تجربه نوشتن

#اوژنی_گرانده
Канал
Образование
Искусство и дизайн
Книги
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала تجربه نوشتن
@tajrobeneveshtanПродвигать
930
подписчиков
1,26 тыс.
фото
324
видео
1,29 тыс.
ссылок
درست، فصیح و زیبا نوشتن، هنر است. هنری که با تمرین، دقت و توجه، بهتر می‌شود. نوشتن، راهی برای آموختن.
#یک_کتاب

🔻رُمان «اوژنی گرانده»، اثر بالزاک؛ اولین بار در سال ۱۸۳۳ منتشر شد. در خانه‌ای دل‌گیر در شهر سومور، مردی پول پرست به نام آقای گرانده به همراه همسر و دخترش، اوژنی، زندگی می‌کند؛ همسر و دختری که زندگی‌شان زیر سایه‌ی علاقه‌ی جنون‌آمیز آقای گرانده به طلا و پول قرار دارد. او روی ثروت و دارایی‌های درخشان خود و هم‌چنین دخترش به یک میزان حساسیت دارد و نمی‌گذارد هیچ‌کس حتی نزدیک آن‌ها شود.

مادام گرانده نمونه زنى است بردبار، متین، با انعطاف و مهربان، که در زندگى زناشویى خود هیچوقت از لطف و مهر همسرش برخوردار نبوده است و تا هنگام مرگش نیز از چنین لطفى برخوردار نمى‌گردد. تنها دلگرمى او اوژنى دختر ٢٣ ساله‌‌اش و در واقع تنها سرمایه زندگى‌اش است. مادام گرانده در هنگامى که اوژنى مورد خشم پدر قرار مى‌گیرد، بهترین پشتیبان و حافظ اسرار او مى‌باشد. مادام گرانده بى بهره از هرگونه لذت مادى و معنوى در طول زندگى زناشویى خود، در اثر تقبل رنج‌ها و حرمان‌هاى روحى و جسمى که از سوى گرانده بر او رفته است ، زندگى را بدرود مى‌گوید. با مرگ او اوژنى تنها و بهترین یاور خود را ازدست مى‌دهد. گرانده تمام مکر و حیله‌ خود را به کار مى‌بندد تا میراث رسیده از مادر به فرزند را از آن خود سازد و با استفاده از احساسات پاک انسانى اوژنى، موفق به این کار نیز مى‌شود.

اوژنى گرانده دخترى است ٢٣ ساله‌، زیبا و مهربان. در طول زندگى کوتاه خود از خوشى‌هاى واقعى محروم بوده است. عشق و زندگى او همواره دست‌خوش حوادثى ملال‌آور و دردناک است که خباثت و بى‌رحمى پدر نقش اساسى در آن داشته است. خوش‌ترین لحظات بیاد ماندنى او ایام کوتاهى است که پسر عموى او شارل گرانده در خانه‌شان اقامت مى‌گزیند و اوژنى عاشق و شیفته او مى‌گردد. عهد و پیمان شارل با او و اولین و آخرین بوسه آنها زیباترین خاطره بیاد ماندنى براى اوژنى مى‌گردد. پاکى و صداقت اوژنى تا حدى است که ٧ سال به انتظار شارلى مى‌نشیند که بخاطر ورشکستگى و خودکشى پدرش راهى افریقا و هند مى‌شود تا با ثروت زیاد بدیار خود برگردد و عهد و پیمان‌هاى عاشقانه را فداى جاه و مقام و ثروت بکند. اوژنى معصومانه تا آخرین لحظه به عهد خود وفادار مى‌ماند، حتا زمانى که شارل با دوشیزه اى زشت‌رو ازدواج مى‌کند براى جبران ورشکستکى پدر شارل و حفظ شرافت خانوادگى آن‌ها، به او کمک مادى مى‌کند. و این در حالى است که شارل علیرغم ثروت اندوخته خود، از پرداخت قرض‌هاى پدر سرباز مى‌زند و پدر زنش ادعا مى‌کند تا موقعى که شارل پول طلبکاران را ندهد و از او اعاده حیثیت نشود اجازه ازدواج با دخترش را به او نخواهد داد. سرانجام اوژنى بدور از هرگونه عشق و علاقه با مسیو کروشو ۴٠ ساله‌ که سال‌ها در فکر بدست‌آوردن اوژنى و ثروتش بوده است ازدواج مى‌کند. سه سال بعد شوهر اوژنى مى‌میرد و اوژنى براى همیشه بیوه مى‌ماند. «اوژنى با تمامى احساس و عواطف پاک و مقدسش قربانى مى‌شود.»

🔻در کتاب «اوژنی گرانده» می‌خوانیم:

«از مالکان تاکستان‌ها و زمین‌ها و چوب‌فروش‌ها گرفته تا بشکه‌سازها و مهمان‌خانه‌دارها و دریانوردها، همه دائم چشم‌شان به خورشید است. همین‌ها شب، از این که مبادا صبح روز بعد حرفی از یخ‌بندان بشنوند با ترس و لرز به رختخواب می‌روند، چرا که از باران و باد و خشکسالی می‌ترسند. دل‌شان می‌خواهد ابر و باران و گرمای خورشید، آن طوری باشد که دوست می‌دارند. هوای آسمان و منافع زمینی‌شان دائم با یکدیگر در حال جنگ‌اند. و هواسنج، قیافه‌های آن‌ها را آرام، غمگین یا شاد می‌کند. از این سر تا آن سر این خیابان که قبلا نامش «گراند روی سومور» بود، جمله‌ی «هوا طلایی است» از این خانه به آن خانه می‌رود، یا هر کس به همسایه‌ا‌ش می‌گوید: «از آسمان سکه‌های طلا می‌بارد»، چون نیک می‌داند که پرتو خورشید یا باران به موقع، چه به ارمغان می‌آورد.»

«عمارت‌های قدیمی شهر قدیمی سومور که زمانی محل زندگی اشراف آن ناحیه بود، در قسمت نوک این خیابان سر بالایی است. خانه‌ی غم انگیزی که حوادث این داستان در آن رخ می‌دهد، یکی از همین عمارت‌ها و از بقایای قابل احترام قرنی است که ویژگی مردم آن سادگی بود، همان سادگی‌ای که اینک فرانسوی‌ها با رفتار و رسوم شان هر روز بیش از پیش آن را از دست می‌دهند. پس از عبور از پیچ و خم این خیابان خوش منظره که ناهمواری‌هایش، بی اختیار خاطره هایی را بیدار و بدل به رویاهای شیرین می‌کند، عقب رفتگی تاریکی را می‌بینید که وسط آن، «در خانه‌ی آقای گرانده» پنهان شده است.»
#اوژنی_گرانده
#انوره_دو‌‌بالزاک (۱۷۹۹ - ۱۸۵۰)

https://t.me/tajrobeneveshtan/2864
#یک_کتاب

🔻رُمان «اوژنی گرانده»، اثر بالزاک؛ اولین بار در سال ۱۸۳۳ منتشر شد. در خانه‌ای دل‌گیر در شهر سومور، مردی پول پرست به نام آقای گرانده به همراه همسر و دخترش، اوژنی، زندگی می‌کند؛ همسر و دختری که زندگی‌شان زیر سایه‌ی علاقه‌ی جنون‌آمیز آقای گرانده به طلا و پول قرار دارد. او روی ثروت و دارایی‌های درخشان خود و هم‌چنین دخترش به یک میزان حساسیت دارد و نمی‌گذارد هیچ‌کس حتی نزدیک آن‌ها شود.

مادام گرانده نمونه زنى است بردبار، متین، با انعطاف و مهربان، که در زندگى زناشویى خود هیچوقت از لطف و مهر همسرش برخوردار نبوده است و تا هنگام مرگش نیز از چنین لطفى برخوردار نمى‌گردد. تنها دلگرمى او اوژنى دختر ٢٣ ساله‌‌اش و در واقع تنها سرمایه زندگى‌اش است. مادام گرانده در هنگامى که اوژنى مورد خشم پدر قرار مى‌گیرد، بهترین پشتیبان و حافظ اسرار او مى‌باشد. مادام گرانده بى بهره از هرگونه لذت مادى و معنوى در طول زندگى زناشویى خود، در اثر تقبل رنج‌ها و حرمان‌هاى روحى و جسمى که از سوى گرانده بر او رفته است ، زندگى را بدرود مى‌گوید. با مرگ او اوژنى تنها و بهترین یاور خود را ازدست مى‌دهد. گرانده تمام مکر و حیله‌ خود را به کار مى‌بندد تا میراث رسیده از مادر به فرزند را از آن خود سازد و با استفاده از احساسات پاک انسانى اوژنى، موفق به این کار نیز مى‌شود.

اوژنى گرانده دخترى است ٢٣ ساله‌، زیبا و مهربان. در طول زندگى کوتاه خود از خوشى‌هاى واقعى محروم بوده است. عشق و زندگى او همواره دست‌خوش حوادثى ملال‌آور و دردناک است که خباثت و بى‌رحمى پدر نقش اساسى در آن داشته است. خوش‌ترین لحظات بیاد ماندنى او ایام کوتاهى است که پسر عموى او شارل گرانده در خانه‌شان اقامت مى‌گزیند و اوژنى عاشق و شیفته او مى‌گردد. عهد و پیمان شارل با او و اولین و آخرین بوسه آنها زیباترین خاطره بیاد ماندنى براى اوژنى مى‌گردد. پاکى و صداقت اوژنى تا حدى است که ٧ سال به انتظار شارلى مى‌نشیند که بخاطر ورشکستگى و خودکشى پدرش راهى افریقا و هند مى‌شود تا با ثروت زیاد بدیار خود برگردد و عهد و پیمان‌هاى عاشقانه را فداى جاه و مقام و ثروت بکند. اوژنى معصومانه تا آخرین لحظه به عهد خود وفادار مى‌ماند، حتا زمانى که شارل با دوشیزه اى زشت‌رو ازدواج مى‌کند براى جبران ورشکستکى پدر شارل و حفظ شرافت خانوادگى آن‌ها، به او کمک مادى مى‌کند. و این در حالى است که شارل علیرغم ثروت اندوخته خود، از پرداخت قرض‌هاى پدر سرباز مى‌زند و پدر زنش ادعا مى‌کند تا موقعى که شارل پول طلبکاران را ندهد و از او اعاده حیثیت نشود اجازه ازدواج با دخترش را به او نخواهد داد. سرانجام اوژنى بدور از هرگونه عشق و علاقه با مسیو کروشو ۴٠ ساله‌ که سال‌ها در فکر بدست‌آوردن اوژنى و ثروتش بوده است ازدواج مى‌کند. سه سال بعد شوهر اوژنى مى‌میرد و اوژنى براى همیشه بیوه مى‌ماند. «اوژنى با تمامى احساس و عواطف پاک و مقدسش قربانى مى‌شود.»

🔻در کتاب «اوژنی گرانده» می‌خوانیم:

«از مالکان تاکستان‌ها و زمین‌ها و چوب‌فروش‌ها گرفته تا بشکه‌سازها و مهمان‌خانه‌دارها و دریانوردها، همه دائم چشم‌شان به خورشید است. همین‌ها شب، از این که مبادا صبح روز بعد حرفی از یخ‌بندان بشنوند با ترس و لرز به رختخواب می‌روند، چرا که از باران و باد و خشکسالی می‌ترسند. دل‌شان می‌خواهد ابر و باران و گرمای خورشید، آن طوری باشد که دوست می‌دارند. هوای آسمان و منافع زمینی‌شان دائم با یکدیگر در حال جنگ‌اند. و هواسنج، قیافه‌های آن‌ها را آرام، غمگین یا شاد می‌کند. از این سر تا آن سر این خیابان که قبلا نامش «گراند روی سومور» بود، جمله‌ی «هوا طلایی است» از این خانه به آن خانه می‌رود، یا هر کس به همسایه‌ا‌ش می‌گوید: «از آسمان سکه‌های طلا می‌بارد»، چون نیک می‌داند که پرتو خورشید یا باران به موقع، چه به ارمغان می‌آورد.»

«عمارت‌های قدیمی شهر قدیمی سومور که زمانی محل زندگی اشراف آن ناحیه بود، در قسمت نوک این خیابان سر بالایی است. خانه‌ی غم انگیزی که حوادث این داستان در آن رخ می‌دهد، یکی از همین عمارت‌ها و از بقایای قابل احترام قرنی است که ویژگی مردم آن سادگی بود، همان سادگی‌ای که اینک فرانسوی‌ها با رفتار و رسوم شان هر روز بیش از پیش آن را از دست می‌دهند. پس از عبور از پیچ و خم این خیابان خوش منظره که ناهمواری‌هایش، بی اختیار خاطره هایی را بیدار و بدل به رویاهای شیرین می‌کند، عقب رفتگی تاریکی را می‌بینید که وسط آن، «در خانه‌ی آقای گرانده» پنهان شده است.»
#اوژنی_گرانده
#انوره_دو‌‌بالزاک (۱۷۹۹ - ۱۸۵۰)

https://t.me/tajrobeneveshtan/2864