زن و جامعه (زن کارگر)

#نابرابری_و_تبعیض
Канал
Запрещенный контент
Политика
Социальные сети
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала زن و جامعه (زن کارگر)
@zan_jПродвигать
2,08 тыс.
подписчиков
17,1 тыс.
фото
14,3 тыс.
видео
5,21 тыс.
ссылок
تماس با ما : @Zan_jameh Women's emancipation
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#انیمیشن_کوتاه

#سه_نقطه_کوچک
سازنده: #کمپانی_گوبلن

زن خیاطی درانتظار بازگشت شوهرش از جنگ است...
انیمیشن نه به جنگ
نقش زنان در بازسازی پیامدهای جنگ

#نابرابری_و_تبعیض
#علیه_جمهوری_کشتار_سرکوب

| @zan_j
امروز صبح سپیده فرهان زندانی سیاسی سابق که به طرز مشکوکی درگذشت، در گورستان بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد.
روز جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، پیکر بی‌جان سپیده فرهان (فرح‌آبادی)،  زندانی سیاسی سابق در منزلش در کرج پیدا شد. علت مرگ او مشخص نیست اما برخی از دوستان و نزدیکانش از خودکشی او خبر داده‌اند. نزدیکانش گفته‌اند هنگام پیدا شدن جسد از بینی و دهان او خون آمده بوده است.
🥀🥀

مطلب زیر را سپیده اسفند ماه گذشته نوشته است :

🖍روایت سپیده فرهان از رنج انکارشده زندانیان عادی و ستاندن هویت انسانی در زندان قرچک


سپیده فرهان در گفت‌وگو با زمانه از شرایط بسیار ناگوار زندان قرچک ورامین می‌گوید. از فقدان امکانات تا شغل‌های غیرانسانی که زندانیان برای داشتن درآمدی ناچیز به آنها تن می‌دهند. به گفته او رنج زندانیان بندهای عمومی زندان قرچک انکار می‌شود و هویت انسانی از آنان گرفته شده است.

سپیده فرهان در ادامه به یکی از اتفاق‌های ناگوار در زندان قرچک اشاره می‌کند که مربوط به تبعید گلرخ ایرایی است. گلرخ ایرایی را در تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۹۹ با فریب و ضرب و جرح از زندان قرچک به بند دو الف زندان اوین و نهایتا زندان آمل تبعید کردند.

«مأموران امنیتی از گلرخ ایرایی خواسته بودند برای بازجویی به بند دو الف زندان اوین برود اما او مخالفت کرده بود که این مخالفت منجر به این شد که گارد زندان به بند هشت زندان قرچک یورش ببرد و زندانیان سیاسی را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دهد:

▪️از متن : «۲۰ نفر از مأمورها با شوکر و باتون به داخل بند ریختند و همه بچه‌ها را کتک زدند تا بتوانند گلرخ را با خودشان ببرند. این اتفاق ساده‌ای نبود. ما ۲۰ زن زندانی سیاسی بودیم و آنها به بند حمله کردند و می‌خواستند همبندی‌ ما را بدزدند. ما همه مقاومت کردیم اما به وحشیانه‌ترین شکل ممکن با ما برخورد کردند. این درگیری حدود یک ساعت‌ونیم طول کشید تا توانستند گلرخ را از بند بیرون ببرند؛ آن هم آخر سر خود گلرخ دید بقیه را خیلی دارند کتک می‌زنند و همه لت و پار شده‌اند .... در نهایت گلرخ را قپانی زدند و بردند. شخصی به نام “جواد فعلی‌گری” که رئیس گارد زندان بود، جلوی در ایستاده بود و هر کسی را که رد می‌شد، کتک می‌زد. هر بار که من را می‌انداختند بیرون این آقای فعلی‌گری یک شوکر به بدنم می‌چسباند. من پایم مشکل داشت و وسط درگیری می‌لنگیدم. او پوتینش را می‌گذاشت روی همان پایم که درد داشت و محکم فشار می‌داد. یکی از بچه‌ها تشنج کرد و به زمین افتاده بود. به یکی از مأمورهای زن گفتم کتکش نزن! گفت این را نزنم؟ بعد شوکر را به او چسباند و خندید. موهای یکی دیگر از زندانیان را در دستش گرفته بود و به قدری چرخاند که وقتی جدا شد مشت‌اش پر از موهای کنده شده سرش بود. تمام ما ۲۰ نفر تا مدت‌ها آثار کبودی روی بدنمان بود.»

▪️سپیده فرهان می‌گوید در نهایت بعد از اینکه با خشونت بسیار گلرخ ایرایی را تبعید کردند، زندانیانی که از او حمایت کرده بودند توسط زندانبان‌ها تهدید شدند و درخواست آزادی مشروط برخی از آنها که منتظر دریافت آن بودند، لغو شد و مسئولان زندان در پاسخ به آنها گفتند: «می‌خواستید از همدیگر حمایت نکنید! ...»

▪️سپیده فرهان می‌گوید در زندان قرچک «مقاومت و انسجام زنانه» را دیده و این شیوه برخورد و تبعید زندانیان سیاسی با توسل به زور از آن به بعد به روش نیروهای امنیتی و زندانبان‌ها تبدیل شده است:

«دفعات بعدی وقتی می‌خواستند یک زندانی را ببرند، می‌آمدند و باتون را به چارچوب در می‌چسباندند که یعنی ما بدانیم چه چیزی در انتظارمان است ....»

بنا بر تجربیات سپیده فرهان، زندانبان‌ها در زندان قرچک برخورد به مراتب سختگیرانه‌تری با زندانیان سیاسی دارند زیرا نمی‌خواهند مشابه تشکل منسجم و مقاومی که در بین زنان زندانی سیاسی در اوین شکل گرفته، در زندان قرچک نیز به وجود بیاید:

«به همین دلیل در قرچک زندانبان‌ها و بازجوها ارتباط نزدیک‌تری دارند. همیشه بازجوها می‌آیند در حفاظت زندان قرچک زندانیان را برای بازجویی احضار می‌کنند و از لحاظ روانی به آنها فشار می‌آور‌ند. همین اتفاق بارها برای من در قرچک افتاد و یک بار طی دو هفته من را سه بار احضار کردند. زندانیان را تهدید می‌کردند اگر نروند برایشان پرونده جدید باز می‌کنند.»


#زندان_قرچک_ورامین #نابرابری_و_تبعیض


https://www.radiozamaneh.com/709525/


#سپیده_فرهان
اسنپی یعنی محرومیت، بیگاری و استثمار نیروی کار

۷۵ درصد پاسخ‌دهندگان گفته‌اند که موقتی، فری‌لنس و خویش‌‌فرما شدن روزافزون کارها نشانه استثمار بیشتر نیروی کار است. ۱۸ درصد تاکید دولت بر گسترش کسب و کار آنلاین را مثبت ارزیابی کرده و آن را راهکار موثری برای خروج از رکود و ایجاد اشتغال دانسته‌اند. در مقابل، ۶۵ درصد گسترش کسب و کار آنلاین را گامی دیگر در مسیر اجرای سیاست‌های نئولیبرالی دولت برشمرده‌اند.

#نابرابری_و_تبعیض
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
https://www.radiozamaneh.com/710342/
زن و جامعه (زن کارگر)
Video
درست در نقطه‌ی مقابلِ اجرای توام با لودگیِ شرکت‌کنندگان در برنامه عصر جدید، پسری افغانستانی-ایرانی یک استندآپ کمدی کاملا سیاسی و انتقادی را (وظيفه‌ی اصلی استندآپ) اجرا می‌کند. بدون کوچک‌ترین توهین و تمسخری برخی از تبعیض‌ها علیه مهاجران افغانستانی در ایران و جهان را برمی‌شمارد؛ خطاب کردن مهاجران افغانستانی با نامِ پولِ ملی افغانستان، شرایط سخت برای دریافتِ گواهینامه رانندگی، تبدیل مهاجران افغانستانی به دال‌های کارگران یدی و سکوت جامعه‌ی ملل در قبالِ شرایط افغانستان.
از همان بدوِ ورود پسر به صحنه در میان جهره‌های چهار داور چهره‌ی کارن همایونفر به وضوح برافروخته و ناراضی‌ست. کاملا مشخص است که آقای موزیسین ( که قریب به اتفاق آثارش کپی‌های دست‌چندم از موزیک متن‌های سینمای اروپای شرقی است ) که کوچک‌ترین فهمی از تئاتر و اجرا ندارد از حضور یک افغانستانی ناراحت است.
احسان علیخانی در زمان معرفی پسر او را "اهل افغانستان متولد ایران" معرفی می‌کند و این خود نشان از مقاومت این جماعت برای پذیرش افغانستانی به‌عنوان شهروند است. فردی که در ایران متولد شده و پیشینه‌ی افغانستانی دارد اهل ایران است با تابعیت ایرانی-افغانستانی.
همایونفر ولی کل خشمِ خود از مهاجران را به محض پایان اجرا بالا می‌آورد و با ادبیاتِ خالص و بی‌پالایشِ یک نژادپرست می‌گوید:

"تو اینجا، تو پایتخت ایران نباید از ناملایمات و تبعیض‌ها حرف بزنی. شناسنامه و پاسپورتم مهم‌ترین چیزهایی هستند که دارم.
اینارو از ما بگیرن بی‌هویت هستیم. تو اجازه نداری ماهیت اداری و اخلاقی کشور ما رو ببری زیر سوال."

الف: شما بخشی از دستگاه سرکوب هستید. نه تنها نمی‌دانید رسالت طنز و نقادی چیست بلکه هم‌دست حکومت در سرکوب آن می‌کوشید‌. اساسا اگر فضای نقد باز بود شبه‌هنرمندان کم‌مایه‌ای مثل شما امکان اشغالِ تمام فضاها را نداشتند.

ب: نقد به وجود تبعیض چه ربطی به بی‌هویت شدن شما دارد؟ وقتی به مهاجر افغانستانی به عنوان دشمن خارجی نگاه می‌کنید از بی‌هویت‌شدن‌تان می‌هراسید. ( این‌که اصلا کدام هویت بماند!)

ج: وقتی شناسنامه‌ات را به عنوان سند افتخار به رخِ یک جوان مهاجر می‌کشی و نمی‌دانی که در حاشیه‌ی همین پایتخت‌ات هزاران کودک بلوچ و ایلامی و ... بدون شناسانه در کوره‌های آجرپزی استثمار می‌شوند یعنی تو فقط یک فاشیستی. با منافعی که از بی‌شناسانه‌ها می‌بری مشکلی نداری. موزیسینی که شناسنامه و پاسپورت را مهم‌ترین چیزهای زندگی‌اش می‌‌داند به درد گروه ارکسترِ گوبلز می‌خورد.

د: چون تمام عمر در شمال تهران با رانت‌های جمهوری اسلامی زندگی کرده‌ای و گذرت به اداره‌‌جات و دادگاه و پاسگاه نیفتاده، از به لجن کشیده شدن انسانیت در آگاهی شاپورِ پایتخت‌ات، از لگد کردن اخلاق در اردوگاه‌های مهاجران و زندان‌های پایتختِ کشورت خبر نداری، با فیگور یک ناسیونالیست فالانژِ چرک نگران سیاه‌نمایی از نظام اداری جمهوری اسلامی هستی. یک‌ تارِ موی سوسن و آغاسی به کلِ زندگی امثال تو می‌ارزد‌. بدون جمهوری اسلامی شما لیاقت نقاره زدن در تئاترهای روحوضی لاله‌زار را هم نداشتند چه برسد داوریِ هنری!

#فاشیسم_ابدی
@Blackfishvoice

#علیه_نژاد_پرستی
#فاشیسم_ایرانی

#نابرابری_و_تبعیض
@zan_j
#زن_کشی
قربانی کودک همسری؛ شوهر سر بریده او را در شهر چرخاند❗️❗️


امروز شنبه ۱۶ بهمن‌ماه، یک دختر نوجوان ۱۷ ساله در اهواز، با انگیزه ناموسی توسط همسر و برادر همسرش به قتل رسید. در این رابطه ویدئویی در شبکه های اجتماعی منتشر شده که در آن فرد قاتل، سر بریده همسرش را مقابل چشمان مردم در شهر می‌چرخاند. بنابر این گزارش، ساعت ۱۵ امروز مرد جوانی در میدان کسایی خشیار اهواز سر بریده همسرش را برای چند لحظه در مقابل مردم به نمایش گذاشت و سپس از آن مکان متواری شد.

به‌گزارش هرانا، پس از گزارش این جنایت، ماموران پلیس در صحنه با پیکر دختر ۱۷ ساله ای مواجه شدند که داخل یک خانه سرش از بدن جدا شده و جسد وی در مکان دیگری رها شده بود. تحقیقات بیشتر نشان داد، دختر جوان پس از فرار به ترکیه توسط همسرش به ایران بازگردانده شده و به دست همسر و برادرهمسرش که هر ۲ پسر عموی او بودند به قتل رسیده است.

⚪️ فاجعه‌ی زن‌کشی و روند عادی‌سازی از آن تا جایی پیش رفته است که شنیع‌ترین جنایات وارد آمده علیه زنان، نظیر خشونت و قتل هر روزانه‌ی زنان، بریدن سر با داس و چرخاندن در شهر نیز کم‌کم به تیتری ثابت بدل می‌شود. در چنین گستره‌ای از وضع قوانین نابرابر و جنسیت‌زده، ماهیت ضد زن حاکمیت و تخصیص بودجه‌های کلان جهت پروپگاندای «ناموس انگاری زنان» و‌ «غیرت مردانه»، تنها خشونت علیه زنان ارتقا پیدا کرده و صورت دهشتناک‌تری به خود خواهد گرفت. چرا که‌ «رومینا»های سر بریده شده، تنها در هویت و نام شهرشان متفاوت هستند.


#قتل_های_ناموسی #نابرابری_و_تبعیض
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
@zan_j
بررسی دو دهه اعتراضات معلمان - (بخش دوم)

جنبش معلمان رو به جامعه حرکت می‌کند

گفتگو با «جعفر ابراهیمی» فعال صنفی معلمان


#بیدارزنی : این گفتگو که در ۲۵ دی‌ماه انجام شده است، در دو قسمت منتشر می‌شود. بخش اول گفتگو عمدتا به مطالبات جنبش معلمان، تنوع و دربرگیرندگی این مطالبات و ارتباط آن با مطالبات جنبش‌های دیگر اختصاص داشت. در این بخش نیز به مکانیسم‌های تصمیم‌گیری درون نهادهای این جنبش، اشکال اعتراضات و پیگیری خواسته‌ها، تهدیدها و مقاومت‌ها می‌پردازیم.

⚫️ مکانیسم‌های تصمیم‌گیری در کانون‌های صنفی معلمان

▪️برگردم به سؤال ابتدایی‌تر برای فهم ما از اعتراضات معلمان. تعریف خود را از جنبش معلمان بگو، آن را به چه شکل می‌بینی و اساساً چرا آن را با لفظ جنبش خطاب می‌کنی؟

▪️اگر نخواهم خیلی وارد تحلیل دانشگاهی شوم، هر جنبشی چند وجه دارد؛ نیروی بسیج‌کننده، نیروی رهبری و مطالبات مشخص و معین که هرکدام از جنبشی به جنبش دیگر متفاوت است. اگر یک نگاه کلی به جنبش معلمان بیندازیم، یک شبکه اجتماعی گسترده در سراسر ایران داریم که قائم به هیچ فردی هم نیست. هر فردی که نقطه اتصال این شبکه است اگر حذف شود فرد دیگری جایگزین او می‌شود. جالب است که ما تنها قشری هستیم که در تمام نقاط کشور حضور داریم. در مناطق سردسیر و گرمسیر، با مردم کوچ می‌کنیم و همیشه یک پایگاهی در بین مردم داریم. این شبکه اجتماعی معلمان بسیار گسترده است و هیچ صنفی چنین جایگاهی در میان مردم ندارد.

در این شبکه‌ی گسترده، شبکه‌ای وجود دارد که یک سری مطالبات معین را نمایندگی می‌کند. پیش‌ازاین به مطالبات اشاره کردم، الآن مطالبات فوری رتبه‌بندی، همسان‌سازی، حق تشکل‌یابی، آموزش رایگان و آزادی معلمان زندانی است. این مطالبات مورد وفاق و نقطه مشترک راست‌ترین تا چپ‌ترین دیدگاه‌ها در میان تشکل‌ها و فعالان صنفی معلمان و شورای هماهنگی است.

نیروی بسیج‌کننده و رهبری‌کننده هم مشخص است. نیروی بسیج‌کننده گاهی از پایین شکل می‌گیرد و گاهی از بالا. مثلاً در برخی مواقع ما شاهد این هستیم که یک موضوعی از پایین،‌ طرح و سازمان‌دهی می‌شود و شورای هماهنگی به‌عنوان نیروی رهبری‌کننده آن را پوشش می‌دهد. برخی اوقات هم شورای هماهنگی آغازگر یک حرکت می‌شود و با توجه به این شبکه اجتماعی و تشکل‌هایی که در شهرها و استان‌های مختلف دارد یک خواسته را مطرح و عمومی می‌کند و پیش می‌برد. بنابراین یک ارتباط ارگانیک بین این‌ها وجود دارد به این معنا که باهم تعامل دارند و بر هم تأثیر می‌گذارند. یک‌چیزی که جنبش معلمان را از سایر جنبش‌های اجتماعی و احزاب و گروه‌های سیاسی متمایز می‌کند این است که درعین‌حالی که رهبری دارد اما رهبری آن جمعی است، در عین داشتن شبکه افقی جاهایی هم سلسله مراتبی است. ساختار تشکل‌های صنفی دارای مجمع عمومی، هیئت‌مدیره، دبیرکل است. وقتی همین ساختار داخل شورا می‌آید تبدیل به یک شبکه با رهبری جمعی می‌شود.

#اعتصاب_سراسری_معلمان #ملغی_سازی_آموزش_خصوصی #حق_تحصیل_رایگان #نابرابری_و_تبعیض


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/43330

#زنده_باد_جنبش_نان_کار_آزادی
#عدالت_اجتماعی
بررسی دو دهه اعتراضات معلمان- بخش اول


🟣 جنبش معلمان رو به جامعه حرکت می‌کند

گفتگو با «جعفر ابراهیمی» فعال صنفی معلمان


#بیدارزنی: در سال‌های گذشته یکی از جنبش‌های اجتماعی پر فراز و نشیب در ایران جنبش معلمان بوده؛ جنبشی که به‌ویژه از دهه ۸۰ مسیر پرتلاطمی را طی و رشد بسیاری کرده است. در درون این جنبش گروه‌های مختلفی به اعتراض برخاسته‌اند؛ معلمان رسمی (استخدامی)، معلمان حق‌التدریس، معلمان ضمن خدمت، مربیان پیش‌دبستانی، آموزشیاران نهضت سوادآموزی و درنهایت معلمان بازنشسته. هرکدام نیز خواسته‌های خود را دارند اما در کلیت جنبش می‌توان دید که خواسته‌های صنفی معلمان به‌تدریج از مطالبات معیشتی فراتر رفته و نابرابری نظام آموزشی و خصوصی‌سازی آموزش را نیز هدف قرار داده است.

این جنبش چه ویژگی‌هایی دارد؟ اکنون چه خواسته‌هایی دارد و از چه طریقی در پی رسیدن به این مطالبات است؟ در این راه با چه چالش‌ها و موانعی روبرو بوده و ‌چطور در شرایط سرکوب سیاسی راه خود را پیموده است؟ نهادهای درون آن تا چه حد توانسته‌اند دربرگیرنده ذی‌نفعان گوناگون آن باشند؟ و به‌طور خاص زنان که بیش از نیمی از جمعیت معلمان را تشکیل می‌دهند چه جایگاهی در سازمان‌دهی و تصمیم‌گیری دارند؟ این سؤال‌ها ما را بر آن داشت تا به بهانه خروش معلمان در سال ۱۴۰۰ با جعفرابراهیمی بازرس شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران به گفتگو بنشینیم.

▪️این گفتگو که در ۲۵ دی‌ماه انجام شده است، در دو قسمت منتشر می‌شود. این بخش از گفتگو عمدتا به مطالبات جنبش معلمان، تنوع و دربرگیرندگی این مطالبات و ارتباط آن با مطالبات جنبش‌های دیگر اختصاص دارد. در بخش دوم نیز به مکانیزم‌های تصمیم‌گیری درون نهادهای این جنبش، اشکال اعتراضات و پیگیری خواسته‌ها، تهدیدها و مقاومت‌ها می‌پردازیم.

#اعتراضات_سراسری_معلمان
#ملغی_سازی_آموزش_خصوصی‌ #حق_تحصیل_رایگان #نابرابری_و_تبعیض


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/43303

#اعتراضات_معلمان_بازنشستگان
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
#نان_کار_آزادی
#آموزش_رهایی
@zan_j
#معرفی_کتاب

نگاهی به کتاب مغز جنسیت‌زده

علوم اعصاب شناختی؛ دریایی جنسیت‌زده که در آن غوطه‌وریم

✍🏽 مریم نورائی نژاد


بیدارزنی:‌ باور به متفاوت بودن مغز زنان و مردان چگونه شکل گرفت؟ کلیشه‌های جنسیت‌زده‌ای که به شکل پیام‌های اجتماعی تمام لحظات زندگی ما را آغشته به مرزهای آبی و صورتی کرده‌اند چگونه شکل گرفته‌اند و چه یافته‌های علمی درباره آنها وجود دارد؟ پروفسور جینا ریپون استاد برجسته عصب‌شناسی پاسخ به این سوالات و مشابه آنها را در کتاب «مغز جنسیت‌ده» مورد بحث و تجزیه تحلیل قرار داده است.

ریپون در چهار بخش این کتاب نسبتا پرحجم به خوبی نشان می‌دهد اینکه ما باور داریم مغز زنان و مردان متفاوت بوده و بیولوژی زنان ذاتا حساس و شکننده است، ریشه در باورهای نادرست قرن هجدهم دارد. در قرن نوزدهم هم علاوه بر آنکه امکان اندازه‌گیری حجم مغز فراهم شد و محققان اعلام کردند مغز زنان کوچکتر از مغز مردان است، بسیاری از متفکران بر نقش مکمل زن تاکید کردند. در این معنا اگر چه زنان جایی در علم و سیاست نداشتند اما در حوزه‌های عاطفی می‌توانستند مکمل مردان باشند.

مولف کتاب به عنوان یک عصب‌شناس به ما نشان می‌دهد که چطور این پیام‌های روزمره که افکار قالبی را در ذهن ما شکل می‌دهند و از لحظات اولیه زندگی شروع می‌شوند، ایده‌هایمان را از خودمان می‌گیرند و ذهنمان را شکل می‌دهند.

▪️به زبان ساده در واقع این تحقیقات اثبات می‌کنند که هیچ چیز اضافه‌ای در مغز مردان وجود ندارد. چیزی هم به نام مغز زنانه وجود ندارد و این چرندی بیش نیست. حالا همه می‌دانیم که مغز ما بسیار بیشتر از آنچه در گذشته می‌پنداشتیم از تربیت ما، جایی که در آن زندگی می‌کنیم، کارهایی که انجام می‌دهیم و تجربه‌هایی که در زندگی داریم تاثیر می‌پذیرد تا از طبیعت جنس و فیزیولوژیک‌مان.

▪️ریپون در بررسی مغز انسان از تاریخچه تحقیقات کثیفی پرده برمی‌دارد و به مدد ابزارهای فناورانه و جدید قرن بیست و یکم اثبات می‌کند که شواهد بسیار ضعیفی برای تفاوت‌های جنسی مغز وجود دارد. همه عوامل فرهنگی در چرخه انتظارات متفاوت، اعتماد به نفس و ریسک‌پذیری، پسران و دختران را در مسیرهای مختلف شغلی و موفقیت سوق می‌دهد. او در جای‌جای کتاب از تحقیقات فراوانی یاد می‌کند که مملو از بی‌شمار سوتفسیر، سوگیری، داده‌های آماری ضعیف و کنترل‌گرهای ناکافی هستند. هدف او در واقع ریشه‌کن کردن جنسیت‌زدگی در حیطه علوم عصب است چرا که تفاوت معنی‌داری بین مغز زنان و مردان وجود ندارد و این شرایط فرهنگی و اجتماعی است که نقشی بسیار موثر در انتخاب و پیاده‌سازی مهارت‌های زندگی دارد.


#برابری_جنسیتی #نابرابری_و_تبعیض


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/43298
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تجمع اعتراضی کارکنان قوه قضاییه مقابل مجلس

امروز یکشنبه ۱۹ دیماه جمعی از کارکنان دادگستری‌ها در اعتراض به وضعیت نامناسب معیشتی، حقوق‌های پایین و عدم رسیدگی به مطالباتشان مقابل مجلس دست به تجمع زدند.
روز گذشته هم کارکنان دادگستری‌ها در شهرهای مختلف کشور تجمعات اعتراضی برپا کرده بودند.

#نابرابری_و_تبعیض
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
جنسیت‌زدگی در اقتصاد: کار مراقبتی بدون مزد زنان هنوز به‌رسمیت شناخته نشده و یا پرداخت نمی‌شود


✍🏽 دیا دوتا/ برگردان: مهتاب محبوب


از متن: «زنان به طور مداوم کمتر از مردان درآمد دارند. درآمد تخمین زده شده برای زنان در هند تنها ۲۰ درصد از درآمد مردان است‌ و آنها در مشاغل با کمترین دستمزد و کمترین امنیت شغلی متمرکز هستند. به عنوان مثال، زنان دو سوم نیروی کار بخش درمانی را تشکیل می دهند. مشاغلی مانند کارگران مهدکودک، کارگران خانگی و دستیاران مراقبت، اغلب بسیار کم حقوق دریافت می‌کنند، مزایای کمی دارند، ساعات کاری نامنظم را تحمل می‌کنند و می‌توانند عوارض جسمی و روحی داشته باشند.

این یک چرخه‌ی معیوب است که در آن حجم بالای کار مراقبتی بدون دستمزد، زنان و دختران را از ادامه تحصیل و اشتغال به شغل با حقوق باز می‌دارد. زنان با داشتن تحصیلات کم یا بدون مهارت و مهارت‌های کم، مجبور به جمع‌آوری ضایعات، مشاغل کم دستمزد، ناامن و فاقد مهارت می‌شوند. این توضیح می‌دهد که چرا آنها تنها ۳۰ درصد از کارگران فنی و حرفه‌ای و ۲۰ درصد از نقش‌های رهبری در کشور را تشکیل می‌دهند.

آخرین گزارش آکسفام «زمان مراقبت»، نشان می‌دهد که فشار بر مشاغل، چه بدون دستمزد و چه با دستمزد، قرار است در دهه‌ی آینده با افزایش جمعیت جهان و افزایش سن بالاتر رود. تغییرات اقلیمی می‌تواند بحران جهانی مراقبت‌های بهداشتی را بدتر کند. تا سال ۲۰۲۵، حدود ۲.۴ میلیارد نفر در مناطق بدون آب کافی زندگی خواهند کرد و زنان و دختران مجبور خواهند بود تا مسافت‌های طولانی‌تری را برای به دست آوردن آبْ پیاده‌روی کنند. ۸۰ درصد از مردم بومی در آسیا و اقیانوس آرامْ زندگی می‌کنند، منطقه‌ای که در برابر تغییرات آب‌وهوایی آسیب‌پذیر است».


#جنسیت‌زدگی_در_اقتصاد #نابرابری_و_تبعیض
#مشاغل_مراقبتی


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/43272
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#انیمیشن_کوتاه

#سه_نقطه_کوچک
سازنده: #کمپانی_گوبلن

زن خیاطی درانتظار بازگشت شوهرش از جنگ است...
انیمیشن نه به جنگ
نقش زنان در بازسازی پیامدهای جنگ

#نابرابری_و_تبعیض
#علیه_جمهوری_کشتار_سرکوب

| @zan_j