🎼#موسیقی_ایرانی#ترانه_طاووس@seyribar 💫#سیری_برمسائل_وادبیات_زناندر دنیای شعر و آهنگ،
ترانههایی که شعر آن متاثر از رویدادی در زندگی شخص
ترانهسرا سروده شده باشد،کم نیستند. در تاریخ موسیقی ایران، آهنگ باکلام ماندگار کم نبوده؛ آهنگهایی که در ژرفای جان مردم نشسته است. در ۷۰ سال اخیر چه بسیار آهنگهایی که به هنرِ والای "ابوالحسن صبا"، "علی تجویدی"، "فرامرز پایور"، "پرویز یاحقی"، "اسدالله ملک"، "عباس خوشدل"، "همایون خرّم"، "حبیبالله بدیعی" و دیگر استادان جاودانه شده است. اما در ماندگاری این آهنگهای باکلام، جدا از هنر آهنگساز و لطافت صدای خواننده، شعر و
ترانه شاعرِ
ترانهسرا نیز نقشی مهم داشته است.
ترانه "طاووس مست" یکی از ماندگارترین آثار موسیقی کلاسیک ایران است که با همکاری زنده یاد استاد "رحیم معینی کرمانشاهی"، زنده یاد "استاد پرویز یاحقی" و زنده یاد "بانو مرضیه" ساخته شده است.
"معینی کرمانشاهی" در دوره نوجوانی گرایش ویژهای به نقاشی داشت و همزمان، شعر نیز می سرود و آنها را در روزنامههای محلی انتشار میداد و شاید این پیوند شعر و نقاشی در ذهن وی به سرایش
ترانه های تصویری انجامیده است. در آن سالها از میان
ترانهسرایان، "معینیکرمانشاهی"، گرایش فراوان به تصویرسازی داشت. وی در این
ترانه، به این موضوع اخلاقی اشاره دارد که: طاووس، هنگامی که پرهای زیبا و با شکوه خود را میگشاید، نمیداند که پاهای زشت خود را هویدا میکند. موضوعی که در عرصه
ترانهسازی تازگی داشت.
طاووس با نخوت و غرور، به چتر زیبای خود نگاه میکند و مستانه میخرامد. ولی هنگامی که پای زشتش نمایان میشود، چون غنچه بسته شده و دلش می شکند.
ترانهسرا سپس نتیجه میگیرد که دنیا نیز همین گونه است و آدمها در این جهان، اسیر زشت و زیباست. او، هم چتر زیبا و هم پای زشت خود را میبیند. یک جهان ذوق و هنر، چتر زیبای اوست و هستی رنجآور، پای زشت او.
"کرمانشاهی" در
ترانههای تصویری خود، همیشه به یک نتیجه اخلاقی میرسید. تصویر را برای نفس زیبای تصویر نمیساخت، بلکه از زیبائی تصویر برای رسیدن به نتایح اخلاقی سود میگرفت. اگر چه این روش، ارزش زیبائی شناسانه
ترانه را میکاست، ولی به هر حال تاثیر تصویر به جای خود باقی بود.
ماجرای پدید آمدن تصنیف "طاووس" (در دستگاه شور)، به آهنگسازی استاد پرویز یاحقی به شرح زیر است:
استاد معینی تعریف می کردند که روزی در خانه خود در پلنگ چال، به هنگام ناهار که از قضا آبگوشت نیز بوده، در خانه به صدا در می آید، "استاد پرویز یاحقی" وارد شده و عنوان می کند که آهنگی ساخته و آمده است، تا "استاد معینی" بر روی آن شعری، بگذارد.
"استاد معینی" می فرمایند که اکنون وقت ناهار است و خوردن آبگوشت؛ پس "پرویز خان یاحقی" هم با ایشان هم سفره می شود و "خانم استاد معینی"، کاسه یی آبگوشت هم جلوی استاد "پرویز یاحقی" می گذارد. در همین حالِ غذا خوردن، "پرویز خان یاحقی"، نوار آهنگی را که ساخته بوده در ضبط می گذارد و آهنگ پخش می شود. ناگهان کبوتری که متعلق به همسایه بوده می آید و سر سفره بین "استاد معینی" و" پرویز یاحقی" می نشیند.
"استاد معینی" پس از دیدن کبوتر، قاشق را بر زمین گذاشته و درحالی که آهنگ پخش می شد، خودکار را در دست گرفتند و شروع کردند به نوشتن
ترانه طاووس:
"در میان گلبنی خوش رنگ و بو، طاووس زیبا با پَرِ صد رنگ خود مستانه زد چتری فریبا…".
"پرویز یاحقی" بسیار از این
ترانه خوشش آمد و گفت: "معینی"، تو کبوتر را می بینی یاد طاووس می افتی، طاووس را ببینی یاد چه می افتی. و چنین شد که این اثر بسیار زیبا خلق گردید.
#جواد_ظل_طاعت@seyribar 💫#سیری_برمسائل_وادبیات_زنان•┈✾~
🌺~✾┈•