◾️فرويد اعتقاد داشت ، انسانها نسبت به سه چيز اضطراب دارند:
▪️يكي نسبت به واقعيتها. كساني هستند كه واقعيتها بيقرارشان ميكند، مثل كساني كه نميتوانند با واقعيت پيري، بيماري، فقر، بهره هوشي پايين و... كنار بيايند. فرويد اضطراب نسبت به واقعيت را "ترس" ميناميد.
▪️ اضطراب دوم، اضطراب اجتماعي است، يعني انسان نميتواند با انسانهاي ديگر كنار بيايد و هميشه دلنگران اين است كه ديگران چه تصوري از او دارند و مبادا از او ناراحت شوند و خلاصه حضور ديگري براي او ناآرامكننده است. به تعبير سارتر، حضور ديگري دوزخ است. فرويد اين اضطراب را "شرم" ميناميد.
▪️اضطراب نوع سوم مربوط به وقتي است كه انسان از خودش مشوش است و با خودش نميتواند كنار بيايد و به تعبيری ، خودش براي خودش مسأله شده است. به بیان ديگر، ملامتگر دروني انسان بيش از حد بيدار است و چكشي شده است بر سرش و علي رغم اينكه طرف مقابل او را بخشيده است او خودش خود را نميبخشد. فرويد اين اضطراب را "احساس گناه" ميناميد. (البته گناه در اينجا فقط معناي ديني و مذهبي ندارد و به معني هرگونه خطائي است).
#روانشناسی#فلسفه#فروید#مطالعه@philosophybimarz