شهرام ناظری
گریه کن
تصنیف "گریه کن"
گریه کن
گریه کن که گر سیل خون گری ثمر ندارد
ناله ای که ناید ز نای دل اثر ندارد
هر کسی که نیست اهل دل ز دل خبر ندارد
دل ز دست غم مفر ندارد
دیده غیر اشک تر ندارد
این محرم و صفر ندارد
گر زنیم چاک، جیب جان چه باک
مرد جز هلاک هیچ چارۀ دگر ندارد
زندگی دگر ثمر ندارد
شاه دزد و شیخ دزد و میر و شحنه و عسس دزد
دادخواه و آن که او رسد به داد و دادرس دزد
میر کاروان کاروانیان تا جرس دزد
خسته دزد بس که داد زد دزد
داد تا بهر کجا رسد دزد
کشوری بدون دست رد دزد
بشنو ای پسر، ز این وکیل خر
روح کارگر می خورم قسم خبر ندارد
که این وکیل جز ضرر ندارد
دامنی که ناموس عشق داشت می درندش
هر سری که سرّی ز عشق داشت می برندش
کو به کوی و برزن به برزن همچو گو برندش
ای سرم فدای همچو سر باد
یا فدای آن تنی که سر داد
از ساخته های
#عارف_قزوینیبا صدای
#شهرام_ناظریو سنتور استاد
#طاهری@smsu43