تغییر حکومت در دنیای مدرن از طریق رفراندوم استوقتی حکومتی را اکثریت مردم نمی خواهند چه باید کرد؟
همیشهی تاریخ این بوده که حکومتها تا آخرین نفس و آخرین گلوله در مقابل مردم میایستند. در خیابانها قتل عام، و در زندانها و سیاهچالها شکنجه و اعدام میکنند.
اما در دنیای مدرن هرازگاهی حکومتها عاقلانه رفتار کرده و تن به رفراندوم داده و سعی میکنند با مراجعه به رای مردم، کشور را از غلتیدن به بحران و ورطهی نیستی نجات دهند، که یک نمونه آن کشور
#ایتالیاست.
حدود ۷۷ سال پیش در چنین روزهایی یعنی در ژوئن (خرداد) ۱۹۴۶ میلادی، در سالهای پس از جنگ، نظام جمهوری با یک حرکت آرام و از طریق رفراندوم رسما اعلام شد.
در این رفراندوم از ایتالیایی ها خواسته شده بود که میان نظام پادشاهی و نظام جمهوری یکی را انتخاب کنند که اکثریت رای به
#جمهوری دادند.
در نتیجه پادشاه وقت ایتالیا
#اومبرتودوم نتایج را پذیرفت و کنار رفت. با این کناره گیری هم کشور از آسیب شورش و جنگ داخلی مصون ماند و هم پایه یک کشور صنعتی، دمکراتیک و پیشرفته گذاشته شد.
جالب اینجاست که تنها فقط ۵۵ درصد! مردم ایتالیا به جمهوری رای دادند و نظام از پادشاهی به جمهوری انتقال یافت.
👈 پس از هفتاد و اندی سال و پشت سر گذاشتن بحران و خرابیهای جنگ، ایتالیا روز به روز پیشرفت کرد و الان جزو هفت کشور صنعتی جهان ونهمین اقتصاد دنیاست.
تاریخ ایران را که مرور می کنیم فرازهایی وجود داشت که احتمالا ماهم میتوانستیم از مرحله حاکمان مادام العمر فراقانونی عبور کنیم و به یک کشور دمکراتیک حزبی با مجلس و دولت قدرتمند تبدیل شویم.
یکی از این فرازهای تاریخی دوره
#احمدشاه_قاجار بود. در دوره احمد شاه به عنوان آخرین پادشاه
قاجار، عملا قدرت دست مجلس و نخست وزیر یعنی
#سردارسپه(رضاخان) بود و شاه تقریبا هیچکاره بود. رضاخان در مقام
#وزیرجنگ و بعد نخستوزیر توانسته بود با قدرت و صلابت تا حدودی به کشور از هم پاشیده از جنگ جهانی اول نظم دهد. وی در آن زمان مورد قبول اکثریت جناح ها و افراد بانفوذ بود.
میگویند حتی به ذهن رضاشاه خطور کرده بود که نظام جمهوری به جای پادشاهی ایجاد شود. اما برخی و از جمله
#میرزاده_عشقی وی را مسخره می کردند و اعتقاد داشتند که وی با حربه جمهوریخواهی میخواهد سلسلهی جدید ایجاد کند و خودش شاه شود. بعدها معلوم شد که درست حدس زده بودند و پربیراه نمیگفتند.
البته شاید آن زمان در ایران، این کشور کهنسال، که قرنهاو هزارهها به حضور و وجود شاه و شاهی عادت کرده بودند، ایجاد جمهوری سخت بود اما حداقل می توانستند مثل بسیاری از کشورها قانون را تغییر داده و شاه مقام فرمایشی داشته و نخست وزیر منتخب مجلس، کشور را مدیریت کند و مسئولیت را برای دورهای محدود به عهده بگیرد. اما رضا شاه و دیگر دست اندرکاران امور این کار را نکردند و آن فرصت تاریخی بی بدیل از دست رفت و بعدها در زمان تبعید احمد شاه در فرانسه، میرپنج رضاخان سلسله پهلوی را ایجاد کرد و تبدیل به رضاشاه شد. بعداز وی فرزندش بر تحت نشست که فرجام حکومت شان با انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ شمسی تمام شد.
اما امثال
#ژاپن،
#انگلستان،
#اسپانیا، سوئد و.... مسیر دمکراسی حزبی را طی کردند و شاه و ملکه و امپراطور نماد وحدت و یکپارچگی کشور شدند و در یک نظام حزبی رقابتی نخست وزیران منتخب توسط مجلس عهدهدار مدیریت کشور شدند که قابل استیضاح و برکناری هستند.
بههر روی کشورهای جهان سوم به خاطر
#مقاومت_دیکتاتورها با ایستادن بر سریر قدرت تا آخرین نفس، مجبورند نظامهای سیاسی را با کودتا و یا جنگ مسلحانه و انقلابهای خونین برکنار کنند و تبعات و آسیب های ناشی از آن دههها بر جای بماند.
شاید اگر مردمان کشورهای جهان سوم میتوانستند مثل ایتالیا، پروسه تغییر نظام را به جای ابزارهای خشونتی، با اصلاحات سیاسی و رفراندوم انجام دهند، اینچنین عقب مانده و فقیر نبودند و جهانزیست بهتری داشتند.
✍ #سعیدمعدنی t.center/tarikhdartarazoo 🏛