پرسش:
بر اساس حقوق زرتشتی خانواده، «پادشاه زن» از چه حقوقی برخوردار بود؟
پاسخ:
۱) در درجه ی نخست، «پادشاه زن» از آنجایی که میبایست خوراک و پوشاک و مسکن وی توسط شوهرش تامین و تضمین می شد از حق مسلم نفقه برخوردار بود.
در اینباره در مادیان هزار دادستان، فصل ۳۲ بندهای ۱۲ تا ۱۳ گفته می شود که «پسر تا زمانی که به سن بلوغ برسد و دختر تا زمانی که ازدواج بکند و پادشاه زن در طول کل زندگانی اش از حق خوراک و مراقبت برخوردار می باشند».
گفتنیست که این بدهی به زن و بچه ها نه تنها بر عهده ی شوهر که بر دوش کل خانواده ی شوهر می بود. حتی اگر شوهر بذل و بخششی جداگانه به همسر خویش می کرد، این هدایا قابل کسر از نفقه ی پادشاه زن و فرزندان وی نبودند. در اینباره در مادیان هزار دادستان، بخش دوم، فصل هفتم، بندهای ۸ تا ۱۱ به صراحت به چنین حقوق پادشاه زن ، اذعان شده است.
در صورت درگذشت شوهر، نفقه ی متعلق به پادشاه زن مستقیماً از اموال ورثه برداشت می شد (ن.ک. به دادستان دینی، فصل ۵۳ بند ۱۰).
حتی در صورتی که شوهر متوفی اموال خویش را به جای واگذاری به ورثه در امور خیریه وقف می کرد، باز هم نفقه ی پادشاه زن محفوظ بود و از اموال وقف شده ی شوهر درگذشته اش کسر می شد (ن.ک. به روایت امیت اشه وهیشتان، فصل ۷ بند ۱۰)
۲) افزون بر نفقه، پادشاه زن از حق دریافت مبلغی هنگفت نامور به kābēn در صورت طلاق داده شدن توسط شوهر خویش برخوردار بود امری که چنین امری (طلاق دادن پادشاه زن) را برای شوهرش، بسیار پرهزینه و زیانبار می کرد. این مبلغ هنگفت (kābēn) که شامل بخش اعظمی از دارایی شوهر می شد در صورت فوت وی نیز به پادشاه زن اعطا می گردید تا وی برای مواجهه با هزینه های زندگی در درازای باقی عمر خویش مشکلات مالی کمتری داشته باشد. گفتنیست در صورت عدم جدایی و یا فوت شوهر، پادشاه زن و یا بستانکار پادشاه زن می توانست این مبلغ هنگفت را از شوهر وی مطالبه کند. به دیگر سخن، این مبلغ (kābēn ) نوعی دهش قابل مطالبه از جانب شوهر به پادشاه زن قلمداد می شد حتی اگر در عمل همیشه مطالبه نمی گردید.
۳) بنا بر برخی شواهد (ن. ک. به روایات پارسی هرمزیار فرامرز و دیگران، صفحه ی ۲۰۳؛ مادیان هزار دادستان، فصل ۱۰۵، بندهای ۱ تا ۳) زنان متاهل می توانستند آزادانه اموالی که از پدر خویش به ارث برده بودند را مدیریت کرده و از حقوق و اختیارات کامل بر آنها برخوردار باشند. این اموال شامل جهیزیه و کلیه اموال به ارث برده از پدر آنان می بود.
۴) در برخی مواقع در صورتی که شوهر ، پادشاه زن را طلاق می داد، وی موظف بود تا تمامی درآمدهای ناشی از اموال زن که کسب کرده بود را به او برگرداند (در این زمینه متون دیدگاه واحدی ندارند).
۴) در صورت طلاق با رضایت طرفین، هدایایی که شوهر در طول زندگی زناشویی به پادشاه زن داده بود به شوهر بازگردانده نمی شدند.
۵) بنا بر نص صریح مادیان هزار دادستان، بخش دوم، فصل ۶، بندهای ۱۴ تا ۱۶، در صورتی که در موقع ازدواج، طرفین قراردادی را تنظیم کنند که مبنی بر آن، پادشاه زن شریک اموال شوهر شود، در آن صورت ، پادشاه زن می توانست این اموال که دیگر به او نیز تعلق داشت را مورد بذل و بخشش و داد و دهش قرار دهد. البته در نظام حقوقی زرتشتی خانواده، در مورد اینکه آیا پادشاه زن می توانست به تنهایی از چنین اختیاراتی برخوردار باشد یا خیر، اتفاق نظر وجود نداشت.
نکته ی بسیار مهم آنست که طرفین می توانستند قرارداد ازدواج را به گونه ای تنظیم کنند که اموال هر یک از زوجین جدا بماند که در اینصورت درآمدهای ناشی از اموال زن به پدرش تعلق می داشت.
✍ فریدون راستی
یاری نامه:
FOREST Nicolas, Successions et libéralités dans l'Iran mazdéen: Droit zoroastrien de la famille, L'Harmattan, 2020.
🍃 @rastih72 🍃