بعد اجتماعی و خصوصی زندگی هنرمندان
به مناسبت ۲۹ آذر سالروز درگذشت ابوالحسن
صبا این بنده دربارۀ روش زندگی و اخلاق هنرمندان دو نظر بهظاهر متناقض دارد.
نخست اینکه معتقدم بعدِ غیرهنری، یعنی شخصیت و زندگی خصوصی هنرمندان، به هیچکس جز خودشان مربوط نیست و نباید خلق و خوی هنرمند را ملاک اظهارنظر دربارۀ هنر او دانست. این نظر در میان مردم ما پذیرفتنی نیست و حتی میتوان گفت عکس آن صادق است. یعنی شخصیت هنرمند را از هنرش مهمتر میدانند.
دوم اینکه اگر کسی در هنر بر بالاترین قلهها پرچم بیفرازد، ولی از معرفت بیبهره بماند زیان کرده است.
این دو نظر، چنانکه گفتم شاید متناقض به نظر آید؛ ولی گمان میکنم با این توضیح تناقض ظاهری از میان برخیزد: نگاه نخست مبتنی بر هنرشناسی است و از زاویۀ مخاطبان هنر مطرح شده و نظر دوم بر اساس انسانشناسی است و از زاویۀ شخص هنرمند بدان پرداختهام. به زبان دیگر ضعفهای شخصیتی یا بیاخلاقی هنرمند تأثیری در مخاطبان نباید داشته باشد؛ اما برای خود او بسیار مضر است.
ابوالحسن
صبا، موسیقیدان بزرگ سدۀ چهاردهم خورشیدی، که بهتنهایی یک ارکستر کامل بود (زیرا سازی نبود که او در نواختن آن ناتوان باشد)، و در آهنگسازی، شناخت موسیقی نواحی و تألیف کتب آموزشی و پرورش شاگردان برجسته کارنامهای ستودنی از خود بر جای نهاد، در اخلاق و معرفت نیز سرآمد بود و درواقع آنچه بیش از هنرش او را محبوب ساخته همان خلق و خوی بهشتی است (زیرا چنانکه ذکر شد، این ملاک در میان مردم از هنر مهمتر است).
یکی از ابعاد شخصیتی انسان در زندگی زناشویی بروز پیدا میکند و در این بعد رفتار
صبا با همسرش شایستۀ الگوبرداری است. در روزگاری که مردسالاری و نگاه تحقیرآمیز نسبت به زنان بیش از امروز رواج داشته و این باور پوسیده که زن خوب باید تنها به کار خانه بپردازد و در همهچیز مطیع شوهر و در خدمت او باشد مورد قبول بخش اعظم جامعه بوده،
صبا با وجود کار وقتگیر موسیقی و مشغلۀ بسیار سرپرستی دو فرزند خود را یکتنه پذیرفت تا همسرش، برای تحصیل به اروپا و امریکا برود.
همسر
صبا، بانو منتخب اسفندیاری، نوۀ عموی
#نیما یوشیج بود و از کودکی به فراگیری نوازندگی تار نزد علیاکبرخان
#شهنازی پرداخته بود.
#شهریار در سوک
صبا غزلی را در خطاب با همین بانوی ارجمند سروده است:
ای منتخب به داغ صباجون چه میکنی؟
لیلای من به حسرت مجنون چه میکنی؟*
شرح ماجرای پیشگفته و اخلاق نیکوی
صبا را از زبان بانو اسفندیاری بخوانید:
«
صبا خیلی به من آزادی میداد. من پس از ازدواج با او شروع به فراگیری هنرهای مختلف کردم. یک دوره آموزش خیاطی را نزد هامبارسوم، خیاط معروف، طی کردم. با داشتن سه فرزند تصمیم گرفتم که برای وسعت بخشیدن به اطلاعات و هنرهایم، از کشور خارج شوم.
صبا نگهداری ژاله و غزاله را به عهده گرفت. من به همراه رکسانا به پاریس رفتم و در مدرسۀ گرلاوین به تحصیل ادامه دادم. بعد از حدود چند ماه به امریکا رفتم و دو سال و نیم هم آنجا بودم. در آن زمان، زنهای شوهردار خیلی محدود بودند، ولی
#صبا که خود دنیای هنر بود، به من خیلی آزادی میداد»**
گرامی باد یاد صبای خوشنوا که در زندگی اجتماعی و خصوصی، همزمان، موفق و آگاه و نیکورفتار بود. گرامی باد یاد او که میدانست جامعهای به رشد و پویایی میرسد که در آن زنان، در عین حفظ حرمت و شأن خویش، آزاد باشند و به تحصیل علم و هنر و کار بپردازند. زن اندیشهورز آگاه آزاد است که میتواند فرزندان صالح و سودرسان برای جامعه بپرورد.
_____*
دیوان شهریار، ج ۱، تهران: نگاه، ۱۳۷۴، ص ۶۸۳.
**
چهرههای ماندگار، ج ۲، به کوشش فروغ بهمنپور، تهران: نامک و بدرقۀ جاویدان، ۱۳۸۳، ص ۲۸۱.
https://t.center/roshananemehr