Volupté(جستارهایی درباره‌ی هنر و فرهنگ)

#میلان_کوندرا
Канал
Логотип телеграм канала Volupté(جستارهایی درباره‌ی هنر و فرهنگ)
@volupteПродвигать
1,17 тыс.
подписчиков
1,48 тыс.
фото
7
видео
22
ссылки
"نقطه‌ی آغازين هميشه كامجویی(وولوپته) است؛ تكانه‌ی لذتی كه در رويارويی با اثر هنری به انسان دست می‌دهد. بعد منتقد گامی جلوتر می‌گذارد تا چرايی اين لذت را تحليل كند." https://www.instagram.com/volupte_art_and_culture?igsh=Z ادمین: @hoomanh71
* اگر ناچار باشم بگویم که چرا دوستش می‌داشتم، گمان می‌کنم تنها چنین پاسخی می‌دادم: زیرا که او او بود، زیرا که من من بودم.

میشل دومونتنی

* اگر به مردی که شیفته‌وار عاشق است بگویید که فریب خورده و شاهدانِ بسیاری بر دروغ‌گوییِ معشوقش بیاورید، به احتمالِ بسیار چند کلمه‌ی محبت‌آمیزِ معشوق همه‌ی آن شهادت‌ها را باطل خواهد کرد.

جان لاک

* محبتِ متقابلِ دو انسان را نمی‌توان از روی تعدادِ کلماتی که رد و بدل می‌کنند سنجید.

میلان کوندرا

* بعد از این همه سال می‌فهمم که آن اوایل درباره‌ی حوا اشتباه می‌کردم؛ بیرون از بهشت با او زندگی کردن بهتر است تا درونِ بهشت بدونِ او.

مارک توئین

* عشق یا پس‌مانده‌ی چیزی‌ست که زمانی بزرگ بوده، یا پاره‌ای از چیزی‌ست که رشد خواهد کرد و در آینده به چیزی بزرگ بدل خواهد شد. اما در حال حاضر ارضاکننده نیست، بسیار کم‌تر از آن چیزی‌ست که انتظار داریم.

آنتون چخوف

متن: کتاب عشق، گردآوری و ترجمه‌ی زهره شادرو، نشر کارنامه

#دومونتنی #جان_لاک #میلان_کوندرا #مارک_تواین #آنتوان_چخوف

@volupte
از منظر کوندرا، رهیافت ذات‌گرایانه‌ی فیلسوف به امور انسانی، تلاش او برای نشاندن تأمل، دیالکتیک، و تقدیر به جای ماجرا، روایت، و بخت ترفندی مزوّرانه برای گفتن این نکته است که《آن‌چه برای من اهمیت دارد اولویّت دارد بر آن‌چه که برای تو اهمیت دارد، و همین به من حق می‌دهد تا آن‌چه برای تو مهم است را نادیده بگیرم، زیرا من با چیزی به نام واقعیت ارتباط دارم که تو نداری.》پاسخ رمان‌نویس به این ادعا از این قرار خواهد بود《خنده‌دار است باور به این‌که یک انسان، در مقایسه با بقیه، ارتباط بیش‌تری با چیزی غیرانسانی داشته باشد. خنده‌دار است که کسی مطالبه‌ی خود برای یافتنِ دیگریِ وصف‌ناپذیر را بهانه‌ای قرار دهد برای نادیده‌گرفتن مطالبات کاملاً متفاوت دیگر مردمان. مضحک است تصور این‌که کسی بتواند از مطالبه‌ی شادکامی فراتر رود، تصور این‌که نظریه‌ای بتواند چیزی بیش از وسیله‌ای برای شادکامی باشد، تصور این‌که چیزی به نام حقیقت در کار است که از لذت و رنج فراتر می‌رود. رمان‌نویس ما را به همان چشمی می‌نگرد که ولتر لایبنیتس را، سوویفت دانشمندان لاپوتا را، و اورول نظریه‌پردازان مارکسیست را_ یعنی به چشم شخصیت‌های خنده‌دار و کُمیک. خنده‌داری وضعیت ما در این است که داریم خود را از دیدن چیزهایی که هر کس دیگری قادر به دیدنشان است _ اموری از قبیل افزایش یا کاهش رنج _ ناتوان می‌سازیم بدین طریق که خود را متقاعد می‌کنیم که این چیزها نمودهایی بیش نیستند》.

متن: جستارهایی درباره‌ی هایدگر، دریدا و دیگران، ریچارد رورتی، ترجمه‌ی مرتضی نوری، نشر شب‌خیز

#میلان_کوندرا #ریچارد_رورتی

@volupte
ملت‌ها این گونه نابود می‌شوند که نخست حافظه‌شان را از آن‌ها می‌دزدند, کتاب‌هایشان را تباه می‌کنند, دانش‌شان را تباه می‌کنند, و تاریخشان را نیز. و بعد کس دیگری می‌آید و کتاب‌های دیگری می‌نویسد, و دانش و آموزش دیگری به آن‌ها می‌دهد, و تاریخ دیگری را جعل می‌کند.

متن: خنده و فراموشی, میلان کوندرا

#میلان_کوندرا

@volupte
زمانی من نیز گمان می‌کردم آینده تنها داور صالح کارهای ماست. بعدها متوجه شدم سنگ آینده را به سینه زدن بدترین نوع همنوایی است. خودستایی بزدلانه‌ای بس قدرتمند است, زیرا آینده همواره پرتوان‌تر از گذشته است. بی‌شک بر ما داوری خواهد کرد, اما بی‌آنکه کوچکترین صلاحیتی برای این کار داشته باشد.

متن: رمان و اروپا, میلان کوندرا, در کتاب چند گفتار درباره‌ی توتالیتاریسم

#میلان_کوندرا

@volupte