#برگه_شوندانگفتم خوابزده ای
گفتی خواب نما
تعبیر کن خواب خاکم را
اکنون بگو آن هفت لاغر
چگونه آن هفت چاق را بلعیدند
آی ی ی خوابزده
ای تردیدهایت؛ گیسوی شیرین
آیا خوابزده ها
عشق و خاک را یکجا به آغوش می کشند
یا هر دو را به دست های مکنده پاییز می دهند
تعبیر کن پنجره هایی که خود را بسته اند
و صبح را
نشسته روبروی سلام های نیمه جان
ای خواب زده
تعبیر کن؛
کودکان
بخندهایشان را در خواب من که از بادنما آویزان شده بود
واکس زدند
ای چهره ات سوال
صدایت سوال
ای دار خویشتن
تعبیر کن
آینه هایی را که خود را در سایه دیدند
و خودکشی را با خود کشیدند به مغز گلوله ها
این خیابان های سرخ از خاک را تعبیر کن
ای گونه هایت از خواب، سرخ
مرگ را به عشق تعبیر کن.
#سولماز_نصرآبادیخواب خیس است
چه نسیم فوت کند در چشمِ شمع
چه صفحه گرامافون برقصد باله
چه پاک کند لاکِ سیاهم را
_ سرمه دودیام را مرگ
خواه و ناخواه خواهرم لیلی
خیلی خیلی
خیس است خواب زیرا
در غسالخانه
تناتنم را شُست مادر
با دستهایِ پُر هاشور
به اتفاقِ سدر و کافور
وَ پُست کرد در پاکتِ تابوت
برایِ قبر بی صبر
وقتی بی کیِ ترس از سرما
پوستینِ تن کندم
و از ارتفاعِ پَستِ ماضی
راضی تر از راضی به قله برگشتم!
میدانم این ماه
پایه حقوقِ چشمانِ شلوغ مادر
به نرخِ دریاست
حتّی قبل از خودکشی نهنگ
سرخ ماهی عید
میتواند در آن آب آب
و حسابی شنا کند!
#سیدمحمدرضالاهیجی ساکوتی.هند
https://t.center/shavandanpage