امروز صبح سپیده فرهان زندانی سیاسی سابق که به طرز مشکوکی درگذشت، در گورستان بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد.
روز جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، پیکر بیجان سپیده فرهان (فرحآبادی)، زندانی سیاسی سابق در منزلش در کرج پیدا شد. علت مرگ او مشخص نیست اما برخی از دوستان
و نزدیکانش از خودکشی او خبر دادهاند. نزدیکانش گفتهاند هنگام پیدا شدن جسد از بینی
و دهان او خون آمده بوده است.
🥀🥀مطلب زیر را سپیده اسفند ماه گذشته نوشته است :
🖍روایت سپیده فرهان از رنج انکارشده زندانیان عادی
و ستاندن هویت انسانی در زندان قرچک
سپیده فرهان در گفتوگو با زمانه از شرایط بسیار ناگوار زندان قرچک ورامین میگوید. از فقدان امکانات تا شغلهای غیرانسانی که زندانیان برای داشتن درآمدی ناچیز به آنها تن میدهند. به گفته او رنج زندانیان بندهای عمومی زندان قرچک انکار میشود
و هویت انسانی از آنان گرفته شده است.
سپیده فرهان در ادامه به یکی از اتفاقهای ناگوار در زندان قرچک اشاره میکند که مربوط به تبعید گلرخ ایرایی است. گلرخ ایرایی را در تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۹۹ با فریب
و ضرب
و جرح از زندان قرچک به بند دو الف زندان اوین
و نهایتا زندان آمل تبعید کردند.
«مأموران امنیتی از گلرخ ایرایی خواسته بودند برای بازجویی به بند دو الف زندان اوین برود اما او مخالفت کرده بود که این مخالفت منجر به این شد که گارد زندان به بند هشت زندان قرچک یورش ببرد
و زندانیان سیاسی را به شدت مورد ضرب
و شتم قرار دهد:
▪️از متن : «۲۰ نفر از مأمورها با شوکر
و باتون به داخل بند ریختند
و همه بچهها را کتک زدند تا بتوانند گلرخ را با خودشان ببرند. این اتفاق سادهای نبود. ما ۲۰ زن زندانی سیاسی بودیم
و آنها به بند حمله کردند
و میخواستند همبندی ما را بدزدند. ما همه مقاومت کردیم اما به وحشیانهترین شکل ممکن با ما برخورد کردند. این درگیری حدود یک ساعتونیم طول کشید تا توانستند گلرخ را از بند بیرون ببرند؛ آن هم آخر سر خود گلرخ دید بقیه را خیلی دارند کتک میزنند
و همه لت
و پار شدهاند .... در نهایت گلرخ را قپانی زدند
و بردند. شخصی به نام “جواد فعلیگری” که رئیس گارد زندان بود، جلوی در ایستاده بود
و هر کسی را که رد میشد، کتک میزد. هر بار که من را میانداختند بیرون این آقای فعلیگری یک شوکر به بدنم میچسباند. من پایم مشکل داشت
و وسط درگیری میلنگیدم. او پوتینش را میگذاشت روی همان پایم که درد داشت
و محکم فشار میداد. یکی از بچهها تشنج کرد
و به زمین افتاده بود. به یکی از مأمورهای زن گفتم کتکش نزن! گفت این را نزنم؟ بعد شوکر را به او چسباند
و خندید. موهای یکی دیگر از زندانیان را در دستش گرفته بود
و به قدری چرخاند که وقتی جدا شد مشتاش پر از موهای کنده شده سرش بود. تمام ما ۲۰ نفر تا مدتها آثار کبودی روی بدنمان بود.»
▪️سپیده فرهان میگوید در نهایت بعد از اینکه با خشونت بسیار گلرخ ایرایی را تبعید کردند، زندانیانی که از او حمایت کرده بودند توسط زندانبانها تهدید شدند
و درخواست آزادی مشروط برخی از آنها که منتظر دریافت آن بودند، لغو شد
و مسئولان زندان در پاسخ به آنها گفتند: «میخواستید از همدیگر حمایت نکنید! ...»
▪️سپیده فرهان میگوید در زندان قرچک «مقاومت
و انسجام زنانه» را دیده
و این شیوه برخورد
و تبعید زندانیان سیاسی با توسل به زور از آن به بعد به روش نیروهای امنیتی
و زندانبانها تبدیل شده است:
«دفعات بعدی وقتی میخواستند یک زندانی را ببرند، میآمدند
و باتون را به چارچوب در میچسباندند که یعنی ما بدانیم چه چیزی در انتظارمان است ....»
بنا بر تجربیات سپیده فرهان، زندانبانها در زندان قرچک برخورد به مراتب سختگیرانهتری با زندانیان سیاسی دارند زیرا نمیخواهند مشابه تشکل منسجم
و مقاومی که در بین زنان زندانی سیاسی در اوین شکل گرفته، در زندان قرچک نیز به وجود بیاید:
«به همین دلیل در قرچک زندانبانها
و بازجوها ارتباط نزدیکتری دارند. همیشه بازجوها میآیند در حفاظت زندان قرچک زندانیان را برای بازجویی احضار میکنند
و از لحاظ روانی به آنها فشار میآورند. همین اتفاق بارها برای من در قرچک افتاد
و یک بار طی دو هفته من را سه بار احضار کردند. زندانیان را تهدید میکردند اگر نروند برایشان پرونده جدید باز میکنند.»
#زندان_قرچک_ورامین #نابرابری_و_تبعیض https://www.radiozamaneh.com/709525/#سپیده_فرهان