🌴 یـــاس نبـــوے 🌴

#تلخ
Канал
Логотип телеграм канала 🌴 یـــاس نبـــوے 🌴
@yasee_nabaviПродвигать
249
подписчиков
1,79 тыс.
фото
581
видео
263
ссылки
من آنم کَز فراقت مُستمَندم.... 🌷اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌷 کپی مطالب #حلال 🌸ب نیت فـــرج مولا 🌸 ارتباط بــاما: @Haq_SHahe_Najaf
سال سوم دبستان، چند روزی مانده به شروع مدرسه ها به پدرم گفتم امسال دوست ندارم با کیف و کفش کهنه ی برادرم به مدرسه بروم.

گفتم دلم میخواهد مثل همکلاسی هایم کیف و کفش مخصوص خودم را داشته باشم از آن رنگ رنگی ها…


نگفت نه،
اما خواست کمی صبر کنم،

مدرسه ها شروع شد چند روز که گذشت دوباره همان حرف ها را تکرار کردم

بعدش با #عصبانیت فریاد زدم من از این کیف کهنه و کفش های وارفته #خجالت می کشم

پدرم صورتش سرخ شده بود و سرفه
می کرد،

اما من تمام حواسم به خواسته ی خودم بود،

چیزی طول نکشید که پدر از #دنیا رفت،

روزی که #مرد در همان عالم
بچه گی فکر می کردم از حرف های من ناراحت شده

دلم میخواست #هیچوقت کیف و کفش نو نداشته باشم اما او برگردد #ولی #نشد


( چند سالی گذشت، )

آن روزها من دختر نوجوانی بودم #مغرور و سر به هوا،

دخترهای هم سن و سالم یکی یکی #عروس می شدند و دنبال زندگیشان می رفتند اما ما چون نمیتوانستیم از عهده خرج و مراسم و جهیزیه بر بیاییم خواستگارها پا پس می کشیدند.

یک روز به مادرم گفتم👈🏻 #لعنت ب #نداری،👉🏻

کاش اصلا به دنیا نیامده بودم، از این همه #تحقیر بیزارم…!


و بعد هر دویمان #گریه کردیم…


چند ماه بعد که مادرم هم #مرد باز همان حس بچگی آمده بود سراغم و فکر می کردم ب خاطر حرف های من است.

آن روز دلم میخواست #هیچوقت #عروس نشوم و برای همیشه دختر آن خانه بمانم اما مادرم برگردد ک #نشد


نمیدانم شاید همه چیز اتفاقی بوده اما من دیگر هیچوقت از چیزی شکایت نکردم و تا توانستم تحمل کردم
شاید چون #دلم #نمیخواست #کس #دیگری #بمیرد



حالا مدت ها از آن روزهای سخت گذشته، ب این باور رسیده ام که آدم ها از بی پولی نمی میرند ( یا هر شرایط سخت دیگری… )


و اصلا قرار نیست زندگی همیشه یه جور بماند و هر آدمی ی روزی با ناکامی هایش #خداحافظی می کند،


👈🏻آدم ها از دلشان می میرند…👉🏻

از قلبـــشان

وقتی #امیدشان تمام میشود،


راستش هنوز هم همان ترس کودکی را با خودم دارم، و در حرف زدن #احتیاط
می کنم،

چون 👈🏻معتقدم بعضی
حرف ها آنقدر #تلخ اند ک می توانند امید یک نفر را تمام کنند و مرگش را #جلو #بیندازند…!!



#شب_نوشت_مدیر



@yasee_nabavi

🍂یــــــاس نبوی🍂
از بچگى كه گوش به قصه ها ميداديم و داستان هاى جورواجور ميخوانديم، شخصيت هايى بودند كه برايشان آرام بغض مى كرديم و اشك ميريختيم.

شخصيت هايى كه آرام #خاكستر ميشدند.

آرام #پير ميشدند. آرام از #بين مى رفتند و كسى در قصه نمى فهميد.

ما همان شخصيت هاييم
، همان شخصيت هايى كه در لحظه #عاشق ميشوند.
در لحظه #دگرگون مى شوند.
ما آن آدم هاى روزگاريم.
آن هايى كه زير بار سنگين دنيا #خم مى شوند و كسى صداى شكستناشان را نمى شنود.
ما حاضريم سراسر اقيانوس خاطرات ذهنمان را شنا كنيم و به جزيره ى كوچكِ گوشه ى اتاقمان #پناه ببريم.

همان هايى كه دست هايشان موقع خط خطى كردن دفتر پر از نوشته هاى ذهن آشفته حال و خسته خود ميلرزد.
همان هايى كه گوششان از صداى نبض هاى نا مرتب و نا ميزان و لنگه به لنگه كر شده.

ما ساعت ها به نقطه ى كوچكى روى زمين خيره ميشويم تا بى صدا فرار كنيم به دنياى ساختگى اى كه در آن آدم ديگرى هستيم.

ما قربانى بازى #شوم و #سياه آدم بزرگ هاييم.

مى دانى؟
حكايت ما حكايت #پايان #تلخ يك #داستان #طولانى #شيرين است.

پايانى كه در ذهن هركه بشنود حك ميشود.

ما همان آسمان بوديم كه از پشت بام آرزو به زمين افتاديم.
ما گنجشكك اشى مشى بوديم كه بالش را شكستند.
گنجشككى كه سال هاست پروازهايش را گم كرده.
گنجشككى كه آسمان #بدهكار #حسرت ها و آرزوهاى #يخ زده ى قلب كوچكش است.

ماهم گنجشكك ساكت و سرخورده ايم.

ماهم راه خانه را گم كرديم و #اسير_حوض نقاشى شديم...



#دلنوشت_مدیر


@yasee_nabavi

🍂یــــــاس نبوی🍂
#دل_نوشت_مدیـــر

ﻗﺪﻳﻤﺎ ﺩﻟﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﻳﻪ ﺁﺳﻤﻮﻥ ﺑﻮﺩ...
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯا ﭼﺸﻢ ﻣﻴﻨﺪﺍﺯﻳﻢ ﺑﻪ ﺳﻘﻒ ﻣﺤﻘﺮ ﺍﺗﺎﻗﻤﻮﻥ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ ﻫﺎﻣﻮﻧﻮ ﻣﯽﺷﻤﺮﻳﻢ!

ﻗﺪﻳﻤﺎ ﻳﻪ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻥ ﺳﻴﺎﻩ ﻭ ﺳﻔﻴﺪ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ ﻭ ﻳﻪ ﺩﻧﻴﺎﯼ ﺭﻧﮕﯽ...
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﺎﯼ ﺭﻧﮕﯽ ﻭ ﺳﻪ ﺑﻌﺪﯼ ﻭ ﻳﻪ ﺩﻧﻴﺎﯼ ﺧﺎﻛﺴﺘﺮﯼ!!

ﻗﺪﻳﻤﺎ ﺍﮔﻪ ﻧﻮﻥ ﻭ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﻴﺸﺪ، ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯽ ﭘﺮﻳﺪﻳﻢ ﻭ ﺯﻧﮓ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﺭﻭ ﻫﺮ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺍﺯ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﯽﺯﺩﻳﻢ ﻭ ﻛﻠﯽ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﻣﯽﺧﻨﺪﻳﺪﻳﻢ..

ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺍﮔﻪ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ، ﺩﺭﺏ ﻭﺍﺣﺪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﺎﺯ ﺷﻪ ﺑﺮ ﻣﻴﮕﺮﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﻛﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻧﺸﻴﻢ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺳﻼﻡ ﻋﻠﻴک ﻛﻨﻴﻢ...!

ﻗﺪﻳﻤﺎ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎ ﻭ ﻓﺎﻣﻴﻞ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ، ﭼﻪ ﺑﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﺕ ﭘﺴﺘﺎﻝ ﻭ ﭼﻪ ﺣﻀﻮﺭﯼ...
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﺎ "ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﺍﯼ" ﻫﻢ، ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ...

ﻗﺪﻳﻤﺎ ﺗﻮ ﻳﻪ ﻣﺤﻠﻪ ﺟﺪﻳﺪ ﻫﻢ ﻛﻪ ﻣﯽﺭﻓﺘﻴﻢ، ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻭ ﺍﺷﺘﻴﺎﻕ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽﻛﺮﺩﻳﻢ...
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺩﻭﺭﺑﻴﻨﺎﯼ ﻋﻜﺎﺳﯽ ﻭ ﻓﻴﻠﻤﺒﺮﺩﺍﺭﯼ ﻣﯽﺑﻴﻨﻴﻢ!!!

ﻗﺪﯾﻤﺎ ﯾﻪ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮔﻪ، ﺑﺎ ﻓﮏ ﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ...
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺗﻌﻄﯿﻠﯽ، ﻭﻟﯽ ﮐﻮ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮔﻪ؟
ﮐﻮ ﺍﻭﻥ ﻓﺎﻣﯿﻞ؟
ﮐﻮ ﺍﻭﻥ ﺧﻮﻧﻪ؟
کو مادربزرگ و نخودچی و کشمش؟
این روزا اصلا کو عشق ؟
کو یه هم نفس و هم دل
هعیییی روزگار
#ﻗﺪﻳﻤﺎ ﺗﻮﯼ #ﻗﺪﻳﻤﺎ ﻣﻮﻧﺪ....!!

‍‌
در بعضی طوفانهای زندگی،
کم کم یاد میگیریم که نباید
توقعی داشته باشیم
مگه از خودمون👌🏻

متوجه می شیم
بعضی ها رو هرچند نزدیک،
اما نباید باور کرد.

متوجه می شیم
روی بعضیا هر چند صمیمی،
اما نباید حساب کرد.

میفهمیم بعضیا هر چند آشنا،
اما نمیشه شناخت.

و این اصلاً تلخ نیست✔️
شکست نیست.✔️
#آگاه شدنه

ممکنه در حین آگاه شدن درد بکشیم این آگاهی دردناکه
اما #تلخ #هرگز


[ #مصطفوی]


@yasee_nabavi

💐یــــــاس نبوی💐