#زروان و
#منظومه #ویس_و_رامین /
منظومه ویس و رامین بر پایه داستانی به جا مانده از دوره
#اشکانیان است که میتوان در آن عناصر و نشانه های زیادی از
#زروانیسم را دید. در اشعار این منظومه اشاره به
#تقدیر_گرایی_مستبدانه_ای دارد که گریزی از آن نیست و مخلوق در آن نقشی ندارد. البته این
#جبر_گرایی را در
#عهد_شهرو (
#مادر_ویس ) و
#موبد می توان دید که بدون وجود یا نقش ویس آینده اورا با هم رقم می زنند و او فقط محکوم به گردن نهادن به خواست آن هاست و باید گفت که در جاهای مختلف این منظومه ابیات فراوانی با مضمون تقدیر گرایی موجود است و به نوعی با بیت :
چو برخواند کسی این داستان را
بداند عیب های این جهان را
نبای سرزنش کردن به ایشان
که راه حکم یزدان بست نتوان
داستان پیش رو را نشانه ای از
#قضا_و_قدر و جبر و تقدیرگرایی که مضمون اصلی پرستش خدای زمان است باید دانست.
در این منظومه همواره
#زنان_اند که
#گناهکار_اند هم شهرو در
#عهد_شکنی که مغایر با آیین زروانیست و هم ویس که به همسر خیانت می کند .
#زن اصولا در
#آیین_زروان موجودی گناهکار است بدون در نظر گرفتن بدی های کار موبد در استبداد در ازدواجش با ویس و نیز
#رامین در عشق ورزی اش به ویس و بعد عاشق شدن ویس بر او تمام گناهان به زنان باز می گردد. زن علاوه برگناه ذاتی در هر دو شخصیت گناهی دیگر را نیز بر عهده گرفته تا پلیدی اش چند برابر دیده شود.
از طرفی
#شاه_موبد هم شاه و هم موبد است که نماد
زروان است و هم
#پیر است که نشانه دیگری ازین
#ایزد است. از طرفی دیگر او گرفتار
#حیله_زنانه هم از سوی شهرو و هم از سوی ویس است و با تمام اشکالاتش در منظومه از گناه بری است .
#نرینه ایست که
#قوه_نرینگی ندارد و در برخورد با این شخصیت با زروانی روبرو ایم که به
#صفات #اهورایی میل دارد و شاید در این منظومه به تبدیل این دو به هم و
#جایگزینی #اورمزد به عنوان
#خدای_مقدر به جای
زروان را حکایت می کند.
این منظومه از پرداختن به
#جادو اشاره دارد که
#دایه در جهت خواسته های ویس شاه موبد را جادو میکند. در ابیاتی جادو را به زن دایه نسبت می دهد که مخصوص
#دیویسنان است و ضد زروانی. پس باز هم
#عنصر_مادینه را گناهکار معرفی می کند.
در انتهای داستان نیز بر
#دو_گانگی_ذاتی_جهان که هیچ وجه آن بر دیگری رجحان ندارد اشاره می کند و البته تقدیر گرایی را از یاد نمیبرد.
#دکتر_خدیجه_نقی_پور_فر@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂