راهیان نور

#الله
Канал
Логотип телеграм канала راهیان نور
@rahian_nurПродвигать
824
подписчика
8,83 тыс.
фото
786
видео
813
ссылок
خدایا ای خالقِ عشقِ خالصِ شهید یاری مان کن در سختی هایِ راهِ وِصالت . . اداره کانال مردمی ست . ارتباط با خادمین کانال⬇️ . و . https://telegram.me/dar2delbot?start=send_r19oZRx
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃

#کلام_شهید

شهید آوینی🌹

یاران کربلایی؟
آنان را پروای مرگ نیست و دل و دیدگانشان را جز رضایت حق چیزی پر نخواهد کرد
و چه پروایی آنجا که ملک جاودان بهشت رضوان حق میراث متقین است.

یالَیتَنا کُنّا مَعَکُم

آنان را که از مرگ می ترسند از کربلا می رانند


#الله_اڪبر
.
#معراج_الشهدا_تهران

@rahian_nur
دوستش میگفت:
یه شب تو خواب دیدمش بهش گفتم محمدرضا اینقد از حضرت زهرا(س)دم زدی اخرش چیشده؟
گفت همین که تو بغل فرزندش مهدی(عج)جان دادم برایم کافیست

#الله_اکبر
#شهیدمحمدرضاتورجےزاده🍃🖤
@rahian_nur
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#الله_اکبر

در خانه نمانید!!

وعده ما امشب - ساعت ۲۱ 🇮🇷

🆔 @rahian_nur
((ارسالی همسنگران))

🌷 #بسم_ربّ_الشهداء_و_الصدیقین🌷

🌸#و_َلَا_تَحْسَبَنَّ_الَّذِينَ_قُتِلُوا_فِي_سَبِيلِ_
#اللَّهِ_أَمْوَاتًا_بَلْ_أَحْيَاءٌ_عِنْدَ_رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ🌸

🌷رهبر معظم انقلاب: امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.🌷


نسخه جدید*نرم افزار#اندرویدی "
#لاله_هاے_خونین_دیلم"

شامل: #مشخصات، #زندگی_نامه، #وصیت_نامه، #خاطرات و #تصاویر مربوط به 76 شهید 8 سال دفاع مقدس #شهرستان_دیلم ساخته شد.*

با نصب و معرفی نرم افزار
" #لاله_هاے_خونین_دیلم"قدمی کوچک برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای شهرمان و حمایت از این کار خودجوش فرهنگی برداریم..



لینک دانلود در بازار 👇👇👇

https://cafebazaar.ir/app/shohada.d/?l=fa

یا از طریق لینک زیر دریافت کنید:👇👇👇

http://s9.picofile.com/file/8315079868/%D9%84%D8%A7%D9%84%D9%87_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AE%D9%88%D9%86%DB%8C%D9%86.apk.html
#وصیتنامه

هر دختر خانومی که حجابش را رعایت کند قول میدم در آن دنیا شفاعتش کنم

#شهیدحسین_محرابی
#یادش_باصلوات
#الله_اڪبر

@rahian_nur
#الله_اکبر
#الله_اکبر

💢خرمشهر پس گرفتیم
حلب آمدیم
موصل رسیدیم
قدس خواهیم آمد...
#موصل به طور کامل ازادشد

#قدس_را_هدف_داریم
#اسراییل_نابود_خواهد_شد
Forwarded from عکس نگار
@rahian_nur
#الگو_زندگی
.
.
خواهرش بهش گفته بود «آخه دختر رو که تا حالا قیافه ش رو ندیده ای ، چه جوری می خوای بگیری؟ شاید کچل باشه.» گفته بود « اون کچله رو هم بالاخره یکی باید بگیره دیگه !» از قبل به پدر ومادرم گفته بودم دوست دارید مهرم چه باشد. یک جلد قرآن و یک اسلحه . این هم که چه جور اسلحه ای باشد، برایم فرقی نداشت. پرسید « نظرتون راجع به مهریه چیه ؟» گفتم « هرچی شما بگین.» گفت « یک جلد قرآن و یک کلت کمری. چه طوره؟» گفتم « قبول.» هیچ کس بهش نگفته بود. نظر خودش را گفته بود. قبلا به دوست هایش گفت بود« دوست دارم زنم اسلحه به دوش باشد.» روز عقد کنان بود. زن های فامیل منتظر بودند داماد را بینند. وقتی آمد، گفتم « اینم آقا داماد. کت و شلوار پوشیده و کراواتش رو هم زده، داره می آد.» مرتب وتمیز بود. با همان لباس سپاه . فقط پوتین هایش کمی خاکی بود.  هرچه به عنوان هدیه ی عروسی به مان دادند، جمع کردیم کنار هم بهم گفت « ما که اینا رو لازم نداریم. حاضری یه کار خیر باهاش بکنی؟» گفتم « مثلا چی ؟» گفت « کمک کنیم به جبهه .» گفتم « قبول ! » بردمشان در مغازه ی لوازم منزل فروشی . همه شان رادادم، ده – پانزده تا کلمن گرفتم.
.
.
.
باهمین چادر و چفیه شده ای همسفرم

توفقط باش کنارم، شهادت بامن

باهمین چادر و چفیه شده ام همسفرت

ای به قربان تو یارم، شهادت باهم
.
.
#شهید_مهدی_باکری
#مهدی_باکری
#الله_بندسی
#باکری

🆔 @rahian_nur
جانبازها شهدایی هستند که بینمان راه میروند...
با ما هم صحبت میشوند...
و شهرمان را عطر آگین میکنند
با این تفاوت که به جای #وصیت نامه ها خودشان #نصیحت مان میکنند..
و به جای قاب عکسها خودشان به ما #لبخند میزنند...
.

#جانبازها راهیان نور زنده اند...
که از آن سوی دنیا آمده اند و گوشه گوشه ی شهرمان را جبهه کرده اند...
با همان حال و هوای زیبای طلائیه
و حس و حال غروب #شلمچه...



جانبازها روایت #فتح زنده اند...
با همان گرمی صدای حاج مرتضی...
و #الله_اکبرهای ممتد #رزمندگان... .
اصلا میدانی چیست؟

جانبازها آماده باشند...
هر شبشان شب عملیات است...
تا به خط نزدند پیششان برویم..

#روز_پاسدار
#روز_جانباز
#دیدار_با_جانبازان
@rahian_nur
Forwarded from عکس نگار
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷

الله اکبر 😍✊🏻🇮🇷

الله اکبر 😍✊🏻🇮🇷

الله اکبر 😍✊🏻🇮🇷

الله اکبر 😍✊🏻🇮🇷


🎇 #الله_اكبر

رهبرانقلاب:
هر سال بیست و دوی بهمن، ملت ایران ضربه‌ای بر دشمنان وارد میکند و مثل بهمنی بر سر دشمنان و مخالفان فرود می‌آید.
۹١/١١/۲۸
🌹شب پیروزی انقلاب

@rahian_nur ♥️🇮🇷

🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷امشب ساعت ۲۱ فریاد #الله_اکبر پاسخی است در برابر یاوه‌گویی‌های آمریکا

🔺 #انقلاب و #۲۲بهمن متوقف نمی‌شوند.
Forwarded from عکس نگار
🌹😔🌹😔
🌹 @rahian_nur
😔
یا مُجِيبَ أَلْمُضْطَرّ
#بنام_او
#بياد_او
#برای_او
.
#هر_چند_شمع_یادم_شد_در_دل_تو_خاموش
#هستم_بیادت_ای_دوست_یادم_تو_را_فراموش💔
.
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
.
#عشق_گمشده...
.
وقتی بابام...
درباره مهریه ازم پرسید...
گفتم که میخوام سنت شکنی کنم...
مهریه‌م کلت کمری آقامهدی و یه جلد قرآن کریم بود...!
از فردای اون روز سادگی زندگی بدون تشریفات...
مهریه،جشن عقد و عروسیمون...💕
شده بود زبونزد همه مردم و منبر علمای شهر....
چند ماه بعد ازدواجمون...💕
بهم گفت:
"میخوام برم جنوب...
تو هم باهام میای...؟"
منم واسه اینکه نزدیکش باشم...💕
قبول کردم و باهاش رفتم...
تنها چیزی که تو این چند سال زندگی مشترک آزارم میداد...
دلتنگی‌ بود...
.
#بیقرار_تو_امو_در_دل_تنگم_گله_هاست...
#آه_بی_تاب_شدن_عادت_کم_حوصله_ها_ست...
.
وقتی شبا با خستگی میومد خونه...
از فرط خستگی خوابش میبرد...
میشِستم و نگاش ميكردم...💕
حتی وقتی تو خواب پهلو به پهلو میشد...
مير‌فتم سمت دیگه میشستم...
تا بتونم سير تماشاش كنم...
.
#لذت_دیدن_رویت_به_دلم_می_چسبد...
#دوست_دارم_که_فقط_سیر_نگاهت_بکنم...
.
زندگیمون همش دوری و اضطراب بود...
وقتی شهید شد...
گفتم دلم میخواد،تو مسیر تشییع…
تو آمبولانس کنارش باشم...💕
ولی با سکوت دوست آقامهدی مواجه شدم...
دلم هرّی ریخت...💔
پیش خودم گفتم...
نکنه مهدی باکری هم...
مثه علی و حمید باکری...
جنازه‌ای نداره...؟!💔
آخرشم...
حسرت دیدنش به دلم موند...💔
.
#حسرتی_گر_به_دلم_هست_همان_دیدن_توست...
.
دلتنگش که میشدم...
جلوی قاب عکسش می‌ایستادم و...
باهاش درد دل میکردم...💕
گاهی ساعتها مقابل عکسش اشک میریختم...
تا کمی آروم شم...💔
اگه یه روزی زمان به عقب برگرده و...
باز مهدی باکری ازم خواستگاری‌ کنه...💕
بازم حاضرم همون زندگی رو که باهاش تجربه کردم...
بازم داشته باشم...
.
(همسر شهید،مهدی باکری)
.
#درد_نوشت
چه دردناکه...
کسی که دوستش داری و...💕
همیشه جاش تو قلبته...
پیش چشات نباشه و...
نتونی در آغوشش بکشی...
حَبِیبٌ غَابَ عَنْ عَیْنِي وَ جِسْمِي و َعَنْ قَلْبِي...
حَبِیبِي لَا یغیبُ
(از عاشقانه های مولا علی در فراق
فاطمه ش...)
📚بحارالانوار ج۴۳ص۲۱۷
نثار شهیدان باکری صلواتی عنایت کنید...
َمَّنْ_يُّجِيبَ_أَلْمُضْطَرَّ_إِذَا_دَعَاهُ_وَ_يَكْشِف_ُأَلْسُوء

#شهید_مهدی_باکری
#مهدی_باکری
#الله_بندسی
#باکری

#شهید_مهدی_باکری
#فرمانده
#لشکر_31_عاشورا
Forwarded from عکس نگار
@rahian_nur
#الگو_زندگی
.
.
خواهرش بهش گفته بود «آخه دختر رو که تا حالا قیافه ش رو ندیده ای ، چه جوری می خوای بگیری؟ شاید کچل باشه.» گفته بود « اون کچله رو هم بالاخره یکی باید بگیره دیگه !» از قبل به پدر ومادرم گفته بودم دوست دارید مهرم چه باشد. یک جلد قرآن و یک اسلحه . این هم که چه جور اسلحه ای باشد، برایم فرقی نداشت. پرسید « نظرتون راجع به مهریه چیه ؟» گفتم « هرچی شما بگین.» گفت « یک جلد قرآن و یک کلت کمری. چه طوره؟» گفتم « قبول.» هیچ کس بهش نگفته بود. نظر خودش را گفته بود. قبلا به دوست هایش گفت بود« دوست دارم زنم اسلحه به دوش باشد.» روز عقد کنان بود. زن های فامیل منتظر بودند داماد را بینند. وقتی آمد، گفتم « اینم آقا داماد. کت و شلوار پوشیده و کراواتش رو هم زده، داره می آد.» مرتب وتمیز بود. با همان لباس سپاه . فقط پوتین هایش کمی خاکی بود.  هرچه به عنوان هدیه ی عروسی به مان دادند، جمع کردیم کنار هم بهم گفت « ما که اینا رو لازم نداریم. حاضری یه کار خیر باهاش بکنی؟» گفتم « مثلا چی ؟» گفت « کمک کنیم به جبهه .» گفتم « قبول ! » بردمشان در مغازه ی لوازم منزل فروشی . همه شان رادادم، ده – پانزده تا کلمن گرفتم.
.
.
.
باهمین چادر و چفیه شده ای همسفرم

توفقط باش کنارم، شهادت بامن

باهمین چادر و چفیه شده ام همسفرت

ای به قربان تو یارم، شهادت باهم
.
.
#شهید_مهدی_باکری
#مهدی_باکری
#الله_بندسی
#باکری

🆔 @rahian_nur
Forwarded from عکس نگار
.
امام صادق(ع):
شیعیان ما را در اوقات نماز آزمایش کنید که چقدر به فکر نمازشان هستند.
.
.
آقا مهدی به نماز اول وقت اهمیت ویژه ای می داد و اصلا توی خونش بود که نماز را اول وقت بخواند؛
اما این طور نبود که اگر کسی نماز خود را اول وقت نخواند، با او برخورد کند. سعی می کرد با رفتار و کردار خود به همه بفهماند که نماز اول وقت چه ارزش و مقامی دارد. در این راه هم کارهای فرهنگی زیادی انجام می داد، اعم از نوشتن احادیث در مورد نماز و دادن آن به بسیجی ها، یا حضور به موقع خودش در نماز جماعت اول وقت و غیره.
.
.
#شهید_مهدی_باکری#باکری#الله_بندسی
#فرمانده
#لشکر_31_عاشورا
#نماز
کسی نمیداند در قنوت نمازش چ دعائی کرد ک اینگونه زیبا شهید شد :'(

🕊 @rahian_nur
راهیان نور
باهمین چـادر چــفـیــه شده ای همسفرم تو فقط باش کنارم شـهـادتــ بامن باهمین چـادر چـفــیـه شده ام همسفرت ای به قربان تو یارم شهـادتـ باهم خاطره از #شهید_باکری از زبان همسر درکانال👇👇 @rahian_nur
مُجِيبَ أَلْمُضْطَرّ
#بنام_او
#بياد_او
#برای_او
.
#هر_چند_شمع_یادم_شد_در_دل_تو_خاموش
#هستم_بیادت_ای_دوست_یادم_تو_را_فراموش💔
.
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
.
#عشق_گمشده...
.
وقتی بابام...
درباره مهریه ازم پرسید...
گفتم که میخوام سنت شکنی کنم...
مهریه‌م کلت کمری آقامهدی و یه جلد قرآن کریم بود...!
از فردای اون روز سادگی زندگی بدون تشریفات...
مهریه،جشن عقد و عروسیمون...💕
شده بود زبونزد همه مردم و منبر علمای شهر....
چند ماه بعد ازدواجمون...💕
بهم گفت:
"میخوام برم جنوب...
تو هم باهام میای...؟"
منم واسه اینکه نزدیکش باشم...💕
قبول کردم و باهاش رفتم...
تنها چیزی که تو این چند سال زندگی مشترک آزارم میداد...
دلتنگی‌ بود...
.
#بیقرار_تو_امو_در_دل_تنگم_گله_هاست...
#آه_بی_تاب_شدن_عادت_کم_حوصله_ها_ست...
.
وقتی شبا با خستگی میومد خونه...
از فرط خستگی خوابش میبرد...
میشِستم و نگاش ميكردم...💕
حتی وقتی تو خواب پهلو به پهلو میشد...
مير‌فتم سمت دیگه میشستم...
تا بتونم سير تماشاش كنم...
.
#لذت_دیدن_رویت_به_دلم_می_چسبد...
#دوست_دارم_که_فقط_سیر_نگاهت_بکنم...
.
زندگیمون همش دوری و اضطراب بود...
وقتی شهید شد...
گفتم دلم میخواد،تو مسیر تشییع…
تو آمبولانس کنارش باشم...💕
ولی با سکوت دوست آقامهدی مواجه شدم...
دلم هرّی ریخت...💔
پیش خودم گفتم...
نکنه مهدی باکری هم...
مثه علی و حمید باکری...
جنازه‌ای نداره...؟!💔
آخرشم...
حسرت دیدنش به دلم موند...💔
.
#حسرتی_گر_به_دلم_هست_همان_دیدن_توست...
.
دلتنگش که میشدم...
جلوی قاب عکسش می‌ایستادم و...
باهاش درد دل میکردم...💕
گاهی ساعتها مقابل عکسش اشک میریختم...
تا کمی آروم شم...💔
اگه یه روزی زمان به عقب برگرده و...
باز مهدی باکری ازم خواستگاری‌ کنه...💕
بازم حاضرم همون زندگی رو که باهاش تجربه کردم...
بازم داشته باشم...
.
(همسر شهید،مهدی باکری)
.
#درد_نوشت
چه دردناکه...
کسی که دوستش داری و...💕
همیشه جاش تو قلبته...
پیش چشات نباشه و...
نتونی در آغوشش بکشی...
حَبِیبٌ غَابَ عَنْ عَیْنِي وَ جِسْمِي و َعَنْ قَلْبِي...
حَبِیبِي لَا یغیبُ
(از عاشقانه های مولا علی در فراق
فاطمه ش...)
📚بحارالانوار ج۴۳ص۲۱۷
نثار شهیدان باکری صلواتی عنایت کنید...
َمَّنْ_يُّجِيبَ_أَلْمُضْطَرَّ_إِذَا_دَعَاهُ_وَ_يَكْشِف_ُأَلْسُوء

#شهید_مهدی_باکری
#مهدی_باکری
#الله_بندسی
#باکری

#شهید_مهدی_باکری
#فرمانده
#لشکر_31_عاشورا

یادم به سفر مشهد مهدی افتاد.

قبل از عملیات بدر برای اولین بار برام سوغاتی آورد:

دو حبه قند و کمی نمک و یک جانماز.

دیدم مهدی حال همیشگی اش را ندارد.

قسمش دادم که: " تو را خدا از ضامن آهو چی خواستی، مهدی، که این طور شده ای؟" گفت:" فقط یک چیز" "دیگر نمی توانم بمانم، مصطفی. باور کن نمی توانم.

همین را به امام رضا گفتم. گفتم واسطه شو این عملیات  عملیات آخر مهدی باشد"

راوی : مصطفی مولوی همرزم شهید باکری

.
بزرگ مردان تاریخ
.
.
#فرمانده
#شهید_مهدی_باکری #باکری #الله_بندسی
.
@rahian_nur
راهیان نور
﷽ درس حسینی عشق است و عشق جایش قلب است و سوز جان. #شهید_مهدی_باکری #وصیت _نامه @rahian_nur
#الگو_زندگی
.
.
خواهرش بهش گفته بود «آخه دختر رو که تا حالا قیافه ش رو ندیده ای ، چه جوری می خوای بگیری؟ شاید کچل باشه.» گفته بود « اون کچله رو هم بالاخره یکی باید بگیره دیگه !» از قبل به پدر ومادرم گفته بودم دوست دارید مهرم چه باشد. یک جلد قرآن و یک اسلحه . این هم که چه جور اسلحه ای باشد، برایم فرقی نداشت. پرسید « نظرتون راجع به مهریه چیه ؟» گفتم « هرچی شما بگین.» گفت « یک جلد قرآن و یک کلت کمری. چه طوره؟» گفتم « قبول.» هیچ کس بهش نگفته بود. نظر خودش را گفته بود. قبلا به دوست هایش گفت بود« دوست دارم زنم اسلحه به دوش باشد.» روز عقد کنان بود. زن های فامیل منتظر بودند داماد را بینند. وقتی آمد، گفتم « اینم آقا داماد. کت و شلوار پوشیده و کراواتش رو هم زده، داره می آد.» مرتب وتمیز بود. با همان لباس سپاه . فقط پوتین هایش کمی خاکی بود.  هرچه به عنوان هدیه ی عروسی به مان دادند، جمع کردیم کنار هم بهم گفت « ما که اینا رو لازم نداریم. حاضری یه کار خیر باهاش بکنی؟» گفتم « مثلا چی ؟» گفت « کمک کنیم به جبهه .» گفتم « قبول ! » بردمشان در مغازه ی لوازم منزل فروشی . همه شان رادادم، ده – پانزده تا کلمن گرفتم.
.
.
.
باهمین چادر و چفیه شده ای همسفرم

توفقط باش کنارم، شهادت بامن

باهمین چادر و چفیه شده ام همسفرت

ای به قربان تو یارم، شهادت باهم?
.
.
#شهید_مهدی_باکری
#مهدی_باکری
#الله_بندسی
#باکری
⭐️@rahian_nur⭐️
ب راهیان نوری ها بپیوندید
خاطرات همسر شهید باکری:
#بنام_او
#بياد_او
#برای_او
.
#هر_چند_شمع_یادم_شد_در_دل_تو_خاموش
#هستم_بیادت_ای_دوست_یادم_تو_را_فراموش💔
.
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
.
#عشق_گمشده...
.
وقتی بابام...
درباره مهریه ازم پرسید...
گفتم که میخوام سنت شکنی کنم...
مهریه‌م کلت کمری آقامهدی و یه جلد قرآن کریم بود...!
از فردای اون روز سادگی زندگی بدون تشریفات...
مهریه،جشن عقد و عروسیمون...💕
شده بود زبونزد همه مردم و منبر علمای شهر....
چند ماه بعد ازدواجمون...💕
بهم گفت:
"میخوام برم جنوب...
تو هم باهام میای...؟"
منم واسه اینکه نزدیکش باشم...💕
قبول کردم و باهاش رفتم...
تنها چیزی که تو این چند سال زندگی مشترک آزارم میداد...
دلتنگی‌ بود...
.
#بیقرار_تو_امو_در_دل_تنگم_گله_هاست...
#آه_بی_تاب_شدن_عادت_کم_حوصله_ها_ست...
.
وقتی شبا با خستگی میومد خونه...
از فرط خستگی خوابش میبرد...
میشِستم و نگاش ميكردم...💕
حتی وقتی تو خواب پهلو به پهلو میشد...
مير‌فتم سمت دیگه میشستم...
تا بتونم سير تماشاش كنم...
.
#لذت_دیدن_رویت_به_دلم_می_چسبد...
#دوست_دارم_که_فقط_سیر_نگاهت_بکنم...
.
زندگیمون همش دوری و اضطراب بود...
وقتی شهید شد...
گفتم دلم میخواد،تو مسیر تشییع…
تو آمبولانس کنارش باشم...💕
ولی با سکوت دوست آقامهدی مواجه شدم...
دلم هرّی ریخت...💔
پیش خودم گفتم...
نکنه مهدی باکری هم...
مثه علی و حمید باکری...
جنازه‌ای نداره...؟!💔
آخرشم...
حسرت دیدنش به دلم موند...💔
.
#حسرتی_گر_به_دلم_هست_همان_دیدن_توست...
.
دلتنگش که میشدم...
جلوی قاب عکسش می‌ایستادم و...
باهاش درد دل میکردم...💕
گاهی ساعتها مقابل عکسش اشک میریختم...
تا کمی آروم شم...💔
اگه یه روزی زمان به عقب برگرده و...
باز مهدی باکری ازم خواستگاری‌ کنه...💕
بازم حاضرم همون زندگی رو که باهاش تجربه کردم...
بازم داشته باشم...
.
(همسر شهید،مهدی باکری)
.
#درد_نوشت
چه دردناکه...
کسی که دوستش داری و...💕
همیشه جاش تو قلبته...
پیش چشات نباشه و...
نتونی در آغوشش بکشی...
حَبِیبٌ غَابَ عَنْ عَیْنِي وَ جِسْمِي و َعَنْ قَلْبِي...
حَبِیبِي لَا یغیبُ
(از عاشقانه های مولا علی در فراق
فاطمه ش...)
📚بحارالانوار ج۴۳ص۲۱۷
نثار شهیدان باکری صلواتی عنایت کنید...
َمَّنْ_يُّجِيبَ_أَلْمُضْطَرَّ_إِذَا_دَعَاهُ_وَ_يَكْشِف_ُأَلْسُوء


#شهید_مهدی_باکری
#مهدی_باکری
#الله_بندسی
#باکری

#شهید_مهدی_باکری
#فرمانده
#لشکر_31_عاشورا
.
.
@rahian_nur