پیرنگ | Peyrang

#محمدعلی_جمالزاده
Канал
Логотип телеграм канала پیرنگ | Peyrang
@peyrang_dastanПродвигать
2,37 тыс.
подписчиков
123
фото
37
видео
1,07 тыс.
ссылок
گروه ادبی پیرنگ بدون هر نوع وابستگی، به مقوله‌ی ادبیات با محوریت ادبیات داستانی می‌پردازد. https://t.center/peyrang_dastan آدرس سايت: http://peyrang.org/ Email: [email protected]
.
#مطلب_برگزیده

انتخاب: گروه ادبی پیرنگ

فارسی شکر است؛ داستانِ کشاکش و چرخشِ زبانی در عصرِ تجدّد

نویسنده: داریوش آشوری

«فارسی شکر است»، به قلمِ محمدعلیِ جمال‌زاده، گویا نخستین داستانِ کوتاه به شیوه‌یِ مدرن در زبانِ فارسی ست و نخستین بار در مجله‌یِ کاوه در برلین، به سالِ ۱۹۲۱، نشر شده و سپس در مجموعه‌داستانِ یکی بود و یکی نبود جای گرفته است. درونمایه‌یِ داستان مسئله‌یِ برخوردِ زبانی‌ست. جمال‌زاده در «دیباچه»ای که بر کتاب نوشته به نارسایی‌ها و تنگناهایِ زبانِ نوشتاریِ فارسی پرداخته و رویکرد به زبانِ ساده‌یِ گفتاری از راهِ داستان‌نویسی را راهِ برون‌رفت از تنگنایِ زبانِ تاریک و پُرلِفت‌و‌لعابِ نوشتاری دانسته است. جمال‌زاده یکی از چهره‌هایِ برجسته‌یِ «منورالفکری» در نسلِ دومِ دورانِ مشروطیت و پس از آن است که در یکی‌دو دهه‌یِ آغازینِ سده‌یِ بیستم در گروهِ نامدار به «برلینی‌ها» شرکت داشت. این گروه، کم‌و‌بیش، همگی ادیب بودند و آشناییِ فراوان با ادبیات و تاریخِ گذشته داشتند. یکیشان، یعنی محمد قزوینی، متن‌شناسی بزرگ بود. اما همگی بادِ اروپا و اندیشه‌هایِ مدرن به کلّه‌هاشان خورده بود و از جمله پیشاهنگانِ پراکندنِ ایده‌هایِ روشنگریِ اروپا در ایران بودند. از این‌رو، در اندیشه‌ی میهنِ واپس‌مانده‌یِ درمانده‌یِ خود، برایِ نجاتِ آن و رساندن‌اش به «قافله‌یِ تمدن»، قلم می‌زدند. می‌خواستند پلی باشند میانِ تمدنِ مدرنِ اروپایی و جامعه‌یِ کهنِ سنّتیِ آسیاییِ خود. در نتیجه، خودآگاه و ناخودآگاه، درگیرِ مسئله‌یِ چه‌گونگیِ زبانِ این رابطه نیز بودند، بی آنکه ایده‌یِ روشنی در باره‌یِ آن داشته باشند. زیرا هنوز گرفتارِ میراثِ سنگینِ ادبیِ دیرینه و عادت‌هایِ سبکِ مُغلقِ نوشتاریِ منشیانه و «فاضلانه» بودند. نوشته‌هایِ قزوینی و تقی‌زاده از این گروه، از این جهت، نمونه است. امّا، آنچه ضرورتِ بازنگریِ زبانی را به ایشان و تمامیِ «منورالفکرانِ» دیگر یادآوری می‌کرد، مسئله‌یِ به حرکت درآوردنِ یک جامعه‌یِ درمانده‌یِ شرقی از راهِ کوشش برایِ ارتباط یافتن با توده‌هایِ مردم و دردادنِ صلایِ بیداری به ایشان به یاریِ رسانه‌‌هایِ چاپیِ مدرن بود. همچنین، فراهم کردنِ خوراکِ فکری و آموزاندنِ ایده‌هایِ مدرن به باسوادانی که از مدرسه‌هایِ اروپایی‌مآب در ایران بیرون آمده بودند. زیرا زبانِ پُرسنگ‌و‌کلوخِ ادیبانه و سنّت نوشتاریِ منشیانه از پسِ چنین وظیفه‌ای برنمی آمد. هدفِ آن سبک و سنّتِ نوشتاری بیش‌تر فضل‌فروشی و هنرنمایی در آن شیوه بود، باژگونه‌یِ سبکِ نوشتاریِ مدرن که می‌باید پیامی را، تا آن جا که ممکن است، به سادگی و روشنی و کوتاهی برساند.

زبانِ نوشتاریِ فارسی در درازنایِ چندین قرن از زبانِ گفتار سخت پرت افتاده و بی‌راه رفته و درازگو و بی‌هوده‌گو شده بود. امّا، با روزنامه‌نویسی و سفرنامه‌نویسی نخستین گام‌ها در راهِ ساده‌تر کردنِ زبانِ نوشتار، با نزدیک کردنِ آن به زبانِ گفتار، برداشته شد. از نیمه‌هایِ سده‌یِ نوزدهم، آشنایی با زبانِ فرانسه، همچون زبانِ علم و فرهنگ و زندگانیِ مدرن، بادِ «تجدّد» را بر دخمه‌یِ تنگ‌‌و‌تارِ این زبانِ نوشتاری وزاند. زبانِ فرانسه مُدلی از زبانِ نوشتاری را به این ادیبان می‌شناساند که با عادت‌ها و رفتارهایِ نوشتاریِ آموخته‌یِ ایشان زمین تا آسمان فرق داشت. و از جمله در بسیاری زمینه‌هایِ تازه، مانندِ روزنامه‌نویسی و رُمان‌نویسی، زبانِ «مردم» یا زبانِ ساده‌یِ گفتاری در آن به کار می‌رفت؛ زبانی که زبانِ نوشتاریِ ادیبانه‌یِ شرقی با آن یکسره بیگانه بود. اما، «منورالفکرانِ» نوخاسته، ناگزیر، بنا به «رسالتِ تاریخی‌«ای که از راهِ آشنایی با روحِ روشنگریِ اروپایی بردوش گرفته بودند، می‌بایست خود را با زور‌ و‌ زحمتِ بسیار با عالمِ رفتارِ زبانیِ تازه‌ای سازگار کنند که مدلِ اروپایی به ایشان می‌آموخت. زیرا می‌خواستند بُردارِ فرهنگِ جهانِ مدرن به درونِ جامعه‌یِ خود باشند.

ادامه‌ی این یادداشت را می‌توانید اینجا بخوانید:

https://www.tribunezamaneh.com/archives/119727

#فارسی_شکر_است
#محمدعلی_جمالزاده
#داریوش_آشوری

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
http://instagram.com/peyrang_dastan/
.

#یادکرد
یادکرد محمدعلی جمالزاده در زادروزش

انتخاب و توضیح: گروه ادبی پیرنگ


از اعضای اصلی گروه ربعه، در همان دوره‌ی کوتاه با هم بودن‌شان، داستان‌ها، ترجمه‌ها و مقاله‌های متعددی بر جا مانده که برخی از آنها در قالب کتاب و برخی دیگر به صورت پراکنده در مجله‌های مختلف آن دوران به چاپ رسیده‌اند. اعضای این گروه، در دوره‌ای از فعالیت‌شان تصمیم به انتشار مجله‌ای ادبی می‌گیرند که درباره‌ی چندوچونش با محمدعلی جمالزاده نیز مشورت می‌کنند. این‌طور که از نامه‌ی مورخ ۲۴ خرداد ۱۳۱۳ جمالزاده به بزرگ علوی برمی‌آید، جمالزاده به طور مفصل در نامه‌ای به صادق هدایت و به طور مختصر در همین نامه به بزرگ علوی، نظرات و راهنمایی‌های خودش را در این‌باره تشریح کرده و قول همکاری مالی و قلمی در چاپ مجله را نیز داده است. او از مجله‌ی «دنیا» به مدیریت تقی ارانی نام می‌برد و می‌گوید چاپ مجله با آن شکل و شمایل را نمی‌پسندد و خواهان سخت‌گیری‌های بیشتر از همان ابتداست. چیزی که ممکن است به دلیل شور جوانی علوی و دیگران نادیده گرفته شود.
در زیر، تکه‌ای از متن نامه‌ی ذکرشده را که به‌طور مشخص به موضوع آن مجله می‌پردازد، آورده‌ایم. این نامه همراه با اوراق دیگر، به هنگام دستگیری بزرگ علوی و بازرسی منزل او در اردیبهشت ۱۳۱۶ توسط مأموران شهربانی، ظاهراً به عنوان مدرک جرم ضبط می‌شود و در پرونده‌ی گروه «پنجاه و سه نفر» بایگانی شده است.

«آنچه در باب مجله نوشته‌اید کاملاً موافق با نظریات و عقاید و نیات من است و محتاج به توضیح نیست. در این خصوص شرح مفصلی به آقای صادق هدایت نوشته‌ام که ملاحظه خواهید فرمود. حدّت و حرارت شما لابد حاضر برای قبول تأنی و تأمل و احتیاط و حزم و دقت و این قبیل چیزها که بوی پیری و کهولت می‌دهد نیست ولی انسان همان‌طور که هرچه پا به سن می‌گذارد چین صورتش خواهی نخواهی زیادتر و بنیان دندان‌هایش سست‌تر می‌شود به بعضی عوالم هم معتقد می‌شود که فهم آن برای جوان‌ها شاید مقدور نباشد. آقای مینوی با همه‌ی مخالفتی که با طرز اسلوب شما نموده‌اند از طریق عقل و قضاوت صحیح (به عقیده‌ی من) دور نیفتاده‌اند. مجله‌ی خوب که باید دامنه پیدا کند البته هرچه قدم‌های اول را با آبرومندی بیشتری بردارد در نفع و صلاح خودش خواهد بود. من از دیدن مظاهر مجله‌ی «دنيا» که آقای هدایت یک شماره‌ی آن را فرستاده بود (و تصور می‌کنم مقاله‌ی به امضای فریدون آن به قلم شما باشد) فهمیدم که اشتراک نخواهم کرد و مجله‌ی «علم و هنر» که در عرض چند ماه قریب دوهزار مشترک پیدا کرد که هفتصد نفر آنها نقداً پول فرستادند البته یک قسمت برای آن بود که ظاهر آراسته داشت. روزنامه‌ی ۳۲ صفحه‌ی ماهیانه با کاغذ ساده خرجی ندارد و می‌توان به فوری شروع کرد ولی بیم آن می‌رود که نه خوش بدرخشد و نه دولت دایم گردد. معهذا اگر خودتان امتیاز بگیرید و شروع کنید هم با خرج آن و هم با کمک قلمی آنچه از دستم برآید کوتاهی نخواهم کرد ولی آرزوی خود من است که از همان ابتدا اگر ممکن باشد مجله‌ی شیکی بیرون بدهیم و لهذا نظریات خودم را نوشته‌ام که مورد توجه قرار داده و پس از تبادل و تعاطى افكار نتیجه‌ی مذاکرات و تصمیمات خودتان را به من خبر دهید. مجله در ۳۲ صفحه ماهیانه با کاغذ متوسط و بدون خرج اداری در صورتی که هزار نمره در اول چاپ شود خیلی ارزان خواهد شد و هر کداممان اگر در ماه پانزده تومان بدهیم کار راه خواهد افتاد و البته... * هم تا حدی پیدا خواهد نمود ولی باید دید که آیا ممکن نخواهد بود از همین ابتدا سنگین‌تر شروع کنیم که با خیال و نظر آقای مینوی هم موافق باشد...»

* دو کلمه خوانده نشد.


منبع:
نامه‌های صادق هدایت، گردآورنده: محمد بهارلو، نشر اوجا، تابستان ۱۳۷۴


#نامه_ها
#صادق_هدایت
#محمدعلی_جمالزاده
#بزرگ_علوی

تصویر: دستخط محمدعلی جمالزاده؛ نامه‌ی دیگری از جمالزاده به علوی


@peyrang_dastan
www.peyrang.org