@sherhaye_yavashakiروایت
#هجده_تیر ۱۳۷۸،
#کوی_دانشگاه_تهران،
و شعری که در آن،
#سیمین_بهبهانی شکایت اوباش ستمگر را به محضر
#فاطمه_زهرا می برد...
.
.
#بانو...
.
«بانو، این هدیه به تو؛/ او را از من بپذیر!»
گفت و بُردش سرِ دست،/ افکند از پلّه به زیر.
قربانی بر سرِ خاک/ تابی خورد از سرِ درد
جویی
#خون ... بعدِ سقوط،/ خاموشی بعدِ نفیر.
ابلیسی دست گشاد،/ انسانی رفت ز دست
وای از فرزندِ جوان!/ صد وای از مادرِ پیر!...
▪▪▪بانو، در خواب تو را/ دیدم در هاله ی ماه
چشمانت لاله ی سرخ،/ رویت گلبرگِ زریر.
بانو دیدم که به بر/ داری نوباوه دو تن
این یک چون ماهِ تمام/ وان یک چون مِهرِ مُنیر.
گردی نفشانده زِ رُخ/ بنشستی بر جسدی
با جانی تفته ز غم/ با قلبی خسته ز
تیر.
گفتی: «وا دین و خرد!/ آه از بی شرمی یِ دد!
نعشی در پیش نهد/ گوید از من بپذیر!»
.
بانو، بر کُشته ی جهل/ افشاندی سیل سرشک
کردی بر تن، کفنش/ زان بالاپوشِ حریر...
▪▪▪چون می رفتی، ز پِیَت/ دیدم نوباوه سه تن
یک تن آن نعشِ نحیف/ از نو چالاک و دلیر
بر جاش افتاده به خاک/ ظالم در بندِ هلاک
چونان خارایِ پلشت/ چون خاشاکِ حقیر.
▪▪▪بانو، آگاه تویی: / دیدی بر ما چه گذشت
بانو، دانای خبیر! / بانو، بینای بصیر!...
.
تیر ۷۸
#سیمین_بهبهانياز دفتر
#یکی_مثلا_این_که...
🆔 @sherhaye_yavashaki ⬅️join
♦️