شهدا شرمنده ایم

#مادر
Канал
Логотип телеграм канала شهدا شرمنده ایم
@shAHIDSHARMANDEIMПродвигать
57
подписчиков
8,72 тыс.
фото
2,02 тыс.
видео
638
ссылок
سلام عزیزان هی دم زدیم از یاد یاران و شهیدان اما وفای بر شهیدان را یادمان رفت ادمین کانال @arainezhad 🌷ثبت کانال در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی🌷 http://t.center/itdmcbot?start=shahidsharmandeim
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃

#نذرامام_زمان

نذر کردم که اگرخداچند فرزند پسر سالم به من عنایت فرماید آنهارا تربیت کنم تا سرباز امام زمان علیه السلام شوند. وحسین آقا وقتی درسش تمام شد به خدمت سربازی در ارتش رفت وبعداز اتمام سربازی به سپاه رفت و گفت: مامان چون توخیلی دوس داری من سربازامام زمان علیه السلام باشم میروم آنجاخدمت کنم . اولین بار که لباس سپاه پوشید و دیدمش انگار بهترین روز عمر من بود. خودش چهره سفید و زیبایی داشت و انگار در این لباس سبز می‌درخشید.»

#بزرگ_شده_هیئت

حسین آقا بزرگ‌شده هیئتای امام حسین علیه السلام بود وچای ریز آقا بود. و من تو روضه های علی اصغرسلام الله علیه به فرزندانم شیرداده بودم. و حسین هم همانطور که خودش راهشو انتخاب کرد فدای راه ابا عبدالله علیه السلام شد.

#شهید_حسین_مشتاقی🌷
راوی: #مادر_بزرگوار_شهید🌷

⚘شهید گمنام⚘:
@shahidsharmandeim🌷🌷🌷
بر سرم قرآن📗
و دستانم به سوی آسمان


از خدا مےخواهمت امشبـ🌙
اجابت مےشوی؟!😔


💔 @shahidsharmandeim


#مادرانه #مادران_شهدا #مادر_شهید
#شهید_هادی_شجاع_به_روایت_مادر

از دختر همسایه برایش خواستگاری کردم و مهر امسال(سال۹۴)جشن عروسی‌اش بود. ۱۰ روز از عروسی‌‌اش گذشته بود که به مأموریت رفت برای دفاع از #حرم_بی‌بی_زینب(س) راهی سوریه شد و بعد از چند روز به آرزویش رسید وقتی با پیکر تازه‌ دامادم مواجه شدم که مثل حضرت زهرا«س» تیر به پهلوهاش اصابت کرده بود، حالم دگرگون شد مثل حال همه پدر و مادرها مویه می‌کردم اما قشنگ‌ترین حرفم این بود مادر سلامم را به خانم زینب‌(س) برسان و #شفیع ما باش، پسرم همیشه می‌گفت: دعا کنید من شهید شوم و باعث افتخارم است پسرم فدایی خانم زینب(س) شد، من حضور پسر شهیدم را همیشه حس می‌کنم کل خانواده خوابش را دیدند، پسرم در هر دو سرا دستگیرمان است مردم اسلامشهر و توابع برای تشییع پیکرش آمدند و خیلی با شکوه این مراسم برگزار شد مراسم تاریخی بود آن روز نماز جمعه و نماز میت بر پیکرش خواندند، همه پسر شهیدم را با وهب نصرانی مقایسه می‌کردند هادی ۱۰ روز بعد از عروسی روز ۵ مهر به مأموریت سوریه رفت ۲۸ مهر شهید شد و پیکرش رو ۳۰ مهر برای ما آوردند و اول آبان روز #تاسوعا به خاک رفت...

#من_زنده‌ام
نبودن‌هایش واقعاً سخت است دلتنگی #مادر تمامی ندارد از اینکه فرزندم در راه خدا رفت خوشحالم اما مادرم دلم هوایش را می‌کند، خوابش را می‌بینم که می‌گوید: مادر من زنده‌ام بیقراری نکنید می‌گوید: من کنار قبر بی‌بی زینبم...
پسرم همیشه از خدا می‌خواست به #شهادت برسد و می‌گفت# جان زهرا(س) روز تاسوعا خاکم کنید همین طور هم شد و تاسوعا به خاک سپردیمش از اینکه مادر شهید هستم افتخار می‌کنم به خودم می‌بالم طوری پسرم را تربیت کردم که فدایی خانم زینب(س) شد...


@shahidsharmandeim
"بنام #مادر"

پابه پای غم من پیر شد و حـرف نـزد...!!!
داغ دید از من و تبخیر شد و حـرف نـزد...!!!
شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب.!!!
شب به شب آمدنم دیر شد و حرف نزد.!!!
غصه میخورد که من حال خرابی دارم...!!!
از همین غصه ی من سیر شد و حرف نزد!!!
وای از آن لحظه که حرفم دل او را سوزاند!!!
خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد!!!
صورت پر شده از چین و چروکش یعنی!!!
مادرم خسته شد و پیر شد و حرف نزد •••!!!

درود بر تمامی مادران ،خصوصا مادرانی که فرزندشان #شهیدان_گمنام هست و پرستاری جز ریگ های بیابان و مادری جز #شهیده_حضرت_زهرا_س ندارند
#شهدا_شرمنده_ایم
#کوثر
@shahidsharmandeim
روز #مادر را به‌نیابت از فرزندان #شهیدشان به مادران آسمانی تبریک می گوییم
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
@shahidsharmandeim

- یه پسر خوش قد وبالا دادیمـ🙄
یه پلاک گرفتیمـ

- منصفانه بود مادر جان نه؟

- نه !
من پلاک هم نمیخواستمـ😓


🍃💚 @shahidsharmandeim


#مادر_شهید #مادران_شهدا
#زنان_زینبی #صبر_زینبی
‍ ‍ «خانم محبوبه بلباسے،
همسر گرامی شهید.
من خواندم وصیّت‌نامه‌ی این #شهید را که به همسرش میگوید که اگر #شما نبودی، من به این راه نمیرفتم.
شما بودی که کمک کردی من به این راه بروم✌️🏻
این‌طوره خانم؟»
همسر شهید که گویی از تلطّف آقا جا خورده،🙄
چیزی نمے‌گوید.
#مادر_شهید اما به زبان می‌آید که:
- بله، همین‌طوره؛😌
محمد اصلاً خونه نبود و بار زندگی و بزرگ کردن چهار تا بچه،
روی دوش خانومش بود.❤️
در آغوش همسر شهید،
دختر ۲۰روزه‌ی شهید قرار دارد.👼
همسر شهید از آقا خواست که در گوش فرزندش اذان و اقامه بگوید.😇
آقا نیز رو به جمعیت مردان گفت که بچه را از مادرش بگیرند.
آقا شروع کرد در گوش راست اذان گفتن😍💚
به گوش چپ که رسید گویا نوزاد هوشیار شده بود و کم‌کم داشت تقلّا می‌کرد
که رهبر آهسته‌آهسته او را تکان داد تا مجدداً آرام شود.


💞 @shahidsharmandeim

#شهید_محمد_بلباسی
#زینب_بلباسی #فرزند_شهید
#همسر_شهید #حضرت_آقا
#زنان_زینبی #همسران_شهدا
■إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون

#مادر_شهید حسن جنگجو
دقایقے قبل
به فرزند شهیدش پیوست🕊


دیروز روی فرزند را
پس از ۳۴ سال دید
و امروز همزمان با
تشییع فرزندش
آرام گرفت💔


🏴 @shahidsharmandeim
۱۶ سال بیشتر نداشت که #مادر شد
و حالا این پسرک، نه تنها فرزند بلکه هم بازی و همه وجودش شده بود...

احمد قد کشید و بزرگ شد
و حالا از مادر اجازه #رزم مےخواست

این شیرزن لبنانی با جنگ بیگانه نبود
لبنان، سرزمینی نیست که به چشم استعمارگران نیاید...

اما سلام بدرالدین به پسر اجازه رفتن داد...
پسر رفت و مادر به چشم خود مےدید که
پسرش
دوستش
هم بازی اش
پاره تنش
دارد مےرود
اما سر بلند کرد و گفت
جوان رشیدم فدای عمه سادات
پسرم فدای مهدی عج

عجب صبری دارند این مادران شهدا...
عجب دل بزرگی دارند ...
#نسئل_الله_منازل_الشهدا


ارادت خاصی به ائمه اطهار داشتم و دفاع از حریم اهل بیت رو وظیفه خودم میدونستم همزمان با اعزام مدافعان حرم از لشکر حزب الله
برای دفاع از حریم آل الله به سوریه رفتم😍😇

در اونجا با عشق و علاقه ای که به عمه ی سادات داشتم جانانه میجنگیدم🙂😊💪

تا اینکه در یکی از درگیری ها درسوریه از ناحیه دست
مجروح شدم که منجر به از کار افتادن انگشت کوچک دست راست شد☹️

وبرای مداوا به بیمارستان نبطیه لبنان انتقال داده شدم
اما عطشم برای شهادت خیلی زیاد بود و دوباره همراه سایر رزمنده های حزب الله
به سوریه رفتم☺️


🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿

سرانجام در ۲۹ فوریه ۲۰۱۶
(1394/12/10) در منطقه الصوامع ادلب (سوریه) در
درگیری با تکفیری ها و عملیات
براثر برخورد بمب هاون 60 و اصابت ترکش های زیاد الخصوص به سر , و پا (قطع تاندون و اعصاب پا) و دیگر اعضای بدن فالفور شهید شدم😍😇

و این دقیقا سه روز قبل از رفتنم به دانشگاه بود☺️ ،، نشد که دانشجو بشم 😆

وقتی سوریه بودیم با دوستام عهد بستیم بعد از جنگ با هم به کربلا و مشهد بریم و به دوستام میگفتم آرزویی جز "شهادت" ندارم
یک هفته بعد از این حرفام شهید شدم
😁😅



.

@shahidsharmandeim

بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زبانِ حال #مادر_شهید 👇🏻

ای از علے مدد گرفته
دلم یه جوری بد گرفته...😔

🎤به نفس:
حاج #محمود_کریمی


@shahidsharmandeim

برای صبر روز افزون و آرامشِ دلـِ خانواده های شهدا دعا ڪنیم📿
محمدرضا بہ دوچیز خیلےحساس بود🙄

🎈|موهاش🙆🏻‍♂
🎈|موتورش🏍

قبل ازرفتن بہ #سوریه
هم موهاشو تراشید
هم موتورشو بہ دوستش بخشید
بدون هیچ وابستگے رفت💔


#مادر_شهید
@shahidsharmandeim
#شهیدمحمدرضادهقان
چطور مےتوانم ببینم که حرمــ
حضرت زینبــ (س) در خطر باشد
امّا پسرم را براے دفـاع نفرستم..؟؟؟


@shahidsharmandeim
#مادر_شهید
#شهید_احمد_مشلب
#شهید_BMW_سوار #لبنان
#مادران_شهدا
مےدانے
آرزوے مادرےام
دامادےات بود💍😭
اما
مُـ‌هــرے ڪہ درشناسنامہ‌ات خورد،
مےارزد بہ تمام آرزوهاے مادرانہ‌ام💚


@shahidsharmandeim
#مادر_شهید
#شهید_مسعود_عسگری
یه روز بهش گفتم:
امیر من بمیرم چیکار میکنے؟

گفـت:
نگران نباش مامان
من قبل تو شهید میشم😌💚



@shahidsharmandeim
#شهیدامیرسیاوشی
#مادر_شهید #شهدای_مدافع_حرم
✍🏻دست نوشتہ #مادر_شهیدمدافع حرم قدیر سرلکـ

👈🏻پسر عزیزم، قدیر
دلم برای تو تنگ شده😢
به بلندی آسمان و به پهنے دنیا...

#ای_جان
#تصویروبازکنید

@shahidsharmandeim
@Raheorooj


#اثر_دعای_مادر_شهید


نیمه شب بود.
احساس کردم کف پام خیس شد!
نشستم ،دیدم حسینه!
کف پامو میبوسید!
گفتم:مادر چیکارمیکنی!؟
اشکش جاری شد.😭
گفت:مادر!دعاکن مثل امام حسین بدنم تکه تکه شه و چیزیش برنگرده...
اشکم درومد...😭
بار آخری بود که میدیدمش…
گلوله ی تانک نشست به سینش
فقط یه تکه از استخون پاش برگشت...

#مادر_شهید
#شهید_حسین_ایرلو
#زنان_زینبی

@shahidsharmandeim
بیـست و هفٺ سـال اسټـ
کہـ قابــ عڪسِ کنار کریسمـس
یـــــاد تو را بـرایم زنده مے ڪند...


#مادر_بزرگوار
#شهید_وهانچ_رشیدپور_بابرودی

@shahidsharmandeim
لـالـا لـالـا
گلـم لـالـا
بخـوابــ
اے بلـبلم
لـالـا ...

#مادر_شهید
#مدافع_حرم
#شهید_حسین_امیدواری
هنگامه ی وداع با پسرش در #معراج شهدای مرکز

@shahidsharmandeim
Ещё