فلسفه بدون مرز

#فلسفه
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه بدون مرز
@philosophybimarzПродвигать
10,56 тыс.
подписчиков
786
фото
276
видео
137
ссылок
فلسفه در جستجوی حقیقت است,اما مدام از خود می پرسد ایا حقیقتی وجود دارد؟ پیج فلسفه بدون مرز🤟 https://www.instagram.com/philosophybimarz/ ادمین :تبلیغ شما در تعرفه جدید هم در استوری اینستاگرام و هم در تلگرام پست میشه به دایرکت پیج اینستاگراممون بیاید
◾️در زندگی انسان هیچ تضمینی وجود ندارد که نیاز ما به برقراری ارتباط با دیگران برآورده شود. برخی گهگاه تنها می‌مانند، برخی تقریباً هرگز، و برخی دیگر اغلب اوقات.

▪️تنهایی گاهی در میانه‌ی زندگی روزمره رخ می‌نماید، و گاهی در بحبوبه‌ی بحران‌های حاد زندگی. همه‌ی ما با احساس تنهایی آشنا هستیم، اما همه‌ی ما به یک شکل آن را تجربه نمی‌کنیم.

▪️#فلسفه_تنهایی
▪️#لارس_اسوندسن

@Philosophybimarz
◾️او بی هیچ هویتی در باتلاق رخوت و سستی فرو رفته بود. شهرها و جنگلها و موجودات نیز هویتی نداشتند و سایه هایی بودند که نه کششی داشتند و نه هیجانی ایجاد می کردند.هستی او هیچ شکل و محوری نداشت و مرکز آن در همه جا بود هیچ جا در حاشیه اش قرار نمیگرفت و مردابی ناشناخته از سستی و رخوت بود.


▪️#فلسفه_ملال
▪️#لارس_اسوندسن

@philosophybimarz
◾️در زندگی انسان هیچ تضمینی وجود ندارد که نیاز ما به برقراری ارتباط با دیگران برآورده شود. برخی گهگاه تنها می‌مانند، برخی تقریباً هرگز، و برخی دیگر اغلب اوقات.

▪️تنهایی گاهی در میانه‌ی زندگی روزمره رخ می‌نماید، و گاهی در بحبوبه‌ی بحران‌های حاد زندگی. همه‌ی ما با احساس تنهایی آشنا هستیم، اما همه‌ی ما به یک شکل آن را تجربه نمی‌کنیم.

▪️#فلسفه_تنهایی
▪️#لارس_اسوندسن

@Philosophybimarz
◾️#فلسفه و فلسفه‌ورزی در زندگی به چه کار ‌می‌آید؟

به تعبیر #مونتنی، فیلسوف و ادیب فرانسوی عصر رنسانس اروپا، «روح ما زودتر از جسم ما چروک بر می‌دارد»، اما چون چروک‌های روح به ‌راحتی جسم دیده نمی‌شود، از آن غفلت می‌ورزیم. آیا انسان‌های امروزی یک‌صدم زمان و میزانی که تنها برای زیبایی پوست خود می‌اندیشند و می‌کوشند، برای نیرومندی، شادابی، زیبایی، و جوان‌ماندن روحشان، می‌اندیشند و می‌کوشند؟ و آیا اساساً نزد آنها اندکی ایده و اراده‌ٔ مشابهی مشاهده می‌گردد که نشانگر نگرانی جدّی آنها نسبت به زیبایی روحشان باشد؟ به‌راستی، چرا همان‌گونه که نزد همگان این نکته بداهت دارد که چنانچه جسم مدتی طولانی بی‌غذا، کم غذا، یا بدغذا بماند و یا دچار رخوت و سستی شود از پا درمی‌آید، این حقیقت نزدشان بدیهی نیست که روح هم نیاز‌هایی مشابه دارد و اگر با بی‌غذایی، کم‌غذایی، بدغذایی، بی‌تحرّکی و عدم پویایی مواجه شود، پژمرده، افسرده و فرسوده خواهد شد؟

یونانیان فلسفه را نوعی «رژیم غذایی» مفید و ضروری برای «سلامتِ روان» می‌دانسته‌اند؛ چنانکه آن را «ژیمناستیک روح» نیز می‌خوانده‌اند. فلسفه برای آنها، نه مجموعه‌ای از «آموزه»های ساخته و پرداخته، و نه صرفاً یک «شیوه‌ٔ دانستن»، و نه یک فعالیت نظری مختص به نخبگان، بلکه یک «شیوهٔ زیستنِ» ضروری برای همهٔ شهروندان به منظورِ «زندگی سعادت‌مندانه» بوده است.

متأسفانه در دنیای جدید، رفته‌رفته، ‌فلسفه از آن خاستگاه اصیل تاریخی و جایگاه رفیع فرهنگی خود در عصر باستان دورگشته؛ نیروی روشنگر و درمانگرش را از دست داده؛ و از فروکاسته شدنش به یک «فعالیت نظری»، یا یک «رشتهٔ دانشگاهی»، و یا یک «جلوهٔ روشنفکری» رنج‌ می‌بَرد. باری به تعبیر دیوید ثورو، فیلسوف عارف مسلک قرن نوزدهم اروپایی، «امروزه پرفسورهای فلسفه داریم، اما فیلسوف نداریم!»*
«فلسفه‌درمانی»، در واقع، بازگشت به تعبیر فلاسفهٔ باستانی از فلسفه به مثابهٔ «هنر خوب زندگی کردن» و «هنر خوب مردن» و تعالیم آنها به همین منظور است. به عبارت دیگر، «فلسفه» چیزی نیست جز «خردورزی ضروری آدمی برای خوشبختی خویش». از این منظر، تاریخ فلسفه را می‌توان تاریخ کوشش‌های فکری و نظری برای دفاع از «زندگی» و بهبود عملی آن، و نهایتاً کمک به «خوشبختی» آدمی دانست؛ چنانکه می‌توان هر فیلسوف را نیز یک «طبیب فرهنگی» خواند که به شیوه و به ‌نوبهٔ خود، می‌کوشد تا «خوشبختی» را برای عصر خویش ارمغان آوَرَد. بنابراین، «خوشبختی»، به یک معنا، چیزی نیست، جز «فلسفه‌ورزی»؛ یعنی همین «گفت‌وگویِ دوستانه و جُست‌وجویِ خردورزانه دربارهٔ خوشبختی».

بس بگفتم کو وصال و کو نجاح
بُرد این کو کو، مرا در کوی تو
(مولانا)

ما به درستی از همگان توقّع نداریم که طبیب، یعنی یک سلامت‌شناس حرفه‌ای، باشند، اما، در عین حال، از یکان‌یکان آنها توقّع داریم که به سلامت جسم خود بی‌اعتنا نباشند و یک شیوهٔ زندگی متناسب برای داشتن جسمی سالم، نیرومند و شاداب برگزینند. با همین رویکرد، می‌توان گفت اگرچه از همگان نمی‌توان و نمی‌بایست انتظار داشت که فیلسوف حرفه‌ای یا به اصطلاح «پرفسور» فلسفه باشند، اما از همه می‌توان و می‌بایست انتظار داشت که فلسفه بورزند و فیلسوف باشند. چراکه فلسفه دقیقاً فایده و ضرورتی مشابه ورزش و رژیم غذایی دارد، البته نه در ارتباط با «جسم»، بلکه در ارتباط با «روان» آدمی.

▪️بدین معنا، لزومی ندارد که همگان پزشک، مهندس، نویسنده، عکاس، نجار، یا نانوا باشند، چراکه هرکسی را بهر کاری ساختند؛ اما از آنجاکه هیچ‌کس را از خوشبختی ممنوع نساخته‌اند، ضروری است که همگان برای خوشبختیِ خود خردورزی پیشه کنند؛ یعنی همگان می‌بایست به شیوهٔ خود یک فیلسوف باشند و به نوبهٔ خود فلسفه بورزند. از همین رو است که اپیکور، فیلسوف یونانی (۲۷۰ - ۳۴۱ پیش از میلاد)، فلسفه را با خوشبختی قیاس می‌کند که نه پیر و نه جوان نمی‌تواند نسبت به آن بی‌اعتنا باشد: «برای مراقبت از نفسِ خود نه هرگز خیلی زود است، نه هرگز خیلی دیر. پس باید به هنگام جوانی و پیری، فلسفه ورزید.» #اپیکور در پیوند فلسفه و زندگی تا آنجا پیش می‌رود که از ما می‌خواهد: «ما بايد همزمان بخنديم و به فلسفه بپردازيم و كارهای خانه را انجام دهيم و از ساير استعدادهای خود بهره‌برداری كنيم.»

▪️#مسعود_زنجانی

@Philosophybimarz
◾️همیشه فاصله ی عمیقی میان درک و احساس خودمان از خودمان و درک و احساس دیگران از ما وجود دارد و ما همیشه بر این تفاوت آگاه هستیم.ما در فکر خودمان، خودمان را به گونه ای درک و احساس میکنیم که هیچ شخص دیگری نمی تواند آن درک و احساس را نسبت به ما داشته باشد.

▪️#فلسفه_تنهایی
▪️#لارس_اسونسن

@philosophybimarz
◾️اگر #انسان‌ها تا ابد زندگی می‌کردند، اگر پیر نمی‌شدند، اگر بدون مردن، همیشه سالم در این جهان زندگی می‌کردند، خیال می‌کنی هرگز به خود زحمت فکرکردن به چیزهایی را می‌دادند که الان ذهن شان را مشغول کرده؟ منظورم این است که ما دربارهٔ همه چیز فکر می‌کنیم، تقریباً همه چیز، #فلسفه، #روان‌شناسی، #منطق، #دین، #ادبیات

فکر می‌کنم اگر چیزی به نام «#مرگ» وجود نداشت، افکار پیچیده اینچنینی هرگز به وجود نمی‌آمد… انسانها باید به طور جدی، به #معنی زنده بودنشان و اینک اینجا بودنشان فکر کنند، چون می‌دانند که روزی خواهند مرد. درست است؟ اگر قرار بود برای همیشه زنده بمانیم، چه کسی به معنای زنده بودن فکر می‌کرد؟ چه اهمیتی داشت؟ یا حتی اگر برای کسی اهمیتی داشت، احتمالاً فقط فکر می‌کردند: «خوب کلی وقت دارم، بعداً بهش فکر می‌کنم.» … ولی ما نمی‌توانیم تا بعد صبر کنیم … باید همین لحظه به آن فکر کنیم … هیچ‌کس نمی‌داند قرار است چه اتفاقی بیفتد …

ما #مرگ را برای رشد کردن لازم داریم … مرگ، این موجود عظیم و نورانی است که هر چه بزرگ‌تر و نورانی‌تر باشد، ما را دیوانه‌وارتر مشتاق فکر کردن دربارهٔ چیزها می‌کند.

▪️#هاروکی_موراکامی
▪️#سرگذشت_پرنده_کوکی


@philosophybimarz
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
◼️مستند جذاب "چرا در این دنیا هستیم" از ریچارد داوکینز (دوبله فارسی)

◾️در این مستند داوکینز هدف زندگی را توضیح میدهد،هدفی که به نظر او بیرون از مغز انسان وجود ندارد.

▪️#مستند
▪️#کلیپ
▪️#علمی
▪️#فلسفه_بدون_مرز

@philosophybimarz
◾️فیزیک،شیمی،زیست و فرهنگ به زبان ساده چیست؟

▪️حدود 13/5 میلیارد سال پیش ماده و انرژی و زمان و فضا از طریق مهبانگ یا انفجار بزرگ (Big Bang) به وجود آمد. « #فیزیک، حکایت این عناصر بنیادین جهان ماست. کمابیش ۳۰۰ هزار سال پس از ظهور ماده و انرژی، ساختارهای پیچیده ای از ترکیب این دو به وجود آمد که اتم نام گرفت، و سپس ترکیب اتم ها به شکل گیری مولکول انجامید. حکایت اتمها و مولکولها و فعل و انفعالاتشان #شیمی نامیده شد.

▪️نزدیک به ۳ میلیارد و ۸۰۰ میلیون سال قبل، در سیاره ای به نام زمین، مولکول های معینی با هم تلفيق شدند و ترکیبات عظیم و پیچیده ای را به وجود آوردند که موجودات زنده (organisms) نام گرفتند. سرگذشت موجودات زنده #زیست_شناسی خوانده شده.

▪️در حدود ۷۰هزار سال قبل، موجوداتی از گونه انسان خردمند» | (Homo sapiens) دست به کار ایجاد ساختارهای بسیار پیچیده تری شدند که #فرهنگ نامیده شد. تحولاتی که متعاقبا در این فرهنگ های بشری رخ داد #تاریخ نام گرفت.

انسان خردمند
یووال نوح هراری

#فلسفه_باید_ساده_باشد
#اختصاصی_فلسفه_بدون_مرز

@philosophybimarz
◾️میشه این متن شکسپیر رو تاثیر گذار ترین متن ادبی تاریخ ادبیات قلمداد کرد؟

▪️بودن، یا نبودن: مسئله این است

▪️آیا شایسته‌تر آن است که به تیر و تازیانهٔ تقدیرِ جفاپیشه تن دردهیم،یا این که ساز و برگ نبرد برداشته و به جنگ مشکلات فراوان رویم.
تا آن دشواری‌ها را ز میان برداریم؟

▪️مردن، آسودن - سرانجام همین است و بس؟
و در این خواب دریابیم که رنج‌ها و هزاران زجری که این تن خاکی می‌کشد، به پایان آمده.
پس این نهایت و سرانجامی است که باید آرزومند آن بود.مردن… آسودن… و باز هم آسودن… و شاید در احلام خویش فرورفتن.

▪️ها! مشکل همین جاست؛ زیرا اندیشه اینکه در این خواب پس از مرگ و رهایی از این پیکر فانی، چه رویاهایی پدید می‌آید ما را به درنگ وامی‌دارد؛ و همین مصلحت‌اندیشی است که این‌گونه بر عمر مصیبت می‌افزاید.

▪️وگرنه کیست که خفّت و ذلّت زمانه، ظلم ظالم،اهانت فخرفروشان، رنج‌های عشق تحقیرشده، بی شرمی منصب داران و دست ردّی که نااهلان بر سینه شایستگان شکیبا می‌زنند، همه را تحمل کند،در حالی که می‌تواند خویش را با خنجری برهنه خلاص کند؟

▪️کیست که این بار گران را تاب آورد،
و زیر بار این زندگی زجرآور، ناله کند و خون دل خورد؟‌ اما هراس از آنچه پس از مرگ پیش آید،
از سرزمینی ناشناخته که از مرز آن هیچ مسافری بازنگردد،اراده آدمی را سست نماید.
و وا می‌داردمان که مصیبت‌های خویش را تاب آوریم،نه اینکه به سوی آنچه بگریزیم که از آن هیچ نمی‌دانیم.

▪️و این آگاهی است که ما همه را جبون ساخته،
و این نقش مبهم اندیشه است که رنگ ذاتی عزم ما را بی‌رنگ می‌کند.
و از این رو اوج جرئت و جسارت ما
از جریان ایستاده
و ما را از عمل بازمی‌دارد.

شکسپیر
هملت(کتاب در پست های بالاتر پست شده)
پرده سوم صحنه نخست.

#بودن_یا_نبودن
#ادبیات
#فلسفه
#نشر_دهید
#اختصاصی_فلسفه_بدون_مرز

@philosophybimarz
Falsafeye poochi.pdf
954.6 KB
◼️#فلسفه_پوچی
◾️نویسنده : #آلبر_کامو

◾️بخشی از کتاب:البته او شفای بیماری خود را همیشه از خدایی طلب می کرد که جاهلانه دوستش داشت.

◾️این کتاب ارزشمند را مطالعه کنید و برای دوستانتان فوروارد کنید.

@philosophybimarz
◾️#شوپنهاور فیلسوفِ صریحی است. پاسخِ او به پرسشِ "زندگی چیست؟" صریح است: زندگی #رنج است، آونگی است میانِ فشارِ #خواستن و دردِ #ملالت. اما در پسِ این پاسخِ ساده اندیشه ای نهفته است که به مانندِ #عمارتی_عظیم ظرافت ها و جزئیاتِ فراوانی دارد تا هر چه محکم تر بر این حکمِ بدبینانه مُهر تایید بزند. البته به اعتقاد شوپنهاور ماجرا به این جا ختم نمی شود؛ بر دوشِ #فلسفه است که در میانِ حضورِ طاقت فرسای رنج و شر تَسلایی فراهم آورد. او در #هنر گریزگاهی هر چند باریک از جهانِ رنج می یابد و سپس در #عشق و سر انجام در آموزه ی #رستگاری گریزی ابدی از #اراده و رنج می بیند. رستگاری چیزی نیست مگر وقوفِ رازناک به این که کلِ جهانِ شناختنی هیچ نیست مگر رویایی ناگوار، رستگاری نوعی #بیداری است از کابوسِ وجودِ زمانی.

#شوپنهاور
▪️#جولیان_یانگ

@philosophybimarz
◾️ما تا جایی که می‌توانیم از مواجه‌ شدن با این واقعیت سر باز می‌زنیم که «زندگی غرقه در رنج است و نمی‌تواند از آن بگریزد؛ ما گریان به آن وارد می‌شویم، داستانش غم‌انگیز است، و پایانش غم‌انگیزتر.»


بسیار واضح است که چرا ما دوست نداریم با این قضیه مواجه شویم. اما نتیجه‌ ی مواجه نشدن ما با آن بیگانه شدن با واقعیات هستی خودمان است. بیشتر مردم مسیر زندگی‌ شان را در خواب طی می‌کنند بدون اینکه به خود اجازه دهند با چالش ‌های وجودی ‌ای که ماهیت هستی ما ایجاد می‌کند مواجه شوند، یا حتی به نحوی مداوم درباره‌ی آن‌ها فکر کنند. در بیشتر نگرش ‌های انسانی یک خوش ‌بینی ساده‌لوحانه، غیرمسئولانه، و کوته فکرانه موج می‌ زند که با واقعیت وضعیت ما در تضاد است و در هر حوزه ‌ای از فعالیت، از زندگی معمولی گرفته تا فلسفه، تجلی پیدا می‌کند.


شوپنهاور از دروغی که در قلب این خوش‌ بینی نهفته است، و از این واقعیت که خوش ‌بینی بین ما و زندگی‌ مان حائل می‌شود – و فوق همه، از بی‌اعتنایی ‌ای که به رنج بشری نشان می‌دهد،خشمگین می‌شود:


«به نظر من «خوش‌بینی» هنگامی که چیزی نباشد جز حرافی بدون فکر کسانی که پشت پیشانی کوتاهشان چیزی جز الفاظ را پرورش نمی‌دهند، نه فقط یک شیوه‌ی نادرست بلکه یک طرز فکر واقعاً شرارت ‌آمیز است.» «اگر متحجرترین و سنگدل‌ ترین خوش ‌بینان را به میان بیمارستان ‌ها، درمانگاه‌ ها، و اتاق‌ های جراحی ببریم و از میان زندان‌ ها، شکنجه ‌گاه‌ ها، و برده خانه ‌ها، و از فراز میدان‌ های نبرد و اعدام عبور دهیم، اگر تمامی گوشه ‌های تاریک رنج را، مکان ‌هایی که نگاه خیره‌ی خونسردانه به آن‌ ها ممکن نیست، به او نشان دهیم، و سرانجام، اگر بگذاریم تا به درون سیاه‌چال اوگولینو که زندانیان در آن از گرسنگی جان می ‌دادند نگاه کند، او نیز به روشنی می ‌بیند که این «احسن عوالم ممکن» چگونه دنیایی است. زیرا اگر دانته مصالح دوزخ خود را از دنیای واقعی ما نیاورده، از کجا آورده؟»


واقعیت رنج بشری در مقیاس جهانی چیزی بود که شوپنهاور درک بسیار نافذی از آن داشت. او واقعاً فکر می‌کرد که هر لحظه میلیون‌ ها انسان گرفتار رنج و پریشانی می‌ شوند، و به روشنی درک می‌کرد که علل بخش اعظم این رنج ساخته‌ ی خود انسان‌اند.


#برایان_مگی
▪️#فلسفه_شوپنهاور

@philosophybimarz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◼️سی کاریکاتور تکان دهنده و فوق تماشایی که دیدنش بر هر انسانی این روزها واجب است !

◾️هر کدام از این کاریکاتورها می تواند برای شما پشت پرده خیلی از روابط را افشا کند و شما را وادار به تفکری ژرف و سنجیده نسبت به زندگی و اطرافیان کند.

#انیمیشن
#مفهوم
#فلسفه
@philosophybimarz
‍ ■ تعاریف گوناگون فیلسوفان از #فلسفه

#افلاطون: فلسفه، لذتی گرامی است؛ خاستگاه فلسفه، شگفتی در برابر جهان است.

#ارسطو: فلسفه، علم به موجودات است از آن سو که وجود دارند.

#ویتگنشتاین: فلسفه، نبردی است علیه ذهن افسون زده شده، توسط زبان.

#ایمانوئل_کانت: فلسفه، شناسایی عقلانی است که از راه مفاهیم حاصل شده باشد.

#فیشته: فلسفه، علمِ علم یا علم معرفت است.

#یوهان_فریدریش_هربارت: فلسفه، تحلیلِ معانی عقلی است.

#ابن_سینا: فلسفه؛ آگاهی بر حقایق تمام اشیا است؛ به قدری که برای انسان ممکن است بر آن‌ها آگاهی یابد.

#سیسرون: فلسفه، عبارت است از: علم پیدا کردن، به شریف‌ترین امور و توانایی استفاده از آن به هر وسیله ای که ممکن شود.

#ملاصدرا: فلسفه، استکمال نفس انسان، از طریق معرفت یافتن به حقایق موجودات است؛ همان گونه که در خارج هستند و نیز؛ حکم حقیقی به وجود آن‌ها با برهان و نه با ظن و گمان و تقلید، به قدر توانایی انسانی است.

#فردریش_هگل: فلسفه، بحث در امر مطلق است.

#فردریش_نیچه: فلسفه به معنای پوشاندن لباس استدلال عقلی بر قامت امیال، کشف و شهود ها و باور های اخلاقی است.

#توماس_هابز: فلسفه، علم به روابط علت و معلولی میان اشیاست.

#وونت: کار اساسی فلسفه متحد ساختن تمام معرفت‌هایی است که از راه علوم مختلف بدست می‌آیند تا به این ترتیب مجموعه ای واحد و پیوسته ایجاد شود.

#کریستیان_وولف: فلسفه، علم به موجودات ممکن است؛ یعنی بر هر چه ممکن است، بالفعل حالت تحقق پیدا کند.


@philosophybimarz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◾️ مریم از علی سورنا

زبونی که نگه قربان همون،سریه که قربانیه ننه
#رپ
#مفهوم
#فلسفه

@philosophybimarz
◾️فرويد اعتقاد داشت ، انسانها نسبت به سه چيز اضطراب دارند:

▪️يكي نسبت به واقعيتها. كساني هستند كه واقعيتها بي‌قرارشان مي‌كند، مثل كساني كه نمي‌توانند با واقعيت پيري، بيماري، فقر، بهره هوشي پايين و... كنار بيايند. فرويد اضطراب نسبت به واقعيت را "ترس" مي‌ناميد.

▪️ اضطراب دوم، اضطراب اجتماعي است، يعني انسان نمي‌تواند با انسانهاي ديگر كنار بيايد و هميشه دل‌نگران اين است كه ديگران چه تصوري از او دارند و مبادا از او ناراحت شوند و خلاصه حضور ديگري براي او ناآرام‌كننده است. به تعبير سارتر، حضور ديگري دوزخ است. فرويد اين اضطراب را "شرم" مي‌ناميد.

▪️اضطراب نوع سوم مربوط به وقتي است كه انسان از خودش مشوش است و با خودش نمي‌تواند كنار بيايد و به تعبيری ، خودش براي خودش مسأله شده است. به بیان ديگر، ملامتگر دروني انسان بيش از حد بيدار است و چكشي شده است بر سرش و علي رغم اينكه طرف مقابل او را بخشيده است او خودش خود را نمي‌بخشد. فرويد اين اضطراب را "احساس گناه" مي‌ناميد. (البته گناه در اينجا فقط معناي ديني و مذهبي ندارد و به معني هرگونه خطائي است).

#روانشناسی
#فلسفه
#فروید
#مطالعه

@philosophybimarz
◾️#خدایگان_و_بنده

بدون تردید و مبالغه، هگل یکی از بزرگترین فلاسفه اروپایی در دوران‌ معاصر بوده و کتاب «پدیدارشناسی روح» نیز نه تنها مهم‌ترین اثر فلسفه وی‌ که از جمله آثار مهم فلسفی دوران اخیر است. بنابراین از آنجایی که گفتار «خدایگان و بنده» کلید فهم کتاب مذکور است، لذا نگارنده سعی کرده تا به‌ اجمال پیام اصلی هگل را در این گفتار به وضوح بنمایاند. به نظر می‌رسد که رابطهء میان خدایگان و بنده نخستین مرحلهء سیر اندیشه‌ بشر و مقدمه رسیدن انسان به خودآگاهی و عقل است.

#فلسفه
#هگل
#اندیشه
@philosophybimarz
Ещё