راهیان نور

#درد_نوشت
Канал
Логотип телеграм канала راهیان نور
@rahian_nurПродвигать
824
подписчика
8,83 тыс.
фото
786
видео
813
ссылок
خدایا ای خالقِ عشقِ خالصِ شهید یاری مان کن در سختی هایِ راهِ وِصالت . . اداره کانال مردمی ست . ارتباط با خادمین کانال⬇️ . و . https://telegram.me/dar2delbot?start=send_r19oZRx
Forwarded from عکس نگار
.#درد_نوشت 😕۹
حالا همه دیگه دلواپس شدن،هرجا رو نگاه میکنی یا یکی داره یه لگد به برجام میزنه یا برای ترامپ خط و نشون میکشه!
عجب ملت بصیری!
فقط یه سوال!
چهار سال پیش کجا بودید؟
اون موقعی که از دانشجو تا استاد دانشگاه کف خیابونای سعادت آباد بابا کرم میرقصیدن و اومدن تا مشتی باشن در دهان دلواپسان،اون موقع کجا بودید؟
اون موقعی که برجام، نخونده خدای اینا بود،اگه میگفتی بالای چشمش ابرو تو جمع میخواستن بزننت،اون موقع کجا بودید؟
اون موقعی که سرداران دیپلماسی،الهه های صلح و دوستی اینا بودن،اون موقعی که پیر و جوون فکر میکردن،ظریف با تبحر بر زبان انگلیسی جوری تحریم ها رو بر میداره که از پورشه تا بوگاتی از ایرباس تا بوئینگ همه میان ایران اینجا کارخونه میزنن،جوونا میرن سر کار،اینجا بنز تولید میکنن به خوده آلمان صادر میکنن!
اون موقع کجا بودید؟
اون موقعی که رفتن امضا دادن، مملکت امام زمان بازرسی هر زمان و هر مکان بشه،بازدارنگی اتمی کشور و فروختن، دانشمندان هسته‌ای و قلع و قمع کردن
اون موقع کجا بودید؟
اینهمه رهبر مظلوم گفت اعتماد نکنید!
اون موقعی که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام،یار دیرین امام،استوانه نظام میگفت امضاء کری تضمین است!
اون موقعی که اساتید علوم سیاسی تو دانشگاه ها میخواستن مدل برجام و تدریس کنن!
اون موقع ما گفتیم همش خیانته، مدل استحاله از درونه،مدل شورویه!
من از دو کیلومتری  یه دانشکده علوم سیاسی رد نشدم!
ولی اونی شد که ما گفتیم نه اونی که زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت!
اون موقعی که اوباما لبخند میزد،ما آمریکا رو محکوم میکردیم نه حالا که ترامپ به ملت ایران میگه تروریست!
 نبود که به ما نزدن! از دلواپس و کاسب تحریم گرفته تا لبو فروش بی سواد راننده تاکسی !
ولی آخر اونی شد که ما میگفتیم!
مرد میخواست زمانی که تمام روزنامه تیتر زدن،اینک بدون تحریم،زمانی که توتال و پژو اومدن برای نفوذ اقتصادی اون موقع وایستی زل بزنی تو چشماشون بگی خودتی!
نه الآن!
واو به واو، نعل به نعل کلمه به کلمه اون چیزی شد ما گفتیم!
چون ما از روی علم و آگاهی حرف میزنیم، چون ما نود و فوتبال نمیبینیم دورهمی و خندوانه نمیبینیم،از سلبریتی خوشمون نمیاد، ما سریال حوزه سینمای استراتژیک میبینیم ما تاریخ مطالعه میکنیم ما چشم و ذهنمون بازه،
#چون_ما_فکر_میکنیم!
حالا همه انقلابی شدن از سپاه حمایت میکنن،اون موقعی که میگفت چرا شهر های موشکی رو نشون دادید کجا بودید؟
تموم شد داداش،انرژی اتمی پَر،نابود شد،ماموریت انجام شد!
چهار سال پیش گفتیم الآن بهش رسیدید، از الان میگیم برای چهار سال دیگه!
.
Forwarded from عکس نگار
🌹😔🌹😔
🌹 @rahian_nur
😔
یا مُجِيبَ أَلْمُضْطَرّ
#بنام_او
#بياد_او
#برای_او
.
#هر_چند_شمع_یادم_شد_در_دل_تو_خاموش
#هستم_بیادت_ای_دوست_یادم_تو_را_فراموش💔
.
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
.
#عشق_گمشده...
.
وقتی بابام...
درباره مهریه ازم پرسید...
گفتم که میخوام سنت شکنی کنم...
مهریه‌م کلت کمری آقامهدی و یه جلد قرآن کریم بود...!
از فردای اون روز سادگی زندگی بدون تشریفات...
مهریه،جشن عقد و عروسیمون...💕
شده بود زبونزد همه مردم و منبر علمای شهر....
چند ماه بعد ازدواجمون...💕
بهم گفت:
"میخوام برم جنوب...
تو هم باهام میای...؟"
منم واسه اینکه نزدیکش باشم...💕
قبول کردم و باهاش رفتم...
تنها چیزی که تو این چند سال زندگی مشترک آزارم میداد...
دلتنگی‌ بود...
.
#بیقرار_تو_امو_در_دل_تنگم_گله_هاست...
#آه_بی_تاب_شدن_عادت_کم_حوصله_ها_ست...
.
وقتی شبا با خستگی میومد خونه...
از فرط خستگی خوابش میبرد...
میشِستم و نگاش ميكردم...💕
حتی وقتی تو خواب پهلو به پهلو میشد...
مير‌فتم سمت دیگه میشستم...
تا بتونم سير تماشاش كنم...
.
#لذت_دیدن_رویت_به_دلم_می_چسبد...
#دوست_دارم_که_فقط_سیر_نگاهت_بکنم...
.
زندگیمون همش دوری و اضطراب بود...
وقتی شهید شد...
گفتم دلم میخواد،تو مسیر تشییع…
تو آمبولانس کنارش باشم...💕
ولی با سکوت دوست آقامهدی مواجه شدم...
دلم هرّی ریخت...💔
پیش خودم گفتم...
نکنه مهدی باکری هم...
مثه علی و حمید باکری...
جنازه‌ای نداره...؟!💔
آخرشم...
حسرت دیدنش به دلم موند...💔
.
#حسرتی_گر_به_دلم_هست_همان_دیدن_توست...
.
دلتنگش که میشدم...
جلوی قاب عکسش می‌ایستادم و...
باهاش درد دل میکردم...💕
گاهی ساعتها مقابل عکسش اشک میریختم...
تا کمی آروم شم...💔
اگه یه روزی زمان به عقب برگرده و...
باز مهدی باکری ازم خواستگاری‌ کنه...💕
بازم حاضرم همون زندگی رو که باهاش تجربه کردم...
بازم داشته باشم...
.
(همسر شهید،مهدی باکری)
.
#درد_نوشت
چه دردناکه...
کسی که دوستش داری و...💕
همیشه جاش تو قلبته...
پیش چشات نباشه و...
نتونی در آغوشش بکشی...
حَبِیبٌ غَابَ عَنْ عَیْنِي وَ جِسْمِي و َعَنْ قَلْبِي...
حَبِیبِي لَا یغیبُ
(از عاشقانه های مولا علی در فراق
فاطمه ش...)
📚بحارالانوار ج۴۳ص۲۱۷
نثار شهیدان باکری صلواتی عنایت کنید...
َمَّنْ_يُّجِيبَ_أَلْمُضْطَرَّ_إِذَا_دَعَاهُ_وَ_يَكْشِف_ُأَلْسُوء

#شهید_مهدی_باکری
#مهدی_باکری
#الله_بندسی
#باکری

#شهید_مهدی_باکری
#فرمانده
#لشکر_31_عاشورا
راهیان نور
باهمین چـادر چــفـیــه شده ای همسفرم تو فقط باش کنارم شـهـادتــ بامن باهمین چـادر چـفــیـه شده ام همسفرت ای به قربان تو یارم شهـادتـ باهم خاطره از #شهید_باکری از زبان همسر درکانال👇👇 @rahian_nur
مُجِيبَ أَلْمُضْطَرّ
#بنام_او
#بياد_او
#برای_او
.
#هر_چند_شمع_یادم_شد_در_دل_تو_خاموش
#هستم_بیادت_ای_دوست_یادم_تو_را_فراموش💔
.
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
.
#عشق_گمشده...
.
وقتی بابام...
درباره مهریه ازم پرسید...
گفتم که میخوام سنت شکنی کنم...
مهریه‌م کلت کمری آقامهدی و یه جلد قرآن کریم بود...!
از فردای اون روز سادگی زندگی بدون تشریفات...
مهریه،جشن عقد و عروسیمون...💕
شده بود زبونزد همه مردم و منبر علمای شهر....
چند ماه بعد ازدواجمون...💕
بهم گفت:
"میخوام برم جنوب...
تو هم باهام میای...؟"
منم واسه اینکه نزدیکش باشم...💕
قبول کردم و باهاش رفتم...
تنها چیزی که تو این چند سال زندگی مشترک آزارم میداد...
دلتنگی‌ بود...
.
#بیقرار_تو_امو_در_دل_تنگم_گله_هاست...
#آه_بی_تاب_شدن_عادت_کم_حوصله_ها_ست...
.
وقتی شبا با خستگی میومد خونه...
از فرط خستگی خوابش میبرد...
میشِستم و نگاش ميكردم...💕
حتی وقتی تو خواب پهلو به پهلو میشد...
مير‌فتم سمت دیگه میشستم...
تا بتونم سير تماشاش كنم...
.
#لذت_دیدن_رویت_به_دلم_می_چسبد...
#دوست_دارم_که_فقط_سیر_نگاهت_بکنم...
.
زندگیمون همش دوری و اضطراب بود...
وقتی شهید شد...
گفتم دلم میخواد،تو مسیر تشییع…
تو آمبولانس کنارش باشم...💕
ولی با سکوت دوست آقامهدی مواجه شدم...
دلم هرّی ریخت...💔
پیش خودم گفتم...
نکنه مهدی باکری هم...
مثه علی و حمید باکری...
جنازه‌ای نداره...؟!💔
آخرشم...
حسرت دیدنش به دلم موند...💔
.
#حسرتی_گر_به_دلم_هست_همان_دیدن_توست...
.
دلتنگش که میشدم...
جلوی قاب عکسش می‌ایستادم و...
باهاش درد دل میکردم...💕
گاهی ساعتها مقابل عکسش اشک میریختم...
تا کمی آروم شم...💔
اگه یه روزی زمان به عقب برگرده و...
باز مهدی باکری ازم خواستگاری‌ کنه...💕
بازم حاضرم همون زندگی رو که باهاش تجربه کردم...
بازم داشته باشم...
.
(همسر شهید،مهدی باکری)
.
#درد_نوشت
چه دردناکه...
کسی که دوستش داری و...💕
همیشه جاش تو قلبته...
پیش چشات نباشه و...
نتونی در آغوشش بکشی...
حَبِیبٌ غَابَ عَنْ عَیْنِي وَ جِسْمِي و َعَنْ قَلْبِي...
حَبِیبِي لَا یغیبُ
(از عاشقانه های مولا علی در فراق
فاطمه ش...)
📚بحارالانوار ج۴۳ص۲۱۷
نثار شهیدان باکری صلواتی عنایت کنید...
َمَّنْ_يُّجِيبَ_أَلْمُضْطَرَّ_إِذَا_دَعَاهُ_وَ_يَكْشِف_ُأَلْسُوء

#شهید_مهدی_باکری
#مهدی_باکری
#الله_بندسی
#باکری

#شهید_مهدی_باکری
#فرمانده
#لشکر_31_عاشورا
خاطرات همسر شهید باکری:
#بنام_او
#بياد_او
#برای_او
.
#هر_چند_شمع_یادم_شد_در_دل_تو_خاموش
#هستم_بیادت_ای_دوست_یادم_تو_را_فراموش💔
.
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
.
#عشق_گمشده...
.
وقتی بابام...
درباره مهریه ازم پرسید...
گفتم که میخوام سنت شکنی کنم...
مهریه‌م کلت کمری آقامهدی و یه جلد قرآن کریم بود...!
از فردای اون روز سادگی زندگی بدون تشریفات...
مهریه،جشن عقد و عروسیمون...💕
شده بود زبونزد همه مردم و منبر علمای شهر....
چند ماه بعد ازدواجمون...💕
بهم گفت:
"میخوام برم جنوب...
تو هم باهام میای...؟"
منم واسه اینکه نزدیکش باشم...💕
قبول کردم و باهاش رفتم...
تنها چیزی که تو این چند سال زندگی مشترک آزارم میداد...
دلتنگی‌ بود...
.
#بیقرار_تو_امو_در_دل_تنگم_گله_هاست...
#آه_بی_تاب_شدن_عادت_کم_حوصله_ها_ست...
.
وقتی شبا با خستگی میومد خونه...
از فرط خستگی خوابش میبرد...
میشِستم و نگاش ميكردم...💕
حتی وقتی تو خواب پهلو به پهلو میشد...
مير‌فتم سمت دیگه میشستم...
تا بتونم سير تماشاش كنم...
.
#لذت_دیدن_رویت_به_دلم_می_چسبد...
#دوست_دارم_که_فقط_سیر_نگاهت_بکنم...
.
زندگیمون همش دوری و اضطراب بود...
وقتی شهید شد...
گفتم دلم میخواد،تو مسیر تشییع…
تو آمبولانس کنارش باشم...💕
ولی با سکوت دوست آقامهدی مواجه شدم...
دلم هرّی ریخت...💔
پیش خودم گفتم...
نکنه مهدی باکری هم...
مثه علی و حمید باکری...
جنازه‌ای نداره...؟!💔
آخرشم...
حسرت دیدنش به دلم موند...💔
.
#حسرتی_گر_به_دلم_هست_همان_دیدن_توست...
.
دلتنگش که میشدم...
جلوی قاب عکسش می‌ایستادم و...
باهاش درد دل میکردم...💕
گاهی ساعتها مقابل عکسش اشک میریختم...
تا کمی آروم شم...💔
اگه یه روزی زمان به عقب برگرده و...
باز مهدی باکری ازم خواستگاری‌ کنه...💕
بازم حاضرم همون زندگی رو که باهاش تجربه کردم...
بازم داشته باشم...
.
(همسر شهید،مهدی باکری)
.
#درد_نوشت
چه دردناکه...
کسی که دوستش داری و...💕
همیشه جاش تو قلبته...
پیش چشات نباشه و...
نتونی در آغوشش بکشی...
حَبِیبٌ غَابَ عَنْ عَیْنِي وَ جِسْمِي و َعَنْ قَلْبِي...
حَبِیبِي لَا یغیبُ
(از عاشقانه های مولا علی در فراق
فاطمه ش...)
📚بحارالانوار ج۴۳ص۲۱۷
نثار شهیدان باکری صلواتی عنایت کنید...
َمَّنْ_يُّجِيبَ_أَلْمُضْطَرَّ_إِذَا_دَعَاهُ_وَ_يَكْشِف_ُأَلْسُوء


#شهید_مهدی_باکری
#مهدی_باکری
#الله_بندسی
#باکری

#شهید_مهدی_باکری
#فرمانده
#لشکر_31_عاشورا
.
.
@rahian_nur