Volupté(جستارهایی درباره‌ی هنر و فرهنگ)

#گوستاو_لوبون
Канал
Логотип телеграм канала Volupté(جستارهایی درباره‌ی هنر و فرهنگ)
@volupteПродвигать
1,17 тыс.
подписчиков
1,48 тыс.
фото
7
видео
22
ссылки
"نقطه‌ی آغازين هميشه كامجویی(وولوپته) است؛ تكانه‌ی لذتی كه در رويارويی با اثر هنری به انسان دست می‌دهد. بعد منتقد گامی جلوتر می‌گذارد تا چرايی اين لذت را تحليل كند." https://www.instagram.com/volupte_art_and_culture?igsh=Z ادمین: @hoomanh71
* سختی‌هایی که برای پرهیز از عشق بر خود روا می‌داریم اغلب بی‌رحمانه‌تر از سختی‌هایی‌ست که معشوق بر ما روا می‌دارد.

فرانسوا دو لاروشفوکو

* همه‌ی آدم‌ها از آن [عشق] حرف می‌زنند، ولی آن‌هایی که تجربه‌اش کرده‌اند نقره‌داغ شده‌اند... فقط احمق‌ها بارها عاشق می‌شوند.

ارنست همینگوی

٭ کسی را دوست داشتن یعنی پیر شدن با او را پذیرفتن.

آلبر کامو

٭ از عشق ترسیدن از زندگی ترسیدن است، و کسانی که از زندگی می‌ترسند در حکمِ مرده‌اند.

برتراند راسل

* چه‌قدر انسان جسور می‌شود وقتی که مطمئن است کسی دوستش دارد.

زیگموند فروید

* در عشقِ خود دلیر باشید! با عشقِ خود می‌باید رویارو شوید باکسی که شما را به هراس می‌افکند.

فریدریش نیچه

* تصاحبِ آن‌چه دوست می‌داریم بسیار شادی‌بخش‌تر از خودِ عشق است.

مارسل پروست

* عشق ادعای مالکیت نمی‌کند، بلکه آزادی می‌بخشد.

رابیندرانات تاگور

* عشق ما را یا بالا می‌برد یا پایین می‌آورد، نمی‌گذارد خودمان باشیم.

گوستاو لوبون

* به رغمِ هشدار تو که هیچ‌کس هرگز به خاطرِ یک زن تغییر نمی‌کند، من فکر می‌کنم که ما هر دو کمی تغییر خواهیم کرد. فایده‌ی عشق چیست اگر هر دو با کرختی همان بمانند که بودند؟

مِری مک کارتی

* عاشق بودن صرفاً یعنی در حالتِ هپروتِ دائمی بودن _ یک مرد جوان معمولی را با یک خدای یونانی و یک زنِ جوانِ معمولی را با یک الاهه عوضی گرفتن.

اِیچ. اِل. مِنکِن

* مردی که جوانی‌اش را وقفِ جاه‌طلبی می‌کند و عشق را ندیده می‌گیرد خواهد فهمید که نانِ زندگی را بدونِ مربا خورده است.

هلن رولَند

* ای عشق، عشقِ جوانی، که تاجی از گلِ سرخ بر سر داری! بگذار دانایان و بدبینان یاوه بگویند هر آن‌چه می‌خواهند، این روزها، و تنها این روزها، سال‌های ناخوشِ زندگی را جبران می‌کنند.

لرد بایرون

* راه نگه داشتنِ شوهر این است که حسادتش را کمی تحریک کنند؛ راهِ از دست دادنش هم این است که حسادتش را کمی بیش‌تر تحریک کنند.

اِیچ. اِل. مِنکِن

* حسادت احساسِ دردناکی‌ست؛ اما بدونِ سهمی از آن، احساسِ دل‌پذیرِ عشق به‌دشواری می‌تواند با همه‌ی شور و توانِ خود زنده بماند.

دیوید هیوم

* وقتی که عشق هست، می‌توان حتی بدونِ خوش‌بختی زندگی کرد.

فیودور داستایفسکی

* نهایتِ خوش‌بختی در زندگی رسیدن به این یقین است که دوست‌مان دارند؛ به‌ خاطرِ خودِ ما، یا حتی بهتر از آن، به رغمِ خودِ ما.

ویکتور هوگو

* درمان‌های قطعیِ بسیاری برای عشق هست، اما سریع‌ترین و مطمئن‌ترین درمان این است: یک عشقِ دیگر.

هلن رولَند


متن: کتاب عشق، گردآوری و ترجمه‌ی زهره شادرو، نشر کارنامه

#دولاروشفوکو #همینگوی #آلبر_کامو  #برتراند_راسل #فروید #نیچه #مارسل_پروست  #تاگور #گوستاو_لوبون #مری_مک_کارتی #ایچ_ال_منکن #هلن_رولند #بایرون #هیوم #داستایفسکی #ویکتور_هوگو

@volupte
چون تاریخ و تاریخ ادبیات و هنر, تکراری از احکام مشخصی هستند, هیچ‌کس درصدد سنجیدن آنها برنمی‌آید. بنابراین هر کس, همان چیزی را که در مدرسه فراگرفته است, تکرار می‌کند. برخی از اسامی و چیزهای دیگر هستند که کسی یارای نزدیک شدن به آنها را ندارد. خواندن منظومه‌های هومر در هر خواننده‌ی امروزی, کسالت ایجاد می‌کند. این قولی است که جملگی برآن هستند, اما چه کسی جرأت دارد آن را بر زبان بیاورد؟ پارتنون در وضع فعلی خود ویرانه‌ای است که جذابیت چندانی ندارد ولی چنان حیثیتی دارد که انسان آن را فقط در ارتباط با تمام خاطره‌های تاریخی که آن را همراهی می‌کنند, می‌تواند نظاره کند. این از خواص حیثیت است که نمی‌گذارد انسان چیزها را همان‌طور که هستند, ببیند و این خاصیت را هم دارد که همه‌ی قضاوت‌های ما را فلج می‌کند. توده‌ها همیشه و آحاد افراد غالباً, طالب نظریات حاضر و آماده‌اند. موفقیت این نظریات, با حقیقت یا خطایی که در آنها نهفته است, ارتباطی ندارد بلکه فقط و فقط بر حیثیت مبتنی است.

متن: روانشناسی توده‌ها, گوستاو لوبون

#گوستاو_لوبون

@volupte
برای دگرگون شدن افسانه‌ی قهرمانان در تخیل توده‌ها, به گذشت چند صد سال نیازی نیست. اینگونه تحولات غالباً ظرف چند سال صورت می‌گیرند. در این روزها شاهد بوده‌ایم که چگونه افسانه‌ی یکی از بزرگ‌ترین قهرمانان تاریخ, ضمن گذشت کمتر از پنجاه سال, مکرراً عوض شده است. ناپلئون در بین بوربون‌ها به شخصیتی مصفا, بشردوست و بی‌واهمه تبدیل شد. شخصیتی که یار مسکینان بود و به‌قول شاعر, بی‌چیزان یاد او را سال‌ها در کلبه‌ی خودشان حفظ می‌کردند. سی سال بعد همین قهرمان خوش‌قلب به مستبدی سنگدل و غاصب قدرت و آزادی تبدیل شد که سه میلیون انسان را فدای ارضاء جاه‌طلبی‌های خود کرد. اکنون همان افسانه می‌رود تا از نو دگرگون شود. در آینده, شاید پس از گذشت چند صد سال, هنگامی که پژوهشگران به این گزارشات متضاد بپردازند, احتمالاً به وجود چنین قهرمانی شک خواهند کرد, شاید همانطور که ما اکنون, به‌وجود بودا شک می‌کنیم, ایشان در این قهرمان یک اسطوره‌ی آفتاب و یا استمراری از افسانه‌ی هرکول را خواهند دید. شک نیست که آیندگان, از این تردید و دودلی, با تسلی‌خاطر خواهند گذشت, زیرا بر اساس معلومات وسیع‌ترشان در زمینه‌ی روانشناسی که مسلماً از معلومات امروزی ما گسترده‌تر خواهند بود, خواهند دانست که تاریخ, فقط قادر به زنده نگاه‌داشتن اسطوره‌ها است.

متن: روانشناسی توده‌ها, گوستاو لوبون

#گوستاو_لوبون

@volupte