پیرنگ | Peyrang

#دشت_سوزان
Канал
Логотип телеграм канала پیرنگ | Peyrang
@peyrang_dastanПродвигать
2,37 тыс.
подписчиков
123
фото
37
видео
1,07 тыс.
ссылок
گروه ادبی پیرنگ بدون هر نوع وابستگی، به مقوله‌ی ادبیات با محوریت ادبیات داستانی می‌پردازد. https://t.center/peyrang_dastan آدرس سايت: http://peyrang.org/ Email: [email protected]
.

#برشی_از_کتاب

تکه‌ای از داستان کوتاه «لووینا»؛ خوان رولفو

انتخاب: گروه ادبی پیرنگ


یک روزی سعی کردم آن‌ها را متقاعد کنم که باید به جای دیگری که زمین خوب داشته باشد، بروند. به آن‌ها گفتم: «بیایید از این‌جا برویم! می‌رویم و جای دیگری زندگی می‌کنیم. دولت به ما کمک می‌کند.»
بدون این‌که پلک بزنند، از ته تخم چشمشان که فقط کمی نور داشت، به من زل زدند و به حرف‌هایم گوش دادند.
«تو می‌گویی دولت به ما کمک می‌کند، معلم؟ تو دولت را می‌شناسی؟»
گفتم که می‌شناسم.
«اتفاقاً ما هم می‌شناسیم. اما هیچ نمی‌دانیم که مادرش که هست.»
به آن‌ها گفتم که مملکتشان مادرش است. سرشان را تکان دادند که «نه» و خندیدند. این اولین و آخرین باری بود که دیدم مردم لووینا می‌خندند. با دهان‌های بی‌دندانشان خندیدند و گفتند: «نه» گفتند که دولت مادر ندارد.
می‌دانید، حق با آن‌هاست. آن ارباب فقط وقتی یاد آن‌ها می‌افتد که یکی از پسرهایش آن‌جا خبط و خطایی کرده باشد. بعد دنبالش می‌فرستد و آن یارو را می‌کشند. از این که بگذریم، دیگر بود و نبود این مردم برایش علی‌السویه است.
به من گفتند: «تو داری به ما می‌گویی که از لووینا برویم، چون فکر می‌کنی به اندازه کافی بیخود و بی‌جهت گرسنگی کشیده‌ایم. اما اگر از این‌جا برویم، مرده‌هایمان را چه کسی برایمان می‌آورد؟ آن‌ها این‌جا هستند و ما نمی‌توانیم تنهایشان بگذاریم.»


#دشت_سوزان
#خوان_رولفو
ترجمه‌ #فرشته_مولوی
#انتشارات_ققنوس


@peyrang_dastan
www.peyrang.org
https://instagram.com/peyrang_dastan