پیرنگ | Peyrang

#گفته‌ها
Канал
Логотип телеграм канала پیرنگ | Peyrang
@peyrang_dastanПродвигать
2,37 тыс.
подписчиков
123
фото
37
видео
1,07 тыс.
ссылок
گروه ادبی پیرنگ بدون هر نوع وابستگی، به مقوله‌ی ادبیات با محوریت ادبیات داستانی می‌پردازد. https://t.center/peyrang_dastan آدرس سايت: http://peyrang.org/ Email: [email protected]
.
#برشی_از_کتاب
#درباره_نوشتن

انتخاب: گروه ادبی پیرنگ

آنچه در پی می‌آید پاره‌ای‌ست از سخنرانی «ابراهیم گلستان» در دانشگاه شیراز، به سال ۱۳۴۸ که قرار بود همان سال‌ها در روزنامه‌ی «آیندگان» به چاپ برسد که؛ «نگذاشته بودمش چون... جمله‌هایی را درآورده بود تا تک‌تازهای چرت‌گوی آن روزگار را از خود و از روزنامه نرنجاند.»

... من به عنوان نویسنده، اگر حرفی برای گفتن داشته باشم درست‌تر است که آن‌ها را به وسیله‌ی نوشته بگویم، که ناچار تا حال هم باید آن‌ها را گفته باشم - اگر گذاشته باشندم. تنها چیزی که می‌شد بگویم درباره‌ی نوشتن می‌شود باشد. تأکید می‌کنم روی درباره.
نویسندگی کاری‌ست که به عقیده من گفتگویی‌ست که آدم، در اساس، با خودش دارد. کارش، که نوشتن است، در تنهایی‌ست و با خودش است و همین تضمین صادق بودنش است. یا باید باشد. هیچ بهش مربوط نیست که دیگران درباره‌اش چه قضاوتی می‌خواهند بکنند و نباید هم مربوط باشد. اگر نویسنده‌ای که داستان‌نویس است بخواهد واقعاً با صداقت کاری را انجام بدهد و متوجه یک بازار نباشد، خواه مُرید خواه خریدار، من فکر می‌کنم خود این کار، درگیری با این وظیفه‌ای که برای خودش انتخاب کرده است، بزرگترین حد ایفای وظیفه‌اش است در کار نویسندگی. منتها اگر آدمی باشد که مطالب کوچک ذهن خودش را جسميت بدهد کارش برای دیگران در حد خصوصی خودش می‌ماند؛ اما اگر دیدی داشت و دنیای اطراف خودش را تماشا کرد و خواست آن را، دیدش از این دنیا را، بازگو کند، خوب، آن‌وقت ممکن است در این کار معدل خواست و دیدهای یک عده‌ی دیگر را هم متمرکز کند در کار خودش، یا روشن و بیان کند در کار خودش، هم به آن‌ها و هم به دیگران، یا پیشنهاد کند به آن‌ها و به دیگران و آن‌وقت به وسیله‌ی این نوشته‌ها، به وسیله‌ی این خلاصه‌کردن و تقطیر فکرهایش با آدم‌های دیگر تماس پیدا کند، از رهنمایی و قبول تا ردّ و ضدیت. به‌هرحال این فرعِ قضیه است و تغییری در این مطلب نمی‌دهد که نوشتن یک کار تنهایی‌ست و حرف‌زدن با خود است هرچند برای دیگران هم بشود و به درد دیگران هم بخورد .
تماس و ارتباط نیست که انگیزه‌ی اساسی نوشتن است، هرچند می‌تواند نتيجه‌ی آن باشد. توفيق در ربط یا تماس را باید اول مشخص کرد. توفیق یعنی چه؟ توفیق یعنی درست‌ترگفتن، یا اثرکردن؟ توفیق یعنی تحصیل هوادار و پیروان فراوان‌تر؟ هرگاه قصد یا هدفِ اولی از نوشتن ربطِ موفق و فوری به دیگران باشد ناچار کار را باید در حد فکر و فهم دیگران، و درک و خواستِ آن‌ها بُرید و دوخت، و چون هرچه این دیگران فراوان‌تر آن توفيق هم فراوان‌تر، پس باید برای رسیدن به یک چنین توفيق مطلبی را گفت و جوری گفت که دیگران آن را بشناسند یا شناخته باشند، و بپذیرند یا پذیرفته باشند. یعنی هم مطلب و هم نحوه‌ی بیان این مطلب، هر دو باید در حد حرف و میل و رسمِ دیگران باشد نه در خودِ نیروی فکر و بیانِ گوینده، نه در تناسب با احتیاج و اقتضای مطالب اصلی. وقتی که کار به اینجا رسید پیداست جز مطالبِ معلوم و در حد معمولی چیزی برای گفتن نمی‌خواهد. دیگر جایی برای هیچ مطلب تازه، جایی برای هیچ کوشش و کاوش، برای هیچ بارقه‌ی هوش و هیچ دادنِ پیغام و هیچ رسالت، برای فهماندن، هیچ باقی نمی‌ماند. دیگر خداحافظ کشفِ هویت و تقطيرِ فکر و تراش و تبلورِ ذهنِ زمانه و این‌جور چشمداشت‌ها از نویسنده. سازنده تبدیل می‌شود به دلخوشی‌دهنده و راضی‌کننده‌ی امیال دیگران. این چنین فرمول در واقع همان رویه‌ی بازارداری است که در کارگاهِ فکر راه واکرده. حتما لازم نکرده که سازنده، نویسنده، در جستجوی سودِ مالی و در فکرِ پول باشد، دانسته. اما به‌هرصورت دنبال مشتری رفته‌ست. وقتی روالِ سودِ مادی و فرمولِ پول بر جامعه مسلط است، که امروز هست، بسیار کارها که به‌ظاهر جدا از مسائل مادی‌ست اما بر همان الگو، عیناً بر همان الگو، بر روی ردِ پای دادو‌ستدهای بازاری قوام می‌گیرد. تمام حرص‌های سیاسی که امروز مرسوم است، این تخته‌پوست پهن‌کردن‌ها، این ادای پیشوایی درآوردن‌ها، سالوس‌های راست یا ریای چپ و داد و عربده‌های علیل هفته‌نامه‌ای و کف بر لب آوردن در آرزوی کسب نام و لقب، خواه رسمی و در راست یا شهیدنما در چپ، این‌ها تمام مشکل‌های مختلف زشت و چرکِ جستجوی اعتبار و حرمت است در بین جامعه‌ی ناخوشی که بیماریش مسحوربودن است به گوساله‌ی طلایی تُوپوک.

#گفته‌ها
#ابراهیم_گلستان
#نشر_بازتاب_نگار

@peyrang_dastan
www.peyrang.org