#حجاب_شهادت_مطیع_ولایت
اینها را فراموش نکنیم ،همیشه در حال #جهادیم و راه #شهادت باز است.
وای اگر از این قافله عقب بمانیم 😔
.
تبادلات:
@E57l64
لطفا اگر بخاطر شهدا عضو کانال میشید پس لفت ندید شهداارزشمندند بمون باشهدا رفیق شو رفیق❤❤
🔺به خاطر این روزها به حالت #غبطه می خورم 🔺نه فقط از این جهت که #مظلوم واقع شده ای ! 🔺بلکه بیشتر برای این که معیار تشخیص #حق از #باطل گشته ای نگران #فحش ها و #بی_احترامی هایشان نباش ! 🔺این روزها باید در #تاریخ این مرز و بوم ثبت شود !
🔺کاری ندارم بزرگوارانی که این نوشته را می خوانند ،به چه عزیزی #رای می دهند ، هر که رای بیاورد #رئیس_جمهور#ایران و همه #ایرانیان است.
🔺اما با این کار دارم که عده ای که صبح و شب دم از #آزادی می زنند و حتی از حق #سگ ها می گویند چرا برای #مخالفان_سیاسی_شان پر ارزنی احترام قائل نیستند !
🔺این #دیکتاتورهای#لیبرال هرکه برخلافشان فکر کند و حرفی بزند را قلع وقمع می کنند.
🔺این ها دم از مردم می زنند اما اساسا مرادشان از مردم ، ساکنان #اتوبان_همت به بالا است !
🔺مگر ندیدی یکی از همین ها اخیرا گفته است : رعیت دنبال یک گونی #سیب زمینی و یک گونی #برنج بیشتر است!
🔺دقت کن ! او مردم را #رعیت خطاب می کند همان مدلی که #ارباب ها مردم را خطاب می کردند.
🔺#دموکراسی در نگاه این جماعت یعنی تو حق داری فقط شبیه آنها فکر کنی وگرنه عقب افتاده هستی!
🔺مگر نشنیده ای که بزرگان سیاسی هم فکرشان هم مانندخودشان به مردم #شهرستان ها #توهین می کنند و آنها را فاقد #شعورسیاسی می دانند! چرا ؟ چون در #انتخابات به #کاندیدای آنها رای نداده بودند!
🔺همین الان هم خیلی از #هنرمندان، مخالف این جماعت می اندیشند منتها مانند تو #شجاعت ابراز #عقیده شان را ندارند، بندگان خدا #می_ترسند ، تو هم به آنها حق بده و ترسشان را به رویشان نیار!
🔺پریروز یکی از #خواننده_ها با من تماس گرفت و گفت : به من می گویند اگر طی همین دو روز از آقای #دکتر_روحانی حمایت کنی #مجوزت را خواهی گرفت و گرنه ...
🔺به های و هویشان کاری نداشته باش اینها عده ای #اندک اما #پر_سر_و_صدایند اما مهم این است که اندک هستند.
🔺امیر جان #بخوان ، تو باید بخوانی بخوان برای همان کسانی که به یک کیسه #برنج بیشتر می اندیشند
🔺و شنیده ام همان ها که به #رئیس_جمهور قبل اعتراض می کردند که چرا عکس پرسنلی #زهرا_رهنورد را در #مناظره ها نشان داده، الان کارشان شده انتشار عکس های سالهای پیشین تو !!
🔺عیبی ندارد!🔺
🔺سرت را بالا بگیر و خدا را شکر کن که به واسطه تو این همه #نفاق را آشکار کرد!
ستارخان، سردار #مقاومت آذربایجان و جنبش #مشروطیت نوشته است: من هیچ وقت #گریه نمی کنم ، چون اگر اشک می ریختم، آذربایجان #شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست بخورد، #ایران زمین میخورد . اما در مشروطه دو بار اون هم تو یه روز #اشک ریختم.
حدود ۹ ماه بود که تحت فشار بودیم … بدون #غذا ...بدون #لباس … از قرارگاه اومدم بیرون … چشمم به یک #زن افتاد با یه #بچه تو بغلش. دیدم که بچه از بغل مادرش اومد پایین و چهار دست و پا رفت به طرف #بوته_علف … علف رو از ریشه درآورد و از شدت #گرسنگی شروع کرد #خاک ریشه ها رو خوردن … باخودم گفتم الان مادر اون بچه به من #فحش میده و میگه #لعنت به ستارخان که ما را به این روز انداخته … اما مادر کودک اومد طرفش و بچه اش رو بغل کرد و گفت: عیبی نداره فرزندم … #خاک_میخوریم_اما_خاک_نمیدهیم اونجا بود که اشکم در اومد.
نمی دانم چه شد که کشکی کشکی #آر_پی_جی_زن و #تیربارچی دسته مان حرفشان شد و کم کم شروع کردند به تند حرف زدن!
اول کار جدی نگرفتیمشان، اما کمی که گذشت و دیدیم که نه بابا قضیه جدی است و الان است که دل و جگر همدیگر را به سیخ بکشند!
با یک اشاره از مسئول دسته، افتادیم به کار!
اول من نشستم پیش آر پی جی زن که #ترش کرده بود و موقع حرف زدن قطرات بزاقش بیرون می پرید. یک #کلاهخود دادم دست تیربارچی و گفتم: بذار سرت #خیس نشی! هوا سرده می چایی!
تیربارچی کلاهخود را سرش گذاشت و حرفش را ادامه داد.
رو کردم به آر پی جی زن و خیلی جدی گفتم: خوبه! خوب داری پیش می ری! اما مواظب باش نخندی! بارک الله!
کم کم بچه های دیگر مثل دو تیم دور و بر آن دو نشستند و شروع کردن به تیکه بار کردن!
- نه اینطوری دستت را تکان نده. نکنه می خواهی انگشتر عقیق ات را به رخ ما بکشی؟
- آره. بگو تو موری ما سلیمان خاطر. بزن تو بر جکش!
آن دو هی دستپاچه می شدند و گاهی وقت ها با ما #تشر می زدند. کمک آر پی جی زن جلو پرید و #موشک_انداز را داد دست آر پی جی زن و گفت: سرش را گرم کن، گراش را بگیر تا موشکو آماده کنم!
آن قدر کولی بازی درآوردیم که یک هو آن دو دعوایشان یادشان رفت و زدند زیر #خنده! ما اول کمی قیافه گرفتیم و بعد گفتیم: به! ما را باش که فکر می کردیم الانه شاهد یک دعوای مشتی می شویم! برید بابا! از شماها #دعوا کن در نمی آد!