اکثریت غالب انسانها باورهایشان را آزادانه برنگزیدهاند و باورهایشان نتیجهی شست و شوی مغزی و شرطیسازی اجتماعی است. آنها دربارهی اندیشیدنشان تأمل نمیکنند و ذهنشان فرآوردهی عاملهای اجتماعی و شخصی است؛ عاملهایی که هیچگاه آنها را نشناختهاند، مهار نکردهاند، و حتی به آنها نپرداختهاند. باورهای شخصی این افراد غالباً ریشه در پیشداوریهایشان دارد.
کلیشهها، تصویرهای کاریکاتوری از امور، ساده سازیهای بیش از اندازه، تعمیمهای فراگیر، وهمها، توهمها، دلیل تراشیها، دوراهی های کاذب، و مصادره به مطلوبها، بخش اصلی اندیشیدن آنها را تشکیل میدهند. اگر سرنخ انگیزههای آنها را بگیریم و دنبال کنیم به دلبستگیها و ترسهای نامعقول، نخوتها و حسادتهای شخصی، خودبزرگ بینی فکری، و ساده لوحی میرسیم. دلبستگیها، ترسها و... که بخشی از هویت آنها شده است.
تمرکز اینگونه اشخاص بر چیزهایی است که مستقیماً بر آنها تأثیر میگذارد یا ارتباط مستقیمی با آنها دارد. آنها جهان را با عینک قوم محوری و ملی گرایی میبینند و تصوری کلیشهای از فرهنگهای دیگر دارند. اگر کسی باورهایشان را به پرسش بگیرد، احساس میکنند به آنها حملهی شخصی شده است؛ حتی وقتی که باورهایشان ناموجه باشد. وقتی احساس تهدید میکنند، معمولاً دست به دامان تفکر کودکانه یا ضد حملههای هیجانی میشوند. اگر پیشداوریهایشان را به پرسش بگیرید، غالباً احساس میکنند که به آنها توهین شده است و با جملههای کلیشهای مثل «تو اهل رواداری و تساهل نیستی» و «پیشداوری میکنی» به شما حمله میکنند. برای پشتیبانی باورهایشان به تعمیمهای فراگیر تکیه میکنند.
اگر کسی بخواهد سخن یا نظر آنها را "تصحیح" کند، با آنها مخالفت کند، یا نقدشان کند، رنجیده خاطر میشوند. چیزی که آنها میخواهند این است که دیگران تأییدشان کنند، تملقشان را بگویند، و به آنها احساس مهم بودن بدهند. میخواهند تصویری ساده نگرانه و سیاه و سفید از جهان داشته باشند و درک چندانی از فرقهای جزئی، تمایزهای باریک، یا نکتههای ظریف ندارند؛ یا اگر هم داشته باشند بسیار اندک است.
@Sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂📒#مغالطههای_پرکاربرد#ریچارد_پل