#شعردو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگِ قشنگ از کفِ دنیا برود
هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد
دلِ تنها به چه شوقی پیِ یلدا برود؟!
گلهها را بگذار
نالهها را بس كن
روزگار گوش ندارد كه تو هی شِكوه كنی
زندگی چشم ندارد كه ببيند اخمِ دلِ تنگِ تو را
فرصتی نيست كه صرف گله و ناله شود
تا بجنبيم تمام است...! تمام...!
مِهر ديدی كه به برهم زدن چشم گذشت
يا همين سال جديد
باز كم مانده به عيد
اين شتابِ عُمر است
من و تو باورمان نيست كه نيست
زندگی گاه به كام است و بس است؛
زندگی گاه به نام است و كم است؛
زندگی گاه به دام است و غم است؛
چه به كام و
چه به نام و
چه به دام
زندگی معركه همت ماست
زندگی میگذرد...
زندگی گاه به نان است و كفايت بكند؛
زندگی گاه به جان است و جفايت بكند؛
زندگی گاه به آن است و رهايت بكند؛
چه به نان و
چه به جان و
چه به آن
زندگی صحنه بیتابی ماست
زندگی میگذرد...
زندگی گاه به راز است و ملامت بدهد؛
زندگی گاه به ساز است و سلامت بدهد؛
زندگی گاه به ناز است و جهانت بدهد؛
چه به راز و
چه به ساز و
چه به ناز
زندگی لحظه بيداری ماست
زندگی میگذرد...
#فرامرز_عرب_عامری@poem_sru