#دیدگاه #سیرک_انتخابات با یک نگاه میتوان فهمید که هر۲ نامزد در موضوعات بنیادی که عامل مشکلات امروز ما هستند نظری کمابیش یکسان دارند.
تکلیف جلیلی که مشخص است؛ آزادی پوشش،اقتصاد آزاد،مالکیت، رقابت،تجارت آزاد، رابطه با غرب، آزادیهای سیاسی
و اجتماعی، هیچکدام را قبول ندارد.
اما درمورد پزشکیان کمی باید دقیقتر شد. او با اکثر اینها بصورت
#مشروط موافق است. پس اینجا باید پرسید مشروط یعنی چه؟
۳ معنای متفاوت برای مشروط بودن میتوانیم تصور کنیم.
۱.منظور از مشروط بودن آزادیها شاید این باشد که آزادی
و حقوقی وجود دارد، اما تا آنجا که دولت تعیین کند.
این یکی دقیقاً عین نداشتن آزادی
و حق است. اولین اصل
و هستهی مرکزی آزادی، آزادی از دولت است؛ جایی که دولت برای آزادی حد تعیین میکند یعنی اصلاً آزادیای وجود ندارد. دولت درواقع اینجا اعلام میکند: «حالا که حقوق
و آزادیهای شما را گرفتهام، تعیین میکنم که با جان
و مال خود چه باید بکنید.» این آزادی نیست،
و دقیقاً مشکل ما دراین نیم قرن هم همین توهم آزادی بوده.
۲.یک معنی دیگر برای مشروط احتمالاً اینست که «ما بشرطی اجازهی این آزادیها را میدهیم که از بالاتر بما اجازه بدهند.» این مورد توضیح بیشتری لازم ندارد، جز این که قبول کنیم چنین چیزی نه با فلسفهی رأی سازگاری دارد، نه کلاً با دموکراسی.
اگر قرار است رأی چیزی را حل کند، باید رأی به همان کسی باشد که اجازهی اجرای این آزادیها را به رئیسجمهوری صادر میکند. که در اینمورد نه میتوان رأیی داد، نه در این چند دهه کوچکترین اجازهای برای این آزادیها از طرفش صادر شده.
۳.آخرین منظوری که میتوان متصور بود این است: «ما بشما میگوییم این آزادیها
و حقوق را دارید، اما در عمل به شما نمیدهیمشان.»
قبول داریم که این نتیجهگیری کمی دور از ذهن است، اما با توجه به رویکرد بدون اصول اصلاحطلبان در گذشته، محتملترین معنی «مشروط» همین است.
اینها در صحبت میگویند که این حقوق
و آزادیها را در کشور داریم؛ امروز در صحبتهای مناظرهای، فردا در صحبت با خبرنگاران خارجی.
ولی در عمل به همان سختی اصولگرایان به سرکوب ادامه میدهند.
این بیاصولی آشکار است. برای مقایسه، جلیلی را ببینید:
وقتی مثلاً میگوید با اقتصاد آزاد
و رقابت مخالف است، با دخالت دولت در اقتصاد
و قیمتگذاری
و سیاستهای حمایتی هم موافق است.
اینها مکمل هم هستند.
اما در سمت مقابل:
پزشکیان با اقتصاد آزاد
و مالکیت
و رقابت بصورت «مشروط» موافق است!!،
و همزمان با قیمتگذاری
و سیاستهای حمایتی
و دخالت دولت در اقتصاد هم موافق است. با رابطه با غرب موافق است، اما سرمایهگذاری خارجی را بهصورت «مشروط» مجاز میداند. با آزادیهای سیاسی
و اجتماعی موافق است، اما آزادی پوشش را مشروط میداند
و با آموزش خصوصی (بخوانید غیرحکومتی) مخالف است.
««موافقت زبانی اصلاحطلبان با هر چیز خوب
و بد، در عمل یعنی مخالفتی شدیدتر با آن چیزهای خوب»»
جلیلی اصولی دارد، هرچند ویرانگر، که آنها را صراحتاً اعلام کرده
و تناقضی هم در وعدههایش نیست.
از آن طرف پزشکیان،
و کلاً اصلاح طلبان، هیچ اصلی ندارند
و تمام وعدههای «امیدبخش» آنها متناقض است.
جلیلی میگوید «این اصول من، اگر رأی آوردم که آوردم، اگر نه هم هیچی.»
اما پزشکیان میگوید: «ما برای رسیدن به قدرت هر حرفی که هر کسی خوشش بیاید میزنیم.»
این استراتژی بعد از
انتخابات لاجرم به این تبدیل میشود:
«برای ماندن در قدرت هرکاری که لازم باشد خواهیم کرد، پایش بیفتد حتی سرکوبهای ما از جلیلی هم شدیدتر خواهد شد.»
این دقیقاً همان بلایی است که در دوران روحانی سر این کشور آمد. دولتی که به هرکس وعدههایی امیدوارکننده میداد، برای حفظ قدرت، شدیدترین سرکوبها
و خشونتورزیها را در تاریخ معاصر ایران مرتکب شد. در حالیکه مزدورانش در رسانههای خارجی همه چیز را عادی جلوه میدادند.
از آنطرف، رئیسی که آمد، اوضاع بدتر شد، اما طبق انتظار بود. این انتظار برای اوضاع بدتر باعث شده بود تا مردم (موافق یا ناموافق) برای فجایع آماده باشند
و همه هم در رسانهها بازتاب پیدا کنند؛ اما ویرانیهایی که اصلاحطلبان بهبار آوردند همه را غافلگیر کرد.
و بدتر، کسی در دنیا اهمیتی نمیداد که آن ویرانیها
و بعد کشتارها را بهبار آورده.
جلیلی
و پزشکیان هیچکدام کوچکترین نقشی در جلوگیری از نابودی نخواهند داشت.
فقط در اولی این نابودی آشکار
و مورد انتظار است
و مردم هم تا حدی، مستقل ازین دولت، برایش آماده خواهند شد.
پزشکیان از همین الان با تبلیغ جلوگیری از ویرانی آمده، اما تنها کاری که او
و تیم دولتی
و رسانهایاش خواهندکرد پنهان کردن ویرانیها
و عادی جلوه دادن همه چیز است،
و بعد که دیگر نتوانند پنهانشان کنند، بدتر از جلیلی به جنگ با مردم خواهندآمد.
#فقط_تحریم_و_بایکوت_سیرک_انتخابات#اصلاحطلب_اصولگرا_دیگه_تمومه_ماجرا#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران