#ادبیات_کارگری دمیتیلا باریوس دوچونگارا - خلاصه نوشته ای از شهناز نیکوروان
#دمیتیلا در سال ۱۹۳۷ در بزرگترین منطقه تولید قلع
بولیوی متولد شد. او دختر و همسر یک معدنچی بود. در سن ۱۰ سالگی مادرش را از دست داد و پنج خواهر کوچکترش و سپس هفت فرزند خود را در شرایط محرومیت و فقر بزرگ کرد.او دبیر کل سندیکای زنان خانه دار بود. دمیتیلا سرکوب شد، اما هرگز دست از مبارزه نکشید و با زنان دیگر به این امید که ما این روزهای تلخ را تغییر می دهیم، معدنچیان خود را سازماندهی کردند.
در دهه ۱۹۶۰، دومیتیلا یک رهبر شگفت انگیز اتحادیه زنان معدنچی شد. سازماندهی خانوادههای معدنچیان برای بهبود شرایط و خدمات و مبارزه علیه سرکوبگری دیکتاتوری ژنرال هوگو بارینتوس از جمله فعالیت های او بود. دولت رن بارینتوس (۱۹۶۶ - ۱۹۶۹ ) از اتحاد و مبارزه معدنچیان وحشت کرد و آنها را در شب سن جوان در حالی که جشن می گرفتند و می رقصیدند با هواپیما به رگبار گلوله بست. سربازان با بی رحمی، مردان، زنان و کودکان را به قتل رساندند. دومیتیلا دستگیر شد. او باردار بود و به دلیل شکنجه، کودکش فوت کرد. او از کشتار خشونت آمیز ۱۹۶۷ «سان جوآن» جان سالم به در برد، جایی که سربازان به روی معدنچیان و همسران و فرزندان شان آتش گشودند و شایعه کردند که معدنچیان با بخشی از چریکهای جنگجوی چه گوارا در کوههای سانتا کروز در ارتباط هستند.
پس از آن قتل و عام، دمیتیلا زندانی و شکنجه شد، زخم ها و جراحت های ناشی از این شکنجه ها تا پایان عمر مشکلات جسمی و بیماری های مزمنی را برای او ایجاد کرد. زمان ادامه یافت و دیکتاتور دیگری به نام «هوگو بنزر» (۱۹۷۱ - ۱۹۷۹) روی کار آمد. دمیتیلا در سال ۱۹۷۵ در مجمع بین المللی زنان در مکزیک شرکت کرد و صدای مبارزه معدنچیان زن و نماینده فعالان زن منتقد شد.
در سال ۱۹۷۸ دومیتیلا، همراه با چهار زن دیگر، به پایتخت رفت و اعتصاب غذا را آغاز کرد. اعتصاب غذایی که توسط دومیتیلا و چهار زن دیگر معدنچیان علیه دولت (دیکتاتوری که تحت حمایت ایالات متحده بود) آغاز شد. این اعتصاب توجه مردم سراسر کشور
بولیوی را به خود جلب کرد و به یک حمله ملی علیه دولت دیکتاتور تبدیل شد. هزاران نفر در روز بیست وسوم به اعتصاب پیوستند. معترضان خواستار آزادی کارگران معدن زندانی وعفو برای رهبران اتحادیه های کارگری و احیای معادن و هم چنین انتخابات عمومی شدند. مبارزه و اعتراض هزاران نفر دیکتاتوری را مجبور به پذیرش درخواستهای جنبش کرد. بعد از ۲۳ روز دولت به درخواستهای معترضان تن داد. اما بی عدالتی ادامه یافت.
او سالها در تبعید زندگی کرد و در سال ۱۹۸۲ به
بولیوی بازگشت، درست قبل از بازسازی ساختار عظیم نئولیبرالی که به تعطیلی معدنهای دولتی و اخراج ۳۰ هزار معدنچی منتهی شد، معادنی که او سالهای طولانی برای شکل دادن مبارزات کارگران آن سپری کرده بود. در سالهای آخر عمر، او تمام هم وغم خود را برای توسعه یک مدرسه آموزشی سیار برای آموزشهای سیاسی به کارگران متمرکز کرد تا آگاهی سیاسی و تاریخی مردمی را به نسلهای جدید در خانوادههای معترضان و بومیان
بولیوی ، مردمان تهی دست ساکن کوچبامبا منتقل شود. او درباره امیدش برای یک دنیای بهتر صحبت کرد. «مردم من قدرتم را به من داده اند آنها هرگز تسلیم نمی شوند».
دمیتیلا در سن ۷۴ سالگی در «کوچابامبا» در فقر ناشی از کاهش حقوق بازنشستگی و بدون بیمه درمانی درگذشت. کتاب «بگذار سخن بگویم»، شرح زندگینامه مبارزات روزمره به عنوان یک مادر، کارگر، رهبر اتحادیه و فعال سیاسی، در سال ۱۹۷۸ منتشر شد و به چندین زبان ترجمه شده است. در سال ۲۰۰۵، او برای جایزه صلح نوبل در فهرست «۱۰۰۰ زن برای صلح» نامزد شد.
زندگی دومیتیلا تصدیق تاریخ غم انگیز
#بولیوی از همدستی استثمار، سرکوب، استعمار و مردسالاری و نمادی از قدرت مردم برای اعتراض و تغییر است.
https://t.center/tajrobeneveshtan