پرسش :
چرا به رویکرد قهرآمیز، خشن و سخت با دگراندیشان از جمله اسلام گرایان اعتقاد ندارم؟
پاسخ :
۱) یکی از اصول بنیادین جهانبینی مزدیسنی و ایرانی، رعایت اصل رواداری است. این اصل در جهان متمدن امروز، یک اصل بنیادین و کمابیش پذیرفته شده است.
۲) همچون هر اصلی البته استثناهایی نیز وجود دارد که استثناهای موید اصل و قاعده می باشند. این استثناها باید توسط قانون پیش بینی شوند و توجیه عقلانی و منطقی داشته باشند و تنها در صورتی قابل پذیرش هستند که زیان آنها کمتر از سودشان باشد.
۳) دین بهی مزدیسنی زرتشتی هیچگاه برای گسترش خویش به اجبار و زور متوسل نشده است و چنین کاری در تضاد با آموزه های مغان و اصل آزادکامی مردمان و هستومندان می باشد. نقض کردن چنین آموزه ای حتی به قصد ترویج دین بهی مزدیسنی زرتشتی خیانت به روح مزدیسنا و هویت ناب زرتشتی می باشد.
۴) اینکه دولت ملی در ترویج فرهنگ ایرانی و مزدایی همت کرده و کوشا باشد یک چیز است و اینکه بخواهد با نفی آزادی مردمان در گزینش سبک زندگی، آنها را مجبور به رها کردن یک اعتقاد و سنت دیرین ولو انیرانی و زیانبار بکند چیز دیگر. رشد مزدیسنا و ایرانگرایی در جامعه باید استوار بر دانش و ایمان باشد تا طبیعی و ریشه دار قلمداد گردد وگرنه با زور و جبر تنها یک جامعه ی به ظاهر ایرانگرا در پوسته و به شدت ریاکار و دورو در باطن خواهیم داشت که آسیب کیفی آن به دین و فرهنگ و جامعه بسی ویرانگرتر از دشمنان سوگند خورده ی بیرونی است.
۵) هر مکتب و اندیشه و مسلکی یک دوران اوج و یک دوران افول دارد و باید اجازه داد تا تاریخ انقضای طبیعی آنها فرا رسد و گرنه با اقدامات سخت و قهرآمیز تنها نتیجه ای که حاصل می شود، به تاخیر افتادن اضمحلال و فروپاشی کامل آن مکاتب است و ایجاد مقاومت نزد باورمندانی که در گمراهی خویش استوارتر می گردند.
۶) موثرترین رویکرد، رویکرد نرم و گفتمان عقلانی است که همچون یک قیچی دو لبه دارد یکی جنبه ی ایجابی (ستایش و ارجگذاری بهدینی) و دیگری جنبه ی سلبی (نقد مستند و مستدل بددینی). در این رویکرد، تبادل و تضارب آراء در بستر رواداری و آزاداندیشی نقشی کلیدی دارند و جزو قواعد بازی قلمداد می شوند.
✍ فریدون راستی
🍃@rastih72🍃