی واقعی، این جمله رو در زندگی‌شون به کار بستند

#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_ابراهیم_همت
#ابراهیم_همت
#حاج_ابراهیم_همت
#حاج_همت
#همت
#حاجیمون
#درس_اخلاق
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان

‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
#اللهم عجل لولیک الفرج🌸

@zendegishahid
#نمی_ذاشت_حرف_آقا_شهید_بشه

دوستش می‌گفت:
حضرت آقا که فرمودند #تولید_ملی،
فردا محمدحسین گوشیشو عوض کرد و یه گوشی ایرانی گرفت...

محمدحسین عادت داشت موقع سینه زنی #پیراهنش رو در بیاره، شور می‌گرفت تو هیئت، می‌گفت برا امام حسین کم نذارین،. #حضرت_آقا که فرمودند #شعور_حسینی؛ محمد حسین دیگه این کار رو #نکرد...

روز #عید که بچه‌ها چراغارو خاموش کردن تا روضه بخونن چراغ رو روشن کرد و گفت: حضرت آقا گفتن با شادی اهل بیت شاد باشید با ناراحتیشون ناراحت.
کی گفته ما #دیوونه حسینیم؟ کاملا هم آدمای عاقل #باشعوری هستیم عاقلانه #عاشق حسینیم...

به قول خودش نمی‌ذاشت حرف آقا #شهید بشه. بلافاصله اطاعت می‌کرد.
توی جلسات مبنای حرفاش فرمایشات حضرت آقا بود.

رو کار #تشکیلاتی حساس بود پای کار بود، #هدف رو در نظر می‌گرفت و #طرح می‌ریخت و #ولایت_پذیری اعضا براش اولویت داشت

پ.ن: سردار سلیمانی: عمار (شهید محمد خانی) برای من مثل #همت بود

#ولایت_پذیر
#بصیرت_رهبری
#بصیرت_انقلابی

#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#همت_حاج_قاسم
#عمار_حلب

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸

@zendegishahid
#دلتنگی

‌-چه باید کرد با دوری؟
به جز آهسته باریدن‌!
"دلتنگ‌‌"
اُمیدِ دِلِ‌ تنگَم

یُحیی وَ یُمیت،
و مَن ماتَ مِنَ العِشق،
فَقَد ماتَ شَهید...
حاجی! تولدتون مبارک

#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_ابراهیم_همت
#ابراهیم_همت
#همت
#حاج_همت
#حاج_محمد_ابراهیم_همت
#حاجی
#دلتنگی
#امیدِ_دلِ_تنگَم

‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
#اللهم عجل لولیک الفرج🌸

@zendegishahid
درس زندگی

خاطره ای از زبان همسر شهید

ابراهیم برای حلقه ی ازدواج فقط یک انگشتر عقیق برداشت به قیمت ۱۵۰ تومان گفت این از سر من هم زیاد است آقای بدیهیان شما فقط دعا کنید من بتوانم توی زندگی مشترکم حق همین انگشتر را هم درست ادا کنم بقیه اش دیگر لطف شماست و مصلحت خدا،خودش کریم است

پ.ن:"صدای رفتار ما بلندتر از صدای گفتار ماست"
و شهدا به معنی واقعی، این جمله رو در زندگی‌شون به کار بستند

#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_ابراهیم_همت
#ابراهیم_همت
#حاج_ابراهیم_همت
#حاج_همت
#همت
#حاجیمون
#درس_اخلاق
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان

‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
#اللهم عجل لولیک الفرج🌸

@zendegishahid
#شهید_حاج_محمدابراهیم_همت
#سـردار_عاشورایی_خیـبر
#فرمانده_لشکر۲۷حضرت‌رسولﷺ
.

◻️تاریخ ولادت: ۱۳۳۴/۰۱/۱۲
◻️محل ولادت: شهرضا_اصفهان
◻️تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۱۷
◻️محل شهادت: جزیره مجنون
◻️عملیات: خیبر
.

خیلی آقا بود، تا می شنید رزمنده ای شهید شده، می رفت و پیشانی اش را می بوسید.
تا اینڪه خبر دادن توی یڪ عملیات به شهادت رسیده...
به اتفاق چند تا از بچه ها رفتیم و به تلافی اون بوسه هایی ڪه بر پیشانی شهدا زده بود، پیشانیش رو بوسه باران ڪنیم.
رسیدیم بالای سرش پارچه رو ڪنار زدیم، امّا دیدیم ســــــر نداره...!!!
.

#بازتاب_شهادت_حاج_همت
.
موقع شهادتش امام رحمة الله علیه فرموده بودند: «اجازه ندهید خبر شهادتش بین دشمن پخش شود.» چون آنها جایزه ی 10 میلیونی برای سر #همت گذاشته بودند، ولی خوب فردا صبح رادیو عراق شهادتش را تبریک می گفت و خیلی شادی کرد. امام رحمة الله علیه هم دستور دادند مراسمش خیلی با شکوه باشد. وقتی لبنانی ها فهمیدند، چه ها که نکردند. همان موقع یک تابوت خیلی زیبایی منبت کاری شده برایش فرستادند.
مردم کُرد که برای تشییع جنازه ی حاجی آمده بودند از خاک قبرش برای تبرک می بردند.
.

#فرازی_از_وصیت_نامه_شهید
.
جوانان چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخيزيد و اسلام را و خود را دريابيد نظير انقلاب اسلامی ما در هيچ کجا پيدا نمي شود نه شرقی، نه غربی، ای کاش ملتهاي تحت فشار مثلث زور و زر و تزوير به خود می آمدند و آنها نيز پوزه استکبار را بر خاک می ماليدند.
من زندگي را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خويشتن را گم و فراموش کنم علي وار زيستن و علی وار شهيد شدن، حسين وار زيستن و حسين وار شهيد شدن را دوست مي دارم شهادت در قاموس اسلام كاری‌ترين ضربات را بر پيكر ظلم، جور،شرك و الحاد می زند و خواهد زد
.

🥀۱۷ اسفند هر سال
نقطه‌ ی آغـازی است
برای جاودانگی دلاور مَردی
از جنس " هـمّـت "
ڪه زندگی‌ اش حسینی
و " شهـادت " آرزوی او بود🥀
.

جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) و هدیہ به روح مطهر شهید صلواتـــــ .
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_وعجل_فرجهم

‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
#اللهم عجل لولیک الفرج🌸

@zendegishahid
خاطره ای از زبان همسر شهید:
یکبار مهدی خیلی گریه کرد طوری که مجبور شد لباس هایش را در بیاورد ببیند چی شده فکر می‌کرد عقرب توی لباس بچه است....
دید گریه اش برای این است که می‌خواهد بیاید بغل من...
گفت: زیاد به خودت مغرور نشو دختر!
اگر این صدام لعنتی نبود بهت می‌گفتم که این بچه مرا بیشتر دوست داشت یا تو را....

برگرفته از کتاب "به مجنون گفتم زنده بمان"

#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_ابراهیم_همت
#حاج_همت
#ابراهیم_همت
#همت
#شهید_همت
#حاجی
#پدر
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
#اللهم عجل لولیک الفرج🌸

@zendegishahid
عملیات خیبر پیش رو بود فهرستی را یادم آمد که ابراهیم آن بار آورد نشان من داد گفت: همه شان به جز یک نفر شهید شده اند
گفت: چهره این ها نشان می‌دهد که آماده رفتن هستند و در عملیات بعدی شهید می شوند

عملیات خیبر را می گفت در جزیره مجنون تعدادشان سیزده نفر بود ابراهیم پایین فهرست نوشت چهارده و جلویش سه نقطه گذاشت...

به نقل از همسر شهید
برگرفته از کتاب"به مجنون گفتم زنده بمان"

#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_ابراهیم_همت
#شهید_همت
#ابراهیم_همت
#همت
#حاج_همت
#حاجی
#جزیره_مجنون
#عملیات_خیبر

‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
#اللهم عجل لولیک الفرج🌸

@zendegishahid
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎙صدای ماندگار شهید #همت :

کار مومن نشد ندارد!

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸

@zendegishahid
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در #بسیج همه‌ی این چهره‌ها وجود دارند: از #حسین_فهمیده و #بهنام_محمّدی و #محسن_حججی و #ابراهیم_هادی بگیرید تا #شهدای_هسته‌ای؛ ببینید این چهره‌ها را! فاصله‌ی اینها از لحاظ جایگاه اجتماعی و موقعیّت اجتماعی چقدر است؟ امّا در بسیج اینها همه کنار هم هستند. شهدای هسته‌ای هم بسیجی‌اند، این عناصری هم که اسم آوردیم بسیجی‌اند؛ #همّت و #باکری و #زین‌الدّین و #حسین_خرّازی و مانند اینها سپاهی بودند امّا بسیجی بودند؛ #صیّاد که #ارتشی است امّا بسیجی بود، بابایی ارتشی بود امّا بسیجی بود؛ حرکت، حرکت بسیجی بود؛ جهت، جهت بسیجی بود؛ مَنِش، مَنِش بسیجی بود؛ تا #چمران و #آوینی و #کاظمی و مانند اینها همه بسیجی‌اند. #کاظمی‌آشتیانی که #سلّول‌های_بنیادی را برای ما به ارمغان آورد، برای کشور همان قدر بسیجی است که #حسین_خرّازی و #حسین_فهمیده؛ اینها همه بسیجی‌اند، بسیج این است. این عرض عریض، این عرصه‌ی پهناور، همه [از جلوه‌های] بسیجند و صدها چهره‌ی نام‌آورِ دیگر.
#شب_جمعه
#صدای_شهیدان_را_بشنویم

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج

@zendegishahid
#حاج_همت ساعاتی قبل از عملیات رمضان:
"ارتش عراق، در رابطه با این رزمنده های موتورسوار ما یک تحلیل جالبی به عمل آورده است که سند آن را ما در حملۀ فتح خرمشهر از سنگرهای دشمن به دست آوردیم مضمون سند این بود که سربازهای عراقی این قدر که از این موتور سوارهای #بسیجی ما وحشت دارند، از فانتوم های ایرانی نمی ترسند."
#همت
#شهید_همت
#شهید_ابراهیم_همت
#شهید_محمدابراهیم_همت #لشکر۲۷محمدرسول‌الله
#فرماندهان
@zendegishahid
داشت محوطه رو آب و جارو میکرد به زحمت جارو رو ازش گرفتم....
ناراحت شد و گفت: "بذار خودم جارو کنم، اینجوری بدیهای درونم هم جارو میشن..."
کار هر روز صبحش بود،
کار هر روز یه فرمانده‌ی لشکر

#همت_دلها
#سردار_شهيد‌_حاج_محمدابراهيم_همت
#چشمهايش_اما_حكايتی_دارد
#اخلاص

@zendegishahid
@zendegishahid
#همت پدر تمام فرزندان شهداست!

ح‌سین ق‌دیانی:

دخترخانمی دیروز برایم در دایرکت پیام داد که؛ "فلانی! ناسلامتی خودت هم مثل من، فرزند یک شهید معمولی، غیرشاخص و درجه‌ی ۲ هستی! خسته نشدی از این همه عکس همت و متن خرازی؟! نکند خودت هم معتقدی که پدران ما سیاهی‌لشکر جبهه و جنگ بودند که فقط از این و آن سردار شهید می‌نویسی؟!"
جواب را اینجا و عمومی می‌دهم؛
اولا همت را نه شاخص‌تر از امثال پدرم، که مظلوم‌تر از امثال "بابااکبر" می‌دانم! بعله! به اسم همت، بزرگراهی هست که اصلا بگو غرب و شرق عالم را بهم وصل می‌کند اما به اسم بسیاری از شهدا من‌جمله پدر خودم، دریغ از حتی یک کوچه‌ی بن‌بست! لیکن اتفاقا از قضا و باز تکرار می‌کنم که "لیکن اتفاقا از قضا" بخشی از دلایل مظلومیت مضاعف امثال حاج‌همت در همین امور است! و اینکه من فرزند شهید معمولی(!) تصور کنم یا توهم بزنم؛ "همت که سهمش را از شهر گرفته!" کدام سهم؟! آیا سهم این زخم‌زبان که "همت خراب‌شده(!) هم همه‌اش ترافیک است؟!" وانگهی! به همین عکس نگاه کنید! الساعه از پیج فرزند معزز شهید همت برداشتم! همت آیا دنبال نان بود یا نام؟! خوب به تصویر خیره شوید! فرمانده‌لشکر پایتخت مملکت روی ترک موتور! و جلوتر از اغلب نیروهایش! و حرکت به سوی شهادت! بی‌هیچ محافظی! حتی بدون آنکه اقلا بنشیند داخل ماشینی! با چهارچوبی! و حالا فرض کن کل شهر را بزنند به نام همت! که تهران نگویید و بگویید همت! خب که چی؟! این آیا برای فرزندان همت، پرکننده‌ی جای خالی پدر می‌شود؟! این را از من به‌عنوان یک #فرزند_شهید دهه‌ی ۶۰ که پدرش حتی از همت هم زودتر شهید شد بخوانید و قبول کنید که مظلومیت فرزندان همت و باکری و خرازی، از مظلومیت امثال من بیشتر است! به این معنی که فشار روی ما کمتر است! آنی فرض می‌کنم که سال ۸۸ است و شعار جماعت کذا، این؛ "بسیجی واقعی #شهید_اکبر_قدیانی بود"! چه می‌خواستم بکنم با این شعار؟! عقلم به چه حکم می‌داد؟! دلم چه می‌کرد؟! وانگهی دوم! آیا غیر از آن بود که زمان حضور پدرم در منطقه، من و خواهر و مادرم در تهران بودیم اما همت، زن و ۲ بچه‌اش را با خود برد جنوب؟! و زندگی‌اش را تمام و کمال، نه در حاشیه‌ی جبهه، که در متن جنگ قرار داد؟! و آیا غیر از آن بود که امثال حاج‌همت، لب به غذا نمی‌زدند تا همه‌ی نیروهای‌شان غذای خود را خورده باشند؟! لذا برای من، همت همان بابااکبر است اما با گرسنگی و تشنگی بیشتر! و ایثار و گذشت فزون‌تر! اگر تیر فقط گلوی پدر مرا برید لیکن سر همت را از بدنش جدا کرد! لذا همت، پدر من و پدر همه‌ی فرزندان شهدا نیز هست!
ثانیا همان اولا!

#حسین_قدیانی


@zendegishahid
@zendegishahid
# جنازه_بی‌سر

حاجی کاری را به من سپرده بود تا انجام دهم با رضا پناهنده رفتیم و پس از اجرای دستور حاجی، به سمت مقر خودمان حرکت کردیم در راه برگشت، جنازۀ دو شهید را در جاده دیدیم که یکی از آنها سر نداشت آنها وسط جاده بودند، به پناهنده گفتم: «بیا اینارو بذاریم کنار، یه وقت ماشینی چیزی از روشون رد میشه» شهیدی که سر نداشت، بادگیر آبی تنش بود آنها را کنار جاده گذاشتیم و برگشتیم قرارگاه دنبال #همت گشتم تا گزارش کارم را به او بدهم توی سنگر نبود یکی از بچه ها آمد و گفت: «حاجی رو ندیدی؟» گفتم: «منم دنبالشم، ولی پیداش نیست» گفت: «بین خودمون باشه ها، ولی میگن مثل اینکه حاجی شهید شده»...
برق از سرم پرید ناخودآگاه یاد شهیدی که وسط جاده بود، افتادم هم بادگیرش شبیه حاجی بود، هم شلوار پلنگی اش...
به رضا پناهنده گفتم: «رضا بیا بریم ببینیم، نکنه اون شهیدی که وسط جاده بود، حاجی باشه؟!»
سوار موتور شدیم و رفتیم به همان محل، اما اثری از آن دو شهید نبود آنها را برده بودند...
برگشتیم قرارگاه، مانده بودیم چه کنیم؟ کسی هم نبود تا از او خبر بگیریم یا کسب تکلیف کنیم یک روز تمام بلاتکلیف بودیم روز دوم بود که خبر دادند: «حاجی شهید شده، ولی جنازه اش را پیدا نمی کنیم» من و حاجی عبادیان، مأمور پیدا کردن جنازۀ حاجی شدیم به ستاد معراج شهدا در اهواز رفتیم و شروع کردیم به گشتن من دو تا نشانی در ذهنم بود، یکی زیر پیراهنی قهوه ای حاجی و دیگری چراغ قوۀ قلمی که به پیراهنش آویزان بود در حال جست و جو رسیدیم به همان شهیدی که سر نداشت و در جاده دیده بودم سریع دکمۀ پیراهنش را باز کردم، هم زیر پیراهنی اش قهوه ای بود و هم چراغ قوه به گردنش آویزان...

منبع: کتاب "برای خدا مخلص بود"
به روایت «محسن پرویز» از همرزمان شهید همت

پ.ن: تصویر مربوط به تشییع پیکر مطهر شهید حاج ابراهیم همت می باشد...

#شهید_بی‌سر
#سردار_عاشورایی_خیبر
#شهید_حاج‌ابراهیم_همت

@zendegishahid
@zendegishahid
بهمن ۵۷
هنوز دنیا نیامده بودیم
ما سربازان درون گهواره‌ی امام بعد از خمینی بودیم
فجر را ندیدیم
اما والفجر را چرا
و لیال عشر
والفجر ۸
#زندگی ما
خورد به پست #جنگ
و شغل پدران‌مان
شد یک معما
کجایی معلم انشا؟!
املا؟!
ریاضی؟!
از #اروند
اروند وحشی
بابای مریم طاهری
با چه محاسباتی توانست رد شود؟!
مگر می‌شد رد شد؟!
آهای خوارزمی!
الگوریتم لبخند #خرازی را چه می‌دانی
آهای ابن سینا!
کاش بودی
بودی و برای روحانی
نسخه‌ی #همت می‌پیچیدی
آهای ابوریحان!
این را بدان و بعد بمیر
عبور از اروند، کار خدا بود
آقای ظریف!
اما جوهر قلم پدر من
هیچ‌وقت حیف نمی‌شود
عشق است #مذاکره با #خدا
روی #قایق_عاشورا
در #بهمنشیر
آری!
ما از تبار شیران بهمنیم
عقابان بازی‌دراز
بچه‌های صبحگاه دوکوهه
دلاوران حمید
کجایید برادران باکری؟!
خیبر و بدر تمام شد
اما هنوز حاج‌قاسم ادامه دارد
الی بیت‌المقدس
سلام بر #مهدی_باکری
سلام بر #حمید_باکری
سلام بر #شهید_پیچک
که چه بوسه‌ای زد بر دست امام
در جماران
دلم زیارت عاشورای حاج‌منصور می‌خواهد
در فاطمیه‌ی جبهه‌ها
حرف را رک بزن!
اگر این #انقلاب
زمین بخورد
بچه‌های تو را مسخره می‌کنند فاطمه!
سلام بر مادر پهلوشکسته‌های شلمچه
که هنوز
هوای خون شهدا را دارد
خوب می‌دانم
بیمه‌ی دعای #مادر است
آن قطره‌های سرخ اردیبهشتی
السلام علیک یا مادر
السلام علیک یا زهرا
یا زهرا!
همه‌ی سربندها
حرف از شما بود
حتی بهشت زهرا
عطر تو را دارد
تو پلاک خانه‌ی پلارکی
تو نسیم سحر کرخه‌ای
تو عمود خیمه‌ی مجنونی
که دیروز
مادری کردی برای #احمد_کاظمی
و امروز
برای #محسن_حججی
باز هم برایت
مراسم گرفته آقا
چه خوب مادری دارد انقلاب
و رهبر انقلاب
و من
همیشه دوست دارم
این‌جور بنویسم؛
#مهدی_فاطمه
دعا کن برای بشریت
یا حضرت مادر
معصومیت‌مان از دست رفته
امام‌مان غائب است
غریب شده‌ایم
تنهاییم
وه که چه نیازی داشتیم به #فاطمیه
چه به موقع آمد
چه خوب شد که آمدی
داشت مدام
تو را صدا می‌زد انقلاب
یا زهرا!
یا زهرا!
اروند روزگار
باز وحشی شده
نه!
عادی نیست این همه جزر و مد
باز هم
مدد از تو می‌خواهند بچه‌ها
مادری دیگر
مادر گمنام‌ترین شهیدان
که خون‌شان را
تا کربلا جوشاندی
تا خود بین‌الحرمین
هدف #فاو بود
مانده‌ام چگونه #دعا کردی بچه‌ها را مادرجان!
که هدف شد #کربلا
که رسیدیم ما به #نینوا
اینک موسم دیار #قدس است
گویی سربند حاج‌قاسم
بر پیشانی #افق بسته شده
چه یا زهرای سرخی
چه سحر مبارکی
مانده‌ام کجا را می‌بیند
فرزندت سیدعلی
که این همه #امیدوار است
یا زهرا!
آخرین روزهایی است که از #مهدی بی‌خبریم
مگر نه؟!

#حسین_قدیانی
@zendegishahid
@zendegishahid

بروجروی، متوسلیان را دید که می دوید جلویش سد شد و با طعنه گفت:"تو خجالت نمی کشی هنوز هم سوار مینی بوس های خط می شوی؟ این ساده زیستی تو کشته ما رو اگر دشمن کمی عرضه داشته باشد، به راحتی تو رو طعمه خود می کند، آقای سیبل متحرک و قابل دسترس حالا یک کاری می کنیم"
بروجردی به لندروری که انتهای محوطه پارک شده بود اشاره کرد و گفت: "برگشتنی با این لندرور خواهی رفت"
_متوسلیان: ولی این وسیله شماست *بروجردی: همین که گفتم سعی نکن از دوستی با من سوء استفاده کنی من به عنوان فرمانده به شما دستور می دهم دیگر حق نداری با وسیله عمومی تردد کنی
_آخه زور که نشد حکم؛ تکلیف که زور نیست، احمدآقا...

متوسلیان سوییچ را گرفت و تسلیم شد وقتی دوتایی وارد جلسه شدند، همه یک صدا #صلوات سر دادند، چون از پنجره شاهد جدال این دو فرمانده سمج بودند، وسط خنده هایشان متوسلیان را هم متلک باران می کردند #همت زد روی شانه او و گفت: اگر جای خالی داشتی ما رو هم برسان...
قهقهه بروجردی در سالن پیچید و فرمانده ها برای چند دقیقه فقط می خندیدند و سر به سر متوسلیان می گذاشتند هر کس هر دق دلی از او داشت خالی کرد و او هم خورد و دم نزد کم کم یخ پیچک باز شد و لب به خنده گشود این رفتار او بروجردی را خوشحال کرد...

#حاج_احمد_متوسليان
#حاج_احمد
#فرمانده_لشگر٢٧
#فرماندهان_لشکر۲۷
#لشکر۲۷محمد_رسول‌الله

@zendegishahid
💢 ختم قرآن!

امام علی(ع):

#همت شما فقط اين نباشد كه سوره های قرآن را به #آخر رسانید، بلکه همت خود را در تفکر و تأمل در #آيات_قرآن قرار دهيد.

📚اصول كافى ، ج۴، ص 418
@zendegishahid
خمپاره صاف خورد کنار سنگر...
حاج #همت گفت: "بر محمد و آل محمد صلوات"
نگاهش کردم.
انگار هیچ چیز نمی توانست تکانش بدهد.

دلمان از این #ایمان_ها میخواهد...

@zendegishahid
‍ ‍ #سینه_خیز
@zendegishahid

همه در میدان #صبحگاه جمع بودند و مراسم صحبگاه را خیلی بی حال انجام می دادند.
در همین حین حاج احمد که از دور بچه ها نگاه می کرد، سری تکان داد و پشت #تریبون رفت و گفت:
ببینین برادرا!
من این جور صحبگاه رو قبول ندارم!
باید یه فکر اساسی کرد تا در #تیپ ما یه صبحگاه درست و حسابی انجام بشه!

سپس همه را به خط کرد و حاج #همت را در راس ستون قرار داد و گفت:
حالا دور میدون صبحگاه بدوید تا من یه فکری به حالتون بکنم!

همه با شناختی که از حاج احمد داشتیم می دانستیم که رس همه مان را می کشد!
نیم ساعتی دویدیم.
خسته که شدیم، حاج احمد ما را کنار زمین گل آلودی نگه داشت!
بعد به سراغ #حسین_قجه_ای که نفس نفس می زد و #عرق می ریخت رفت و بدن مقدمه او را بغل کرد و در میان گل ها انداخت!
حسین قجه ای شروع کرد در میان گل ها #سینه_خیز رفتن!

بعد سراغ #رضا_دستواره رفت.
دستواره با #دستپاچگی گفت:
حاج آقا!
اجازه بده روی زمین صبحگاه سینه خیز برم!

هنوز جمله ی دستواره تمام نشده بود که حاج احمد او را به وسط گل ها پرت کرد!
او هم شروع به سینه خیز رفتن کرد.

بعد از آن به سراغ #حاج_همت رفت!
یکی از بچه ها گفت:
اگه تونست اینو بخوابونه حسابه!

زمزمه ها داشت بالا می گرفت که حاج احمد، در برابر چشمان از حدقه بیرون زده ما، او را روی زمین انداخت و پایش را روی شکم حاج همت گذاشت و خیلی #محکم گفت:
یا الله!
برو!

همه حساب کار دستمان آمد.
ناگهان دیدیم که خود حاج احمد هم پرید وسط گل ها و شروع کرد به سینه خیز رفتن!
بعد از این کار حاجی، همه ی نیرو ها میان گل و لای رفتند و شروع کردند به سینه خیز رفتن!


📚می خواهم با تو باشم

@zendegishahid