#توله_های_بابا_اکبرویشکا آسایش و داستان یک بازی تکراریجای شگفتی است که در عصر انفجار اطلاعات، و پس از تمام تجربیاتی که در این دو سه سال به دست آوردیم و تمام شعبدهها و مهرههایی که برای ما رو کردند، کماکان باید شاهد باشیم که میتوان با یک متن احساساتی و یک تصویر بدون حجاب، عدهای از هموطنان را فریفت!
دو سه روزی است که متنی از ویشکا آسایش به همراه تصویر بدون حجاب او در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. متنی که ظاهرا تصویری از شجاعت و مبارزه نویسنده راارائه میدهد. اما نکته اینجاست که اکثر دوستان تنها یکی دو پاراگراف ابتدایی از این متن طولانی را نشر میدهند. به راستی چرا؟
در قسمتی از این متن که نشر داده میشود، خانم آسایش از جاویدنامان
#ندا_آقاسلطان و
#مهسا_امینی میگوید؛ و از محرومیت از حقوق اولیه و نابرابری جنسیتی؛ و از این که نهایتا نتوانسته تاب آورد و "سازش و مصالحه را ادامه دهد" و
" تصمیم گرفتم تا زمانی که قوانین حجاب اجباری در ایران پابرجاست!، کار جلوی دوربین را متوقف کنم. در نتیجه کشورم را ترک کردم تا فصل جدیدی از زندگیم را شروع کنم."صرفنظر از کد واژههایی مانند "تا حجاب اجباری پابرجاست..." و "نابرابری جنسیتی" که باید هشدار دهنده باشد (مگر مبارزه ما با جمهوری پنجاهو هفت، تنها بر سر حجاب اجباری است؟ و مگر به یاد نداریم که مجموعه پنجاه و هفت، بسیاری از مهرههایش را با همین ترفند "برداشتن حجاب" و با رمز "زن زندگی آزادی" به میدان فرستاد؟) اما آنچه که نشر داده نمیشود، اتفاقا بخش مهم این متن است: جایی که خانم آسایش از نسرین ستوده، نرگس محمدی، و شیرین عبادی میگوید؛ و آنان را زنان فوقالعاده قوی و شجاع و مقاوم و مبارزان حقوق بشری معرفی میکند؛ و این که آرزو دارد آنان را بر پرده سینما نقش کند:
«
وقتی فیلمنامه «هفت روز» را خواندم، عمیقاً تحت تاثیر قرار گرفتم. با دو چالش مهم روبرو شدم: مسئولیت به تصویر کشیدن زنان فوقالعاده قوی و شجاع، مبارزان حقوقبشری مانند نسرین ستوده، شیرین عبادی و نرگس محمدی. احساس افتخار کردم که این زنان مقاوم را روی پرده زنده کنم، داستانهایشان را به اشتراک بگذارم و تجربیاتشان را بازتاب دهم. زنان ایرانی مظهر قدرت و استقامت هستند و از حقوق اساسی انسانی خود شورمندانه دفاع میکنند. این فرصتی عمیق برای مشارکتی معنادار در سینما و نور تاباندن به روایتهای ضروری بود.»
با تجربیاتی که داریم، میدانیم که اینگونه نام بردن از این چهرههای خاص، بدون دلیل و بدون طرح و برنامه قیلی نیست؛ و حال معنای این حجاب برداشتن و از "زنان" و "حقوق بشر" داد سخن دادن را درک میکنیم.
و اگر هنوز ذرهای در توطئهآمیز بودن تمام این جریان تردید دارید، پروموت شدن ایشان توسط بیبیسی، قطعا باید شک ها را به یقین تبدیل کند: توپ جمهوری پنجاهو هفت به سمت بیبیسی پرتاب شد؛ و بیبیسی پاس را گرفت. شما را نمیدانم؛ اما من به شخصه منتظر این جملات آشنا از طرف این خانم هستم: «آقای پهلوی طرفداران افراطیت رو کنترل کن و بیا توضیح بده که جمع جرج تاون و منشور مهسا چه شد؟»
اما میپرسم: پس از آن همه تجربه مهرهسازیهای مجموعه پنجاه و هفت، شورای رهبری، جرجتاون، منشور مهسا، و به خصوص ضربههایی که از طرف سلبریتیها متحمل شدیم، آیا زمان آن نرسیده که دوستان ما در برخورد با مواردی از این دست، بیشتر احتیاط کنند؟ آیا چنین موضوعی، ارزش یک جستجوی ساده را ندارد؟ آیا رسالت ما در آگاهیرسانی، تنها شامل فوروارد کردن پستها میشود؟ از گروههای دیگر - که اتفاقا گرایشاتی به تفکر پنجاهوهفت دارند - آنچنان انتظاری نیست؛ اما طیفی که خود را
#ایرانگرا و
#پادشاهیخواه میداند، آیا نباید در اینگونه موارد احتیاط بیشتری به خرج دهد؟
#ارسالی_همراهانپ.ن
مطمئن باشید کانال هایی که گلچین شده این پست را با علم به خندق حجاب همرسانی کرده اند جاانداز هایی هستند که درون سامانه شاهنشاهی چون اسب تراوای دشمن عمل کرده و چون موریانه بجان ان افتاده اند
همان متن هم کدواژه هایی برای تشخیص و شناخت سلبریتی صادراتی داشت اما امان از کبوتران نامه بر مجازاباد...
#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران